بریدههایی از کتاب مهارتهایی برای تغییر
۴٫۵
(۲۰)
«اگر همان کاری را میکنی که همیشه میکردی، همان نتیجهای را میگیری که همیشه میگرفتی».
مـَهسـا
اولین اصلی که به نظر میرسد میتواند عامل تغییر شود این است که «اگر همان کاری را میکنی که همیشه میکردی، همان نتیجهای را میگیری که همیشه میگرفتی».
یعنی باید بتوانیم در برخورد با یک ماجرا گاهی متفاوت با همیشه برخورد کنیم.
اگر برای خودمان و بقیه عادت شده که یک فهم خاص و یک واکنش خاص ثابت را به موضوعات پیرامون از ما ببیند، اینبار خودمان و همه را غافلگیر کرده و طور دیگری رفتار کنیم.
آلوین (هاجیك) ツ
به مولا امیرالمؤمنین اتکا کنی به آن علوّ الهی دست پیدا میکنی.
مادربزرگ علی💝
ای کاش میشد، مدتی را در حرم امیرالمؤمنین معتکف میشدیم.
این اعتکاف برای هر تغییر ناممکنی توصیه شدنی است.
مادربزرگ علی💝
قلبی آماده الهام است که:
اگر الهام به او شد بپذیرد، آن را به کار بندد. آن را سرسری نگیرد، خوبها را خوب ببیند و بدها را بد. به خوبها میل داشته باشد نه به بدها.
اطمینان داشته باشد که خدا او را رها نکرده است و مصلحتش را به او میگوید.
بداند اگر یاد خدا باشد، خدا هم یاد او هست.
نگران خدا نباشد، نگران قطع ارتباط خود با خدا باشد.
خداوند هیچ گاه ووقتی انسان را به خود واگذار نمیکند مگر آنکه بنده خود چنین کند.
مادربزرگ علی💝
خداوند هیچ گاه ووقتی انسان را به خود واگذار نمیکند مگر آنکه بنده خود چنین کند.
مـَهسـا
برای اصلاح دیگران و ایجاد تغییر در آنها، خود تغییر کن.
در این صورت نقصی را در دیگری در نظر بگیر و در خود به نیابت از تغییر آن نقص دیگری تغییر کن.
در این صورت داشتن نقص و عیب در دیگران به عنوان عامل محرکی برای رفع نواقص و عیوب با ترک کارهای اشتباه میشود.
آلوین (هاجیك) ツ
عجیب است حال دنیا که چون سرابی است که هیچگاه به آن نمیشود رسید. و عجیبتر آنکه رسیدن به معنویت و خدا هم برای ما میشود حال دنیا. روز به روز در جستجوی اوئیم و هیچگاه به او نمیرسیم.
مـَهسـا
خیلی وقتها خداوند به دلمان میاندازد که کاری را انجام دهیم.
حتی به دلمان میاندازد که چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست.
احساس میکنیم خطر را و نیز احساس میکنیم منفعت را.
چگونه چنین اتفاق باشکوهی رخ میدهد و چرا همیشگی نیست؟
انسان برای هر تحول و تغییری نیازمند به قلبی آماده الهام است، که اگر چنین قلبی باشد، کارها آسان میشود و اگر نباشد نفعهایی را که از دست داده است را هم نمیتواند بفهمد. خطرهایی که در آن افتاده است را نیز نمیتواند درک کند.
برای داشتن چنین قلب آمادهای باید غیر از دعا، قلب را آماده کرد.
مادربزرگ علی💝
خیلی وقتها خداوند به دلمان میاندازد که کاری را انجام دهیم.
حتی به دلمان میاندازد که چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست.
احساس میکنیم خطر را و نیز احساس میکنیم منفعت را.
چگونه چنین اتفاق باشکوهی رخ میدهد و چرا همیشگی نیست؟
انسان برای هر تحول و تغییری نیازمند به قلبی آماده الهام است، که اگر چنین قلبی باشد، کارها آسان میشود و اگر نباشد نفعهایی را که از دست داده است را هم نمیتواند بفهمد. خطرهایی که در آن افتاده است را نیز نمیتواند درک کند.
برای داشتن چنین قلب آمادهای باید غیر از دعا، قلب را آماده کرد.
مقدامة
«اساس زندگی را فدای اثاث زندگی نمیکنند».
h.s.y
مردم داری یعنی نیازمند دانستن خود به برطرف کردن نیازهای مردم و افتخار دیدن رجوع نیازهای ایشان به خود
مادربزرگ علی💝
وقتی خاطره از گذشته یا توهم آینده مبدأ تصمیم میشود آن کار را با انواع ضعفها آمیخته میکند.
میـمْ.سَتّـ'ارے
بداند اگر یاد خدا باشد، خدا هم یاد او هست.
نگران خدا نباشد، نگران قطع ارتباط خود با خدا باشد.
خداوند هیچ گاه ووقتی انسان را به خود واگذار نمیکند مگر آنکه بنده خود چنین کند.
mohaddese
«خدایا در هر لحظه خودت را نصیبم کن»
Avicenna Mohamadhashem
اگر کسی بتواند از دنیا مفارقت کند نه اینکه متوفی شود و بمیرد، بلکه از دنیا جدا شود، در دنیا زندگی کند ولی دنیامالی نشود، میتواند در لحظه زندگی کند
میـمْ.سَتّـ'ارے
افرادی که از ایجاد تغییر در خود عاجزند به دلیل حاکمیت خاطرهها و آرزوهای دست نیافتنی است. این دو نوعا با هم هستند و با هم به فرد لطمه میزنند و هر دو از عناصر حضور در دنیا میباشد
Z So
کسی که از دنیا مفارقت داشته باشد در رویارویی با مسائل بلافاصله تصمیم میگیرد. اما نه بر اساس خاطرهها و نه بر اساس توهمات. بلکه بر اساس توانش.
Z So
خیلی باید ساده باشی که فکر کنی تفاوت کثیف و تمیز را میفهمی اما قیام کردن و قیام نکردن برایت فرق نکرده باشد.
Z So
نمی توانم باور کنم که خدا در توجهاتم نیست و البته نمیتوانم او را در لابهلای توجهاتم پیدا کنم.
مقدامة
لازم است بدانیم با هر عیب و نقصی که در دیگران میبینیم، به عیب و نقصی مشابه در درون خود دلالت یابیم.
یعنی هر کسی دارای عیب و نقصی است ممکن است نشانه از عیب و ایراد از من باشد که به شکل های متفاوتی بروز پیدا میکند.
در این صورت هر کس به اندازه عیب و ایرادها و نقصهایی که میبیند میتواند عیب و ایراد و نقص در خود برطرف کند.
h.s.y
تغییر کردن استمرار میخواهد. یعنی در وضعیت بهتر باید فرد به قدری بماند تا بتوان اسم آن را تغییر گذاشت.
narges M
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیدْهِنُونَ
همه چیز را شل گرفتن، بازی گرفتن، ساده فرض کردن و شوخی انگاشتن، آدم را اهل مداهنه و ملاحظه میکند. میخواهد تمام موضوعات را بپیچاند! حالا بیخیال، باشد بعدا، نه بابا اینطورا هم نیست، خیلی جدی نگیر.
میگوید، میخواهی اصلا یک روز حرف توباشد، یک روز هم حرف ما. اما آن روز هم که قرار بشود حرف اهل حق باشد، باز هم پیچاندن شروع میشود.
هر خط و خلافی که بعدش راه میافتد از اثر این شوخی گرفتن جدیها و در نتیجه جدی گرفتن امورات بیحاصل است.
Z So
آدمی نباید به اشتباهات و مشکلات عادت کند.
از پایین هیچکدام از تپههای بلند و بلندتر بعدی پیدا نیست. حرف زدن از قلهها هم هوا را عوض نمیکند.
باید تکانی به خود داد و از اولین تپه بالا رفت.
برای انجام ندادن هر کار خوبی هزار و یک دلیل هست، اما کاش آدم بخواهد کاری را انجام دهد و برایش بالا رفتن و پایین ماندن فرق داشته باشد.
Z So
امروز آمدهام حرم. میشود از دیدنیها بهم نشان بدهید؟ از شنیدنیها برایم بگویید؟ از فهمیدنیها بهم بفهمانید؟
درس بگیرم از خوشیها، از ناخوشیها، هنگام خوردن، هنگام نشستن و برخاستن، وارد شدن به صحن، خارج شدن از رواق، نگاه به آسمان، نگاه به قرآن.
درس بگیرم از کتاب دعا، از نشستن کنار مردم، نماز خواندن، اذان شنیدن و ...
میشود در هر تاملی و حالی، درسی و علمی و مرتبهای برایم قرار دهید؟
اینبار دیگر فرق کرد ...
هنوز تمام نشده....
حالا دارد در زیارت زندگی میکند. هرجا که رفت و آمد میکند.
Z So
انعکاس امید به رحمت خدا، امید به اصلاح در دیگران است که ریشه آن نزدیک بودن هدایت به خود است.
h.s.y
امید به رحمت خدا اساس هر تحول و تغییری است. زیرا ...
لا حول و لا قوه الا بالله
اوضاع بهتر میشود، افراد با ما میانه شان اصلاح میشود، مشکلات برطرف میشود، میشود به همه امید داشت.
Avicenna Mohamadhashem
چرا کسی نمیخواهد تغییر کند، با اینکه همه طبعا تغییر را پسندیده میدانند و ضروری؟
میزان خواستن فرد به اندازه کفایت نمیرسد و ضرورت آن به قدر کافی برایش تفصیلی نیست که لازم است به زندگی افراد اهل تغییر و غیر آن نظر کند تا ضررهای تغییر نکردنها را به خوبی و به تفصیلی متوجه شود و نیز خواستن های واقعی تغییر را کشف کند.
تغییر کردن برایش آرزوست نه طلب. در این صورت لازم است از تغییرات کوچک شروع کند.
مفهومی از تغییر برای فرد واضح نشده است. که در این صورت لازم است شناخت کافی در زمینه مفهوم تغییر و لوازم و نشانه هایش پیدا کند.
مقدامة
دم اگر کوفی نباشد هرجا فهمید اشتباه کرده و دارد مقابل حق میایستد از همان جا مثل یک حرّ برمیگردد و مقابل امامش سر خم میکند و معذرت میخواهد. چه بقیه بخواهند با او همراهی کنند و چه هیچوقت نفهمند.
Z So
یکی هم در صورت یقین به وقوع حتمی مرگ است، که هیچ وقت خبر نمیکند و پایان همه مهلتهای آدمی است.
آدمی خیلی فرصت کمی دارد و بسیار توشه نیاز دارد. از همین روزها و لحظههاست که باید امتیازی بدست آورد تا برای ابدیتش مصرف کند.
Z So
حجم
۲۴٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
حجم
۲۴٫۴ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
قیمت:
۹,۰۰۰
تومان