بریدههایی از کتاب سرزمین نامادری
۴٫۸
(۶)
تصویر ما از جهان بیرون ــ و عمدتاً کشورهای غربی ــ تصویری گزینششده است که با واقعیت زندگی یک مهاجر فاصلهٔ زیادی دارد.
آن شرلی
میگن یه جایی هست بهنام «خارج»، که هرجور شده باید بری
مهدیس 🌙
بهنظرات کسانی که مهاجرت کردهاند باید تأکید کرد که برای اکثر افراد «ایران» آن جهنّمی نیست که پیش از خروج میپنداشتند و «خارج» نیز آن بهشتی نبوده که تصوّر میکردند.
Laya Sadegh
کسی که نتواند در سرزمین مادریاش از فرصتها استفاده کند، در سرزمین نامادریاش نیز بهبنبست خواهد خورد.
آن شرلی
گاهی تمام محاسن ایران را فراموش میکنیم و تنها بدیهایش را بهیاد میآوریم. از سوی دیگر، گاهی چنان تصویر مخدوش و نادرستی از آنسوی آبها میسازیم که گویی هیچ بدی بهآن راه ندارد و بهشتیست یکسر نیکی.
آن شرلی
مثلاً من دوستی آلمانی دارم که تا جای ممکن ملّیتش را فاش نمیکند. اگر هم از او بپرسند، بهجای آلمانی، خودش را اطریشی معرّفی میکند. علّت این است که وی بارها در برخورد با دیگران راجع بهجنایات هیتلر و نازیها جواب پس داده است. آدمها مایلاند مستقل از سرگذشت آبا و اجدادشان مورد پذیرش قرار گیرند. کسی دوست ندارد پاسخگوی مسائلی باشد که نقشی در بروز آنها نداشته است.
hilda
یک خانه را صد بار هم که خراب کنید یا خراب کنند، باز میتوانید بسازیدش، چون زمین از آن شماست. تا وقتی زمینتان را از دست ندادهاید، هزار بار بسازید و بکوبید و دوباره بسازید.
آن شرلی
«غربت» بخشی از تجربهٔ مهاجرت است؛ بخش بزرگی از آن.
hilda
راه من یا امثال مرا طی کند، باید چه نکاتی را مدّ نظر قرار دهد؟ چه مسائلی وجود دارد که آگاهی از آنها میتواند روند مهاجرت را بهبود بخشد؟ پس از مهاجرت بهاسترالیا نیز دوستان بسیاری دربارهٔ این موضوع سؤالاتی میکردند. اکثر آنها ــ متأسّفانه ــ هدف مشخّصی در سر نداشتند. تصوّرات بسیاری از آنها چنان خام و عجیب بود که پرسشی دیگر برایم بهوجود آمد: آیا مهاجرت واقعاً برای همه ضرورت دارد؟
abcdefg
البته عدمتعلّق و چون سرو آزاده بودن خیلی هم خوب است، ولی واقعیت این است که روح آدمی برای لذّت بردن نیاز بهاحساس تعلّق دارد. بدون حسّ تعلّق، از چیزی بهرهٔ چندانی نمیبرید، چون اینها «مال» شما نیست. تصاویر از برابر شما میگذرند، شما میبینیدشان، امّا عمق حس جاری در محیط، در روحتان نفوذ نمیکند و در یک کلام: «حال نمیدهد». اینکه میبینید کسی در بهترین ساحل دنیا نشسته، مارگاریتا میخورد و هوس ساندویچ فری کثیف را دارد، ادا نیست؛ واقعیت مضحک روح آدمی است.
ترنج
هر گاه شرایط خود را مکتوب کنیم، امکان خیالپردازی محدود شده و «منطق» کارکرد جادویی خود را نمایان خواهد کرد.
hilda
از قانون تا اجرای قانون همواره فرسنگها فاصله است.
آن شرلی
اینکه میبینید کسی در بهترین ساحل دنیا نشسته، مارگاریتا میخورد و هوس ساندویچ فری کثیف را دارد، ادا نیست؛ واقعیت مضحک روح آدمی است.
آن شرلی
مطمئن باشید آدمها اینقدر وقت و توان ندارند که تا ابد در باب ناکامیهای شما سخن بگویند.
آن شرلی
در گذشته غرق نشوید. از گذشته جدا نشوید. آدمی میتواند ملّیت خویش را عوض کند، ولی همواره با گذشته و سرزمینش در پیوند باقی خواهد ماند. با دوستانی که در ایران داشتید در ارتباط باقی بمانید. یک گفتگوی تلفنی همواره راه خوبی برای چارهجویی و همدردی است. منتظر نمانید تا سراغی از شما بگیرند؛ خودتان پا پیش بگذارید. پیشفرضها و ادّعاها را کنار بگذارید و ضمن شنیدن تجربیات دیگران، شخصاً دست بهتجربه بزنید،
hilda
ما میتوانیم معجزه باشیم. ما میتوانیم فاجعه باشیم. اینها در فرهنگ جمعی رخ میدهد.
آن شرلی
اینکه کسی دلایلی برای نماندن داشته باشد، بهخودی خود کافی نیست؛ مهاجرت در صورتی موجّه است که آدمی هدفی موجّه برای «رفتن» پیدا کند.
ترنج
ضمن اینکه اگر فرد در جوانی و بزرگسالی از ایران خارج میشود، بهتر است اندکی تحصیلات دانشگاهی را بهپیش برده باشد. به طور کلی نظام دانشگاهی ایران برگرفته از نظام دانشگاهی در امریکاست که خود ریشهٔ اروپایی دارد. کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند، بهتر میتوانند خود را با شرایط کشورهای غربی وفق دهند.
ترنج
گاهی ممکن است در اوج شادی و خوشگذرانی در سرزمین جدید، ناگهان از خودتان بپرسید که بهازای این لحظهٔ شاد، چه چیزها و چه کسانی را از دست دادهام؟ این احساس ــ خصوصاً در اوایل دوران حضورتان در غربت ــ ممکن است بارها و بارها بهسراغتان آید. باید سختیها را شناخت، پذیرفتشان، و در نهایت بر آنها غلبه کرد. زندگی بسیاری از مهاجران نه از نقطهٔ صفر، بلکه گاه از زیرصفر آغاز میشود. باید با این شرایط کنار آمد.
ترنج
در فارسی ضربالمثل ساده، ولی عمیقی وجود دارد که میگوید «جلوی ضرر را هر وقت بگیری، منفعت است». از اینکه دیگران شما را فردی شکستخورده تلقّی کنند، نهراسید. اگر تا بهامروز برایتان اهمّیت داشت که آنها دربارهٔ شما چه میگویند، امروز سرنوشت و هستی شما بهاینکه خودتان چه میگویید وابسته است. بازگردید. کسی از شما نخواهد پرسید که چرا، ولی اگر پرسید، اگر مجبور بهگفتن شدید، صادقانه بگویید که نشد. نشد بیش از این بمانید، چرا که با اهداف قبلی شما سازگار نبود.
مریم محمدی طادی
حجم
۷۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۷۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۱۳,۹۰۰
تومان