کرانتوکس- (از کمی دور) هر کار می خواهید بکنید. لطفا برای من دست تکان بدهید.
باربر- (فریاد می زند) من برای شما دست تکان می دهم. نگاه کنید به جای برادرتان، به جای آن دختر، آن خواهر، بچه هایی که هرگز آنها را ندیدید. به امید دیدار.
Elahe Ebrahimi
آن- برای اینکه گذاشته بود زندانی ها فرار کنند. درهای کامیون هایی را که زندانی ها را به قتلگاه ها می بردند باز کرده بود. از همه بدتر اینکه به آنها نان هم داده بود چون اکثر آنها از گرسنگی در حال مرگ بودند.
Elahe Ebrahimi
گورستان ها، بهترین و قابل اعتمادترین اخبار را به انسان می دهند
علیرضا
دعا؟ برعکس من عقیده دارم که مردگان باید برای من دعا بخوانند.
علیرضا
انتظار (آه می کشد) چیز خوبی نیست اما اجباراً باید تحمل کرد.
Book
همیشه دلم می خواست بدانم فقر چیست اما هرگز آن را تجربه نکرده ام.
علیرضا
ثروت مثل رنگ پوست است که به آسانی پاک نمی شود.
آبی