بریدههایی از کتاب با چراغ و آینه در جستجوی ریشه های تحول شعر معاصر
۴٫۱
(۱۳)
امّا تا قضیه اومانیسم حل نشود، میان اسلام و دمکراسی آشتی برقرار نخواهد شد؛ گیرم «شورا» و «مصلحت» و «عدالت» و دهها کلمه «عاطفی» و کشدار دیگر را به میدان بیاورند؛ اینگونه کلمات خود اموری از نوع آزادی و دمکراسی بهشمارند که فهم آنها بستگی دارد به این که «بلندگو» و «هفتتیر» در دستِ چه کسی باشد؛ تنها او خواهد بود که معنی عدالت و مصلحت و شورا را تفسیر خواهد کرد و لا غیر.
Hosein
در حدِّ فاصلِ چشمانداز سید اشرف که قدری عامیانه مینماید و نگاهِ عشقی که قدری فرنگیمآبانه است و ایدآلیستی، پهنه وسیعی از مفهوم وطن وجود دارد که نماینده برجسته آن ملکالشعراء بهار است. در تلقی بهار از وطن، ژرفترین و استوارترین مفهوم وطن خود را نشان میدهد. بهار بزرگترین شاعری است که بعد از فردوسی به ایران و مسائل ایران اندیشیده است و در این اندیشه، پُشتوانه عظیمی از شناختِ تاریخی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، حضور دارد. جای دیگر یادآور شدهام که از رودخانه شعر بهار اگر دو ماهی درشت بخواهیم صید کنیم یکی «وطن» است و دیگری «آزادی» و طبیعی است که این دو مفهوم، از یکدیگر جداییناپذیرند. بنابراین دیوان بهار، نمایشگاه بزرگ اینگونه نگاه بهوطن است و از نخستین شعرهای جوانی او در خراسان از قبیلِ
ای خطه ایران مهین، ای وطنِ من
ای گشته به مهرِ تو عجین جان و تنِ من
که در ۱۲۸۹ هجری شمسی آن را سروده است آغاز میشود و بهآخرین شاهکارهای پایان عمر او از قبیل قصیده بیهمتای «لزنیه» (= بهیادِ وطن) خاتمه مییابد
هومن
شعری که هماکنون از تذکره عرفات نقل میکنیم یکی از مواردِ نادری است که آثارِ این خشم و بغضِ تاریخی زنِ ایرانی را برای آیندگان حفظ کرده است. شاعرهای که این شعر را خطاب به همسرِ ستمکارِ خود سروده است منیژه قاینی خراسانی نام داشته و در اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم میزیسته است؛ صاحب فرزندانی هم بوده است که بعضی از آنها در هند زندگی میکردهاند و تقیالدین اوحدی بلیانی (۹۷۳-۱۰۴۰) یکی از ایشان را دیده بوده است و میگوید: «پسرِ او بالفعل در هند است.» در هنگامِ غضب و نزاع به شوهرِ خود خوانده است:
طلاق از تو گیرم تو را درکنم
به کوری چشمت دو شوهر کنم:
یکی اَمرَدِتازه نوجوان
دویم ظالمی، تُرکمانی عَوان؛
به آن نوجوان عیش و عشرت کنم
به آن تُرکمانت حوالت کنم
هومن
اعتراف به این حقیقت شرافتمندانهتر است تا سکوت که ناصرالدین شاه با همه خودکامگیها پادشاهی فرهنگدوست و هنرشناس بوده است و خود اهل ادب و مطالعه. تا روزی چهارپنج ساعت کتاب نمیخوانده، آرام نمیگرفته است. میلی که به کسب اطلاع از نقشه جهان و بهویژه رسمِ نقشههای جغرافیایی و خواندن روزنامههای عصر، یعنی روزنامههای فرنگی داشته و تشویقی که در تأسیس دارالترجمه میکرده باید حقگزاری شود. ترجمههایی که در عصرِ او به فرمان او فراهم آمده، نسبت به شرایط تاریخی ایران و محیطِ عصر، کارهای بسیار ارزندهای بوده است که در تحولِ فرهنگی زمانه تأثیراتِ خود را داشته و نادیده گرفتنِ آن کوششها ستمی است بر حقیقت.
هومن
از روزگار نوجوانی من، همیشه بهما و شاید هم نسلِ قبل از ما، چنین تلقین شده است که منتظر این باشیم که حزب محافظهکار در انگلستان روی کار خواهد آمد یا حزب کارگر، در آمریکا دمکراتها برنده خواهند شد یا جمهوریخواهان و آنگاه منتظر بمانیم که سیاست آن حزب درباره «خاور میانه» و «خلیج فارس» چه خواهد بود و درباره نظام حکومتی ایران چه تصمیمی خواهد گرفت. از اندیشههای نادر و استثنایی در این باب، باید چشمپوشی کرد و آن فکری را تعقیب کرد که بهقول قدما، «اَعَمِّ اغلب» است. حق این است که در این پنجاه و چند ساله بعد از سقوطِ رضاشاه، و شاید هم اندکی بعد از روی کار آمدن او، بهتدریج این اندیشه مثلِ موریانه حیثیتِ تاریخی ما را از درون تباه کرده است؛ ولی اقرار نکردن بهوجودِ این بیماری روانی اجتماعی، مسلمآ به بهبود آن نخواهد انجامید.
در نسل مشروطیت با هرعیب و نقصی که داشته است، این روحیه بسیار کمتر است و حتی در قیاس با عصر ما، اصلا چنین چیزی در آن دیده نمیشود.
هومن
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۷۶۱ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۷۶۱ صفحه
قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
تومان