بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نگارخانه باد | طاقچه
تصویر جلد کتاب نگارخانه باد

بریده‌هایی از کتاب نگارخانه باد

نویسنده:رضا عبدالهی
انتشارات:نشر خاموش
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأی
۵٫۰
(۱)
جز به نور خو گرفتن راه نجاتی نیست
Leben
دریاب که می‌توانی! زمین باش تا بر تو بایستد آنچه در تو پنهان است!
Leben
جهان بی‌قیامت را ندیده‌ام جهان هر لحظه در رستخیز است!
Leben
از کدامین طواف سپیدی را تن کنیم؟ هزاره‌ای‌ست درخواب می‌لولیم
Leben
مسیر یعنی تمام باغ‌هایی که به دنبال تو قیام می‌کنند
Leben
چگونه به نقطه برسم در این گسست کش آمده وقتی زبان به ارائهٔ خویش برخاسته‌است ای نیست ذهن من مرا به آیین حضور برپا دار که در صفر امید نقطه شدن احساس می‌شود
Leben
هر وقت قیامت را یاد کنید قیامت را بسیار خواهید دید هر وقت یاد کنید یاد می‌شوید هر وقت یاد شوید یاد می‌کنید یاد کنید تا یاد شوید قیامت بهار است هر وقت یاد کنید سبز می‌شوید
Leben
چه بار گرانیست باد بودن وقتی برباد رفتگی خاک تصویر شکوهمند آدمی می‌شود
چڪاوڪ
باد می‌رفت به سر وقت خدا من به سر وقت باد می‌رفتم عیش بی یار مهیا نشود باد کجاست؟
چڪاوڪ
من صدای تو را نشنیدم تنها از زبانم سخن گفتم لالم کن از این کری
Leben
قرآن لحظه‌ای بسته نبوده است قرآن فعل بیان است بیانِ فعل
Leben
باید با آفتاب از سیاهی سخن زدود!
Leben
باید با آفتاب از سیاهی سخن زدود!
Leben
از مدار خورشید جدا افتاده‌ام نه! هنوز از خواب برنخاسته‌ام هنوز تو را تنفس نکرده‌ام
Leben
گفتم: خوابم آشفته است گفت: ازشب شروع کن! گفتم: افق آنجاست؟ گفت: از اینجای اعتبار گذشته‌ام گفتم: از اینجا باید گذشت؟ گفت: از آنجا نیز بگذر!
Leben
حتی اگر به حقهٔ تماشا کبوتران را به سفرهٔ گندم بنشانی انگشتانت طرح میله‌های قفس خواهد شد بگذار پرواز کبوتران تو را بیاموزد که آدمی‌سر به‌هواست!
چڪاوڪ
تمام شب از این ستاره به آن ستاره می‌پریدم تا محدودهٔ آفتاب را روشن کنم صبح انگشتان بی‌وزن آفتاب سنگینی خواب مرا می‌سنجیدند
چڪاوڪ

حجم

۱۲۵٫۶ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۳۱۳ صفحه

حجم

۱۲۵٫۶ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۳۱۳ صفحه

قیمت:
۱۸,۸۰۰
تومان