بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تنهایی دو نفره | طاقچه
تصویر جلد کتاب تنهایی دو نفره

بریده‌هایی از کتاب تنهایی دو نفره

امتیاز:
۳.۷از ۲۳ رأی
۳٫۷
(۲۳)
بغضی‌ست که هر لحظه گلوگیرتر است اشکی‌ست که دم به دم سرازیرتر است با اینکه شناسنامه‌ای هم سالیم تنهایی‌ام از خودم کمی پیرتر است
تئو:)
نفرین به سفر که از غم دوری تو حتی کمر نماز هم می‌شکند
امیری حسین
حالا که تمام روزهایم تار است تنهایی عنکبوت را می‌فهمم
سیّد جواد
سخت است در ازدحام‌ها "خود" باشی در خویش مدام در تردد باشی
H.H
شب فرزند نامشروع روز است
سیّد جواد
فریادیم و همیشه لب دوخته‌ایم
Arezuwishi
کندوی عسل از دهنت می‌ریزد نازاست که از آمدنت می‌ریزد شب آمده،دکمه دکمه دکمه واکن صبح است که از پیرهنت می‌ریزد
سیّد جواد
لبخند گریخته ست از لب‌هامان هر روز به اسم زندگی می‌میریم
IT_girl
می‌ترسم ازآنروزکه حاشابشود بی‌معنایی برهمه معنابشود می‌ترسم ازآنکه پوچ باشدآخر آن لحظه که مشت زندگی وابشود
کاربر ۶۶۸۱۸۴۵
خوشحالی خواب‌های بی‌تعبیریم محکوم همیشه‌ایم و بی‌تقصیریم لبخند گریخته ست از لب‌هامان هر روز به اسم زندگی می‌میریم
◉『𝑯𝒊𝒗𝒂』◉
سخت است در ازدحام‌ها "خود" باشی
N.M
سخت است در ازدحام‌ها "خود" باشی در خویش مدام در تردد باشی
• Khavari •
ما چون دو قطار، در دو ریل و دو جهت در خاطرمان فقط گذشتن مانده‌ست
آترین🍃
ای حسرت هر روزه‌ی من! با من باش روحی که جدایی از بدن! با من باش اندازه‌ی یک عمر نبودی با من اندازه‌ی یک پلک زدن با من باش
f_altaha
آشوب کن انقلاب تنهایی را بر دار بکش جناب تنهایی را یک عمر به من رسید، باید برسی با ماندن خود حساب تنهایی را
امیری حسین
از این همه فکر در سرم می‌ترسم از ِ شک درون باورم می‌ترسم از خویش فراری شده‌ام، مدت‌هاست از ِ بودن توی پیکرم می‌ترسم
•Pinaar•
از این همه فکر در سرم می‌ترسم از ِ شک درون باورم می‌ترسم از خویش فراری شده‌ام، مدت‌هاست از ِ بودن توی پیکرم می‌ترسم
دیدی
بغضم که اگر بخندم اعجاز کنم پایانم و می‌توانم آغاز کنم من زخمم و یادگار تاریخ و تبر صد بار بدوزنم دهان باز کنم
f_altaha
نارفته و هرچه رفته را برگشتیم هر رفته و هر نرفته را برگشتیم هر هفته تمام روزها را رفتیم هر روز تمام هفته را برگشتیم
سپهر
ای حادثه‌ی شگفت! ای باور محض! یک روز تو اتفاق خواهی افتاد
سپهر
درمن خفقانی‌ست پر از تنهایی آوای "بنانی" ست پر از تنهایی هر روز مسافر درون خویشم دستم چمدانی‌ست پر از تنهایی
•Pinaar•
یک عمر به من رسید، باید برسی با ماندن خود حساب تنهایی را
کامکار
مرگ است که موج می‌زند در چشمش کشتی شکسته، ناخدایی خسته...
آترین🍃
یک عمر دوید و روز و شب را کوشید با خستگی‌اش نشست و چایی نوشید تا خواست خوشی به او سلامی بکند مرگ آمد و کفش زندگی را پوشید
Arezuwishi
یک عمر دوید و روز و شب را کوشید با خستگی‌اش نشست و چایی نوشید تا خواست خوشی به او سلامی بکند مرگ آمد و کفش زندگی را پوشید
اسب دریایی
نارفته و هرچه رفته را برگشتیم هر رفته و هر نرفته را برگشتیم هر هفته تمام روزها را رفتیم هر روز تمام هفته را برگشتیم
phi.lo.bib.lic
یک عمر دوید و روز و شب را کوشید با خستگی‌اش نشست و چایی نوشید تا خواست خوشی به او سلامی بکند مرگ آمد و کفش زندگی را پوشید
N.M
سخت است در ازدحام‌ها "خود" باشی در خویش مدام در تردد باشی
سپهر
جلاد شو و تیغ بکش، این گردن بی‌حلقه‌ی دست‌های تو گردن نیست
IT_girl
تاراج و تگرگ را نمی‌فهمیدم ِ افتادن برگ را نمی‌فهمیدم قبل از اینکه رها کنی دستم را من معنی مرگ را نمی‌فهمیدم
IT_girl

حجم

۳۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۳۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۲,۵۰۰
تومان