
بریدههایی از کتاب روایت یک پنگوئن از استوا
۲٫۸
(۴۸)
چرا حوصله بلند شدن ندارم؟ چرا این پا و آن پا میکنم؟ شدهام مصلوب به تخت؟ چرا میترسم از بلند شدن و نگاه کردن به ساعت که نکند عقربهها خودشان را بهزور رسانده باشند به ساعت ۷
صادق هدایت
خانواده؟ چه کلمه بیمعنایی برای من، خانواده برای من، یعنی وایبر، واتساب اسکایپ، یعنی تصویر صدا همزمان نباشد، یعنی پارازیت، یعنی قطع و وصل ناگهانی و انتظار و لودینگ، خانواده یعنی عکسی برود تو فیس بو لایک بخورد و من ببینم؛ این است معنای خانواده برای من....
usofzadeh.ir
بهارنارنج قاطی مشود با بغضی که نمیدانم کی و کجا آبرویم را میبرد
usofzadeh.ir
از همانهایی که پدر در سفر آخرش قولش را به من داد اما هیچوقت نیاورد؛
usofzadeh.ir
مزخرفترین چیز دنیا انتظار کشیدن است، مزخرف و تلخ اینکه ندانی در انتظار چه چیزی باید باشی و ممکن است چه اتفاقی افتاده باشد و انتظارت را بکشد.
Yas.shokri
روزهای اول هیچچیزی متوجه نمیشوی، یکجور خلأ عاطفی پیدا میکنی، انگار دچار یکجور بیقراری میشی... بعد که خاکهای زلزله خوب نشست تازه توجه میشوی که چه بلایی آمده است سرزندگیات؛ شبیه یک لکه است، اولش کوچیک است، خودش را پرت میکند روی پارچه زندگی و بعد روزبهروز بزرگ و بزرگتر میشود، جاگیر میشود، نفست را میگیرید، خفهات میکند.
Yas.shokri
آدمها چه قدر زود دلشان تنگ میشود، انگار چیزی هست در وجود آدمی برای دلتنگی، آن را که فشار بدهی هوار میشود روی سرت، دل تنگ روزهای خوب گذشته که دیگر نیست و تکرار نخواهد شد
Yas.shokri
آدمها چه قدر زود دلشان تنگ میشود، انگار چیزی هست در وجود آدمی برای دلتنگی، آن را که فشار بدهی هوار میشود روی سرت، دل تنگ روزهای خوب گذشته که دیگر نیست و تکرار نخواهد شد
pooya golchin
حجم
۱۰۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
حجم
۱۰۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۳ صفحه
قیمت:
رایگان