بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب لیلی و مجنون | طاقچه
تصویر جلد کتاب لیلی و مجنون

بریده‌هایی از کتاب لیلی و مجنون

نویسنده:نظامی گنجوی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۴۲۸ رأی
۴٫۵
(۴۲۸)
بی‌یاد توام نفس نیاید با یاد تو یاد کس نیاید
Maedeh
کم گوی و گزیده گوی چون در تا ز اندک تو جهان شود پر
S
مجنون چو ندید روی لیلی از هر مژه‌ای گشاد سیلی
Eluna
یارب تو مرا به روی لیلی هر لحظه بده زیاده میلی از عمر من آنچه هست بر جای بستان و به عمر لیلی افزای
Nika
گر هفت گره به چرخ دادی هفتاد گره بدو گشادی
Nika
جانی و عزیزتر ز جانی
"Shfar"
من بددل و راه بیمناکست چون راهنما توئی چه باکست
ka'mya'b
گویند ز عشق کن جدائی کاینست طریق آشنائی من قوت ز عشق می‌پذیرم گر میرد عشق من بمیرم پرورده عشق شد سرشتم جز عشق مباد سرنوشتم آن دل که بود ز عشق خالی سیلاب غمش براد حالی
💚ƒムイ£ო£み.ⓐ💚
می‌سوخت به آتش جدائی نه دود در او نه روشنائی
mahdie
از طاقچه دو نرگس جفت بر سفت سمن عقیق می‌سفت
پروین اعتصامی
مائیم و نوای بی‌نوائی بسم‌الله اگر حریف مائی
Mj Frj
مجنون چو حدیث عشق بشنید اول بگریست پس بخندید
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
عاجز شدم از گرانی بار طاقت نه چگونه باشد این کار
hojjat
من کین شکرم در آستین است ریزم که حریف نازنین است
Nafas
آرام گهی درون ندیدم دانم که هر آنچه ساز کردند بر تعبیه‌ایش باز کردند هرچ آن نظری در او توان بست پوشیده خزینه‌ای در آن هست آن کن که کلید آن خزینه
آساره
گر مرگ رسد چرا هراسم کان راه بتست می‌شناسم
hojjat
چون زلزله ریزد آب ساید درزی زخریطه واگشاید وان درز به صدمه‌های ایام وادی کده‌ای شود سرانجام
آساره
من کار ترا به سایه دیده تو سایه ز کار من بریده
پروین اعتصامی
به نام ایزد بخشاینده ای نام تو بهترین سرآغاز بی‌نام تو نامه کی کنم باز ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم ای کار گشای هر چه هستند نام تو کلید هر چه بستند ای هیچ خطی نگشته ز اول بی‌حجت نام تو مسجل ای هست کن اساس هستی
💕Adrien💕
یا شربت لطف دار پیشم یا قهر مکن به قهر خویشم گر قهر سزای ماست آخر هم لطف برای ماست آخر
hojjat
در جستن آن نگار دلجوی
پروین اعتصامی
ای نام تو بهترین سرآغاز بی‌نام تو نامه کی کنم باز ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم ای کار گشای هر چه هستند نام تو کلید هر چه بستند
Laya Bedashti
یارب به خدائی خدائیت وانگه به کمال پادشائیت کز عشق به غایتی رسانم کو ماند اگر چه من نمانم از چشمه عشق ده مرا نور واین سرمه مکن ز چشم من دور گرچه ز شراب عشق مستم عاشق‌تر ازین کنم که هستم
mahdie
در نوبت بار عام دادن باید همه شهر جام دادن
Nafas
دارم به خدا امیدواری کز غایت ذهن و هوشیاری آنجات رساند از عنایت کماده شوی بهر کفایت
alchemist
مجنون چو حدیث عشق بشنید اول بگریست پس بخندید از جای چو مار حلقه برجست در حلقه زلف کعبه زد دست می‌گفت گرفته حلقه در بر کامروز منم چو حلقه بر در در حلقه عشق جان فروشم بی‌حلقه او مباد گوشم گویند ز عشق کن جدائی کاینست طریق آشنائی من قوت ز عشق می‌پذیرم گر میرد عشق من بمیرم پرورده عشق شد سرشتم جز عشق مباد سرنوشتم
پروین اعتصامی
معروف شوی به نیکنامی
Nafas
صبح از گل سرخ دسته بسته روزم به نفس شده خجسته پروانه دل چراغ بر دست من بلبل باغ و باغ سرمست
Nafas
چون راهنما توئی چه باکست عاجز شدم از گرانی بار طاقت نه چگونه باشد این کار می‌کوشم و در تنم توان نیست کازرم تو هست باک از آن نیست گر لطف کنی و گر کنی قهر پیش تو یکی است نوش یا زهر شک نیست در اینکه من اسیرم کز لطف زیم ز قهر میرم یا شربت لطف دار پیشم یا قهر مکن به قهر خویشم گر قهر سزای ماست آخر هم لطف برای ماست آخر تا در نقسم عنایتی هست فتراک تو کی گذارم از دست وآن دم که نفس به آخر آید هم خطبه نام تو سراید
بهنام محمودی
گرچه ز شراب عشق مستم عاشق‌تر ازین کنم که هستم گویند که خو ز عشق واکن لیلی‌طلبی ز دل رها کن یارب تو مرا به روی لیلی هر لحظه بده زیاده میلی
معجزه ی سپاسگزاری

حجم

۱۴۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

حجم

۱۴۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۷ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان