بریدههایی از کتاب تصویر آخر؛ شهیده طیبهسادات موسوی زمانی به روایت محمد علی گودینی
۴٫۰
(۸)
ـ نهضت ما حسینیه / رهبر ما خمینیه.
R.Khabazian
«حال که به عنایت الهی و به برکت خون پاک و مطهر شهیدانی چون این سیدهٔ مظلومه، انقلاب پیروز شده، لازم است همهٔ امور هم بر اساس عدالت و احکام اسلامی باشد.
R.Khabazian
مطمئن باش، من و تو هم با همین دوربینهای عکاسی و فیلمبرداری، بهصورت آماتوری میتوانیم در لباس دانشجویی، سهمی از انقلاب و برای آینده داشته باشیم. ارزش کار خودت را ساده و دستکم نگیر. ما نباید فکر کنیم تلاشمان کماجر است. همهٔ اینها، روی هم خودش را نشان میدهد.
R.Khabazian
ما نهتنها با شهادت طیبهسادات عزیزم، چیزی از دست ندادیم، بلکه با شهادت دختر مظلومم، صاحب آبرو و اعتبار بیشتری هم نزد خدا و در نزد مردم شدهایم. در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی، روسفید شدیم انشاءالله. شاید دین خودمون رو به انقلاب ادا کرده باشیم. انشاءالله تا آخر عمر پای انقلاب اسلامی با همین نیت، پایدار باشیم. از خون شهیدهٔ خود، از خون هزاران شهید راه حق دفاع کنیم.
R.Khabazian
حرم حضرت عبدالعظیم پر بود از بوی عطر و گلاب. موج میزد در نور چراغهای بیشمار.
R.Khabazian
سیده طیبهسادات زمانی هر وقت راهش به خیابان یا بازار میافتاد، بیشتر از هر چیزی دقیق میشد به وضعیت معاش و زندگی مردم محروم شهرنشین.
R.Khabazian
طیبهسادات با اطمینان و محکم گفت «من از حجابم یک لحظه هم به اندازهٔ سر سوزنی کم نمیذارم. لازم باشه از دوباره به صورت متفرقه درس میخونم. ولی عطای ئی آزادی ننگین را به لقای خانم دولتی میبخشم.»
R.Khabazian
سیده طیبهسادات وقتی سحرگاه، آسید حسین برای اقتدای فریضهٔ صبح به حاجآقا بزرگ روانهٔ مسجد جامع میشد، از خواب بیدار میشد. نماز صبح را به جا میآورد. با همان وضوی نماز، مینشست پشت رحل و طبق عادت یک سوره قرآن میخواند.
R.Khabazian
طیبهسادات با دیدن رنگپریدگی نامحسوس پریوش گفت «انگار نگران اولین امتحان هستی پریخانم؛ درسته؟»
ـ دست خودم نیست. مگه نمیبینی تمام بچهها دلشوره دارند.
ـ ئی که مشکلی نیست. تا وارد سالن امتحان نشدیم، دعای فرج امام زمان (عج) را بخوان تا آرامش بگیری.
R.Khabazian
طیبهسادات همانطور که زل زده بود به منبر، گفت «زنها هم میتوانند کارهای بزرگ انجام بدهند. کارهای مهم تنها از دست مردها برنمیآید. عملی که گوهرشاد خاتون با ساختن این مسجد انجام داد، نیکنامی است. نامی که صدها سال است پابرجاست
R.Khabazian
پیر نوغانی گفته بود «مسجد گوهرشاد یک کتاب قطور تاریخ است. گوشهای از کربلاست. به لحاظ اینکه برای دفاع از حجاب زن شیعه، خون شهیدان صحنش را رنگین کرده است.»
R.Khabazian
وقتی قضیه چادر و کلاه پهلوی پیش آمد. علما احساس خطر کردند. آیتالله قمی توی منزل خودش، در حضور مردم، با صدای بلند گریه کرد برای غربت اسلام. بهخاطر مظلومیت دین. به جماعت حاضر گفت نباید ساکت نشست. باید بهخاطر اسلام قیام کنیم. اسلام امروزه فدایی میخواهد.
R.Khabazian
زنهای نوغان در سالروز شهادت حضرت رضا، به رسمی که از قدیم مانده، ضریح حضرت را گلباران میکنند.
R.Khabazian
علمای بزرگ هم با حضور مستمر خود، باعث بالا رفتن اخلاص مردم و معنویت بیشتر اجتماع میشدند.
R.Khabazian
با خودش گفت «تا حالا به خیالم در راه دین، مقابل بیدینها، ایستادم. ولی اگر خراسانیها، با تحصن در مسجد گوهرشاد، مقابل ظالمین، با خون خودشان از اسلام دفاع کردهاند، پس ما کاری نکردیم.»
R.Khabazian
حجم
۲۴۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
حجم
۲۴۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۰۰ صفحه
قیمت:
۷,۰۰۰
تومان