بریدههایی از کتاب قصر آبی
۴٫۵
(۷۶۰)
"اگر مرگی در کار نبود، چه کسی میتوانست زندگی را تحمل کند؟"
تیناز
اگر بتوانید با کسی نیم ساعت در سکوت بنشینید و بااینحال کاملاً راحت باشید، میتوانید با آن شخص دوست بشوید. اگر نمیتوانید، هرگز دوست یکدیگر نمیشوید و نیازی نیست در این راه وقت تلف کنید.
کنتس مونت کریستو
"اگر بتوانید با کسی نیم ساعت در سکوت بنشینید و بااینحال کاملاً راحت باشید، میتوانید با آن شخص دوست بشوید. اگر نمیتوانید، هرگز دوست یکدیگر نمیشوید و نیازی نیست در این راه وقت تلف کنید."»
Call_Me_Mahi
یک بشقاب سیب، آتش شومینه و یک کتاب خوب برای خواندن جایگزین خوبی برای بهشت است.
Yasaman
«مشکل شما این است که به حد کافی نمیخندید.»
نَعنا🌿
"اگر بتوانید با کسی نیم ساعت در سکوت بنشینید و بااینحال کاملاً راحت باشید، میتوانید با آن شخص دوست بشوید. اگر نمیتوانید، هرگز دوست یکدیگر نمیشوید و نیازی نیست در این راه وقت تلف کنید."
emisa
بارنی ناگهان گفت: «کوچولوی دوستداشتنی، ای کوچولوی دوستداشتنی! بعضیوقتها احساس میکنم که برای واقعی بودن بیش از حد خوبی. انگار فقط دارم تصورت میکنم.»
ولنسی فکر کرد، "چرا نمیتوانم همین الآن، همین الآن که اینقدر خوشحالم، بمیرم!"
کنتس مونت کریستو
«"اگر مرگی در کار نبود، چه کسی میتوانست زندگی را تحمل کند؟"»
artemis
لحظهای که یک زن متوجه میشود هیچ دلیلی برای زندگیکردن ندارد، نه عشق، نه وظیفه، نه هدف و نه امید، لحظهای به تلخی مرگ است.
مریم
«دیشب خیلی کم خوابیدهای. برای همین اینجوری میکنی. عاشقت نیستم؟ اوه، بیا و ببین چقدر عاشقتم! عزیزم، وقتی آن قطار نزدیک بود از رویت رد بشود، فهمیدم که عاشقت هستم یا نه!»
Hasti
"تمام عمرم داشتم حفظ ظاهر میکردم. حالا میخواهم سراغ دنیای واقعی بروم. حفظ ظاهر هم برود به جهنم!" به جهنم!»
Lost Star
جنگلها بهقدری شبیه به انسانها هستند که برای شناختنشان باید با آنها زندگی کنید. پرسهزدنهای گاهوبیگاه از مسیرهای معمول هیچوقت ما را به قلب آنها راه نمیدهد. اگر میخواهیم با آنها دوست بشویم، باید سخت تلاش کنیم و دلشان را با بازدیدهای متعدد صمیمانه در زمانهای مختلف به دست آوریم؛ صبح، ظهر و شب و در تمام فصول؛ بهار، تابستان، پاییز و زمستان. در غیر این صورت، هرگز آنها را واقعاً نخواهیم شناخت و هرگونه تظاهری برخلاف این، اهمیتی برای آنها نخواهد داشت.
کنتس مونت کریستو
هیچ آزادی مطلقی روی زمین وجود ندارد. فقط نوع محدودیتهاست که متفاوت و نسبی هستند. تو الآن احساس میکنی آزادی، چون از یک محدودیت فوقالعاده غیرقابلتحمل فرار کردهای. ولی واقعاً همینطور است؟ تو عاشق من هستی و این یک محدودیت است.
کنتس مونت کریستو
بارنی معمولاً میگفت: «نمیدانیم کجا داریم میرویم، ولی خود رفتن مزه میدهد، مگر نه؟»
ویکتـوریـا
: «"اگر مرگی در کار نبود، چه کسی میتوانست زندگی را تحمل کند؟"»،
araz zarei
تمام عمرم سعی کردهام بقیه را راضی کنم و شکست خوردم. بعد از این خودم را راضی میکنم!
Z...
ولنسی فکر کرد، "من از مردی خوشم میآید که چشمهایش بیشتر از دهانش حرف بزنند."
آسمان
«ترس گناه اصلی است. تقریبا تمام شرهای دنیا ریشه در این دارند که یک نفر از چیزی میترسد. ترس یک افعی لغزان سرد است که به دور آدم چمبره میزند. زندگی با ترس وحشتناک و مهمتر از همه، خفتبار است.»
f.r
از خودش پرسید که چه احساسی دارد آدم یک نفر را داشته باشد که با او همدردی کند، یک نفر که واقعاً اهمیت بدهد، که حتی اگر هیچ کار دیگری هم نمیکند، فقط دستش را محکم نگه دارد.
Zahra.kazemi6
چیزهای مختلف فقط وقتی ممنوع میشوند، جذاب میشوند.»
ولنسی پارسی
ولنسی پرسید: «بهتر نیست قلب آدم بشکند تا اینکه پژمرده بشود؟ قبل از اینکه بشکند، حتماً احساسات شگفتانگیزی را تجربه کرده. همین به زحمت درد و رنجش میارزد.»
کاربر ۶۹۱۲۹۳۰
"ناامید آزاد است، امیدوار اسیر."»
Mahsa Bi
ولی من زیاد به آن فکر میکنم. که بین ابرها شناور بشوم، غروبهای باشکوه را تماشا کنم، ساعتها وسط یک توفان سهمگین بنشینم و رعد و برقهایی را اطرافم میزنند، نگاه کنم و زیر ماه کامل، از روی دریای ابرهای نقرهای پرواز کنم؛ فوقالعاده است!
نَعنا🌿
بارنی معمولاً میگفت: «نمیدانیم کجا داریم میرویم، ولی خود رفتن مزه میدهد، مگر نه؟»
Yasaman
به عقیدهٔ خانم فردریک استیرلینگ و دخترعمه استیکلز، آدمها فقط در صورتی که مقاصد شومی داشته باشند، دوست دارند تنها بمانند.
hamtaf
نه، من بهتر نمیشوم. ریههام تقریباً از بین رفتهاند و من... خودم هم نمیخواهم که بهتر بشوم. من خیلی خسته شدهام، ولنسی. فقط مرگ میتواند من را به آرامش برساند.
Narges Iran
لحظهای که یک زن متوجه میشود هیچ دلیلی برای زندگیکردن ندارد، نه عشق، نه وظیفه، نه هدف و نه امید، لحظهای به تلخی مرگ است.
دردونه
بارنی قسم میخورد: «یک بشقاب سیب، آتش شومینه و یک کتاب خوب برای خواندن جایگزین خوبی برای بهشت است.»
نوشین
مایهٔ تأسف است که گلهای جنگلی را جمع کنیم. آنها نیمی از افسون خود را به دور از سوسوی نور سبز طبیعت از دست میدهند. برای لذتبردن از گلهای جنگلی، باید آنها را تا زیستگاههای دورافتادهشان دنبال کنیم، با تماشایشان به وجد آییم و بعد درحالیکه دائم به پشت سر خود نگاه میاندازیم، آنها را ترک کنیم و تنها یاد عطر و ملاحت افسونگر آنها را با خود ببریم.»
کنتس مونت کریستو
توی دنیا تنها چیز قابلاطمینان جدول ضرب است.
Yasaman
حجم
۰
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۰
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۱۳۵,۰۰۰
تومان