لبهایش نگرانت میکرد، تا اینکه او را میشناختی و آنوقت نگرانیات دوچندان میشد.
Saeid
هرچیزی، چه خوب و چه بد، وقتی قطع شود خلئی باقی میگذارد. امّا اگر بد باشد خلأ به خودی خود پر میشود و اگر خوب باشد فقط میتوان آن را با چیز بهتری پر کرد
Saeid
او رفته بود. با خود گفتم امیدوارم که با مرد خوبی رفته باشد. امّا در دل غصهای داشتم.
Saeid
پاریس را هرگز پایانی نیست و خاطره هرکسی که در آن زیسته باشد با خاطره دیگری فرق دارد.
شراره
«وقتی نوشتن به عادت اصلی و بالاترین لذتت بدل شود، فقط مرگ میتواند به آن پایان دهد.»
شراره
یک چیز یاد گرفتم.
چه چیزی؟
که هرگز با کسی که عاشقش نیستی به سفر نباید رفت.
پویا پانا
اگر بخت یارت بوده باشد تا در جوانی در پاریس زندگی کنی، باقی عمرت را، هر جا که بگذرانی، با تو خواهد بود؛ چون پاریس، جشنی است بیکران.
همینگوی به یکی از دوستان خود، ۱۹۵۰
پویا پانا
بذرهای آنچه خواهیم کرد در ما نهفته است
شراره
وقتی بهار میآمد، حتّی بهار کاذب، دیگر مشکلی وجود نداشت جزاینکه کجا میشود شادتر بود. تنها چیزی که میتوانست سرتاسر روزی را ضایع کند این و آن بودند، و اگر میتوانستی به کسی وعده دیدار ندهی، روز بیحد و مرز میشد. این و آن همیشه شادمانی را محدود میکردند، جز مشتی انگشتشمار که همان قدر خوب بودند که بهار.
سیاوش
هرچیزی، چه خوب و چه بد، وقتی قطع شود خلئی باقی میگذارد. امّا اگر بد باشد خلأ به خودی خود پر میشود و اگر خوب باشد فقط میتوان آن را با چیز بهتری پر کرد.
شراره