بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پاریس جشن بیکران | طاقچه
تصویر جلد کتاب پاریس جشن بیکران

بریده‌هایی از کتاب پاریس جشن بیکران

امتیاز:
۳.۴از ۴۱ رأی
۳٫۴
(۴۱)
لب‌هایش نگرانت می‌کرد، تا اینکه او را می‌شناختی و آن‌وقت نگرانی‌ات دوچندان می‌شد.
Saeid
هرچیزی، چه خوب و چه بد، وقتی قطع شود خلئی باقی می‌گذارد. امّا اگر بد باشد خلأ به خودی خود پر می‌شود و اگر خوب باشد فقط می‌توان آن را با چیز بهتری پر کرد
Saeid
او رفته بود. با خود گفتم امیدوارم که با مرد خوبی رفته باشد. امّا در دل غصه‌ای داشتم.
Saeid
پاریس را هرگز پایانی نیست و خاطره هرکسی که در آن زیسته باشد با خاطره دیگری فرق دارد.
شراره
«وقتی نوشتن به عادت اصلی و بالاترین لذتت بدل شود، فقط مرگ می‌تواند به آن پایان دهد.»
شراره
یک چیز یاد گرفتم. چه چیزی؟ که هرگز با کسی که عاشقش نیستی به سفر نباید رفت.
پویا پانا
اگر بخت یارت بوده باشد تا در جوانی در پاریس زندگی کنی، باقی عمرت را، هر جا که بگذرانی، با تو خواهد بود؛ چون پاریس، جشنی است بیکران. همینگوی به یکی از دوستان خود، ۱۹۵۰
پویا پانا
بذرهای آنچه خواهیم کرد در ما نهفته است
شراره
وقتی بهار می‌آمد، حتّی بهار کاذب، دیگر مشکلی وجود نداشت جزاینکه کجا می‌شود شادتر بود. تنها چیزی که می‌توانست سرتاسر روزی را ضایع کند این و آن بودند، و اگر می‌توانستی به کسی وعده دیدار ندهی، روز بی‌حد و مرز می‌شد. این و آن همیشه شادمانی را محدود می‌کردند، جز مشتی انگشت‌شمار که همان قدر خوب بودند که بهار.
سیاوش
هرچیزی، چه خوب و چه بد، وقتی قطع شود خلئی باقی می‌گذارد. امّا اگر بد باشد خلأ به خودی خود پر می‌شود و اگر خوب باشد فقط می‌توان آن را با چیز بهتری پر کرد.
شراره
چه بعدازظهر و غروب قشنگی. حالا بهتر است ناهار بخوریم. گفتم: «گرسنه‌ام. توی کافه فقط با یک قهوه خامه‌دار کار کردم.» چطور از آب درآمده، تاتی؟ به نظرم خوب است. امیدوارم باشد. ناهار چی داریم؟ تربچه و جگر گوساله عالی با پوره سیب‌زمینی و سالاد آندیو. شیرینی سیب. و تمام کتاب‌های دنیا را برای خواندن داریم و هروقت هم که سفر رفتیم می‌توانیم با خودمان ببریم.
Dreamer
«بینوا همه آنهایی که پز عالی دارند و جیب خالی.
پویا پانا
«نگران نباش. قبلا نوشته‌ای و حالا هم خواهی نوشت. همه کوششت باید بر این باشد که یک جمله حقیقی بنویسی. حقیقی‌ترین جمله‌ای را که می‌دانی بنویس.»
ܦ߭ܝ‌ܝܝ݅ܝࡅߺ߳ܣ 🕊
یاد گرفته بودم که هرگز نباید چشمه نوشتن را خشک کرد، و همیشه باید وقتی هنوز چیزکی در اعماق ذهن باقی است دست برداشت و گذاشت تا شبانه از منابعی که سرشارش می‌سازند دوباره پر شود.
Dreamer
پاریس را هرگز پایانی نیست و خاطره هرکسی که در آن زیسته باشد با خاطره دیگری فرق دارد.
پویا پانا
هرچیزِ به‌راستی پستی از معصومیت آغاز می‌شود.
پویا پانا
حالا باید زندگی‌مان را بکنیم و نگذاریم یک لحظه‌اش هم تلف شود.
پویا پانا
کسی که کار مورد علاقه‌اش را می‌کند و از طریق آن راضی می‌شود، کسی نیست که از فقر در رنج باشد.
پویا پانا
وقتی بهار می‌آمد، حتّی بهار کاذب، دیگر مشکلی وجود نداشت جزاینکه کجا می‌شود شادتر بود. تنها چیزی که می‌توانست سرتاسر روزی را ضایع کند این و آن بودند، و اگر می‌توانستی به کسی وعده دیدار ندهی، روز بی‌حد و مرز می‌شد. این و آن همیشه شادمانی را محدود می‌کردند، جز مشتی انگشت‌شمار که همان قدر خوب بودند که بهار.
پویا پانا
با آن‌همه درخت در شهر، می‌شد هرروز آمدن بهار را ببینی؛ تا آنکه شبی باد گرم برمی‌خاست و یک روز صبح یکباره بهار را با خود می‌آورد. گاهی باران‌های تند و سرد چنان پسش می‌زد که به نظر می‌رسید هرگز بر نخواهد گشت و دارد از عمرت فصلی ربوده می‌شود. تنها چنین مواقعی بود که در پاریس از ته دل غصه‌دار می‌شدی، چون اوضاع برخلاف طبیعت بود. انتظار داشتی که در پاییز غم سراغت بیاید. هرسال که برگ‌ها از درختان فرو می‌افتاد و هربار که شاخه‌ها را در باد و سرما و نور زمستانی عریان می‌دیدی، پاره‌ای از وجودت می‌مرد. امّا می‌دانستی که بهار همیشه خواهد آمد، همان گونه که می‌دانستی پس از یخبندان، رود دوباره جریان خواهد یافت.
پویا پانا

حجم

۱۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۱۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۴۰,۰۰۰
۵۰%
تومان