
بریدههایی از کتاب دیدار با شاعران؛ مولانا، حافظ، اقبال لاهوری، حمیدی شیرازی، بیژن جلالی، احمد شاملو، فروغ فرخزاد
۲٫۸
(۴)
گفتوگو بس، ماجرا کوتاه،
ما اگر مستیم،
بیگمان هستیم
aram0_0
برآید آرزو یا برنیاید
شهید سوز و ساز آرزویم
gh13331333
عشق حقیقی نمیتواند به «تن» بیاعتنا باشد. اساساً به گفتهٔ مونتنی: «هیچ چیزی در ما جسمانی محض یا روحانی محض نیست و دو پارهکردن انسانی زنده، کاری زیانآور است
مسلم عباسپور
بنگر به جهان چه طرف بربستم، هیچ
وز حاصل عمر چیست در دستم، هیچ
شمع طربم ولی چو بنشستم، هیچ
من جام جمم، ولی چو بشکستم هیچ
مهدیس 🌙
مرگ را سامان ز قطع آرزوست
زندگانی محکم از «لاتقنطوا» است
gh13331333
فروغ برای شاپور همیشه زنده بود. هنوز صدای شاپور در گوشم است: صلاحی جان! به فروغ چند نمره میدهی و به من چند نمره. شاپور خیلی فروغ را دوست داشت، فروغ هم بهشدت عاشق شاپور بود. فروغ در نامههایی که بعد از جدایی از پرویز برای او نوشته، عاشقتر از همیشه است.
aram0_0
فروغ بیشتر تابع احساس بود و پرویز بیشتر تابع اندیشه. احساس به طرف شعر رفته است و اندیشه به طرف طنز. گاهی این دو در کنار هم نشستهاند و روی هم تأثیر گذاشتهاند. از یک طرف طنز وارد بعضی از شعرهای درخشان فروغ شده است و از طرفی شعر وارد بعضی از بهترین کاریکلماتورهای شاپور. احساس و اندیشه با همهٔ تضادی که با هم دارند، گاهی کاملکنندهٔ یکدیگرند.
aram0_0
آه که من دوش چه سان بودهام؟
آه که تو دوش که را بودهای؟
از امام صادق نقل است که گفتهاند «إنّ «آه» اسم من أسماء اللّه فمن قال: «آه»، فقد استغاث باللّه»؛ یعنی: «آه گفتن یکی از اسامی خداوند است. هر کسی آه بگوید، استمداد از خداوند کرده است.
مسلم عباسپور
مذهب زندهدلان خواب پریشانی نیست
از همین خاک جهان دگری ساختن است
او بهوضوح، وجه تفاوت «عبد» و «حُر» را در این نکته بیان میکند که غلامان مقهور
gh13331333
گفتند جهان ما آیا به تو میسازد؟
گفتم که نمیسازد، گفتند که برهم زن
هر نگاری که مرا پیش نظر میآید
خوش نگاریست ولی خوشتر از آن میبایست
gh13331333
شمع سوزانی است که مشکل اصلیاش تنهایی است و پروانههایی که دل به آتش نمیزنند.
gh13331333
اگر آرامش و خوشبختی ما در گروِ ذهن تیز و اندیشهٔ چالاک بود، دیگر سراغ موسیقی و شراب نمیرفتیم. اینکه اغلب آدمیان، بهرغم هوشهای بالا، همچنان برای دستیابی به آرامش به اقلیم شراب یا قلمرو هنر روی میآورند، شاهدی است بر اینکه هوش فراوان، رهگشای خوشبختی نیست. عشق باید و قلبِ سلیم.
Sarah S
با مادرم نیز باید دیداری دوباره کنم. مادرم، غریبهای که در نسلی گسسته از من میزید، نیست، او همان منم. من، وقتی که پیر میشوم.... او امتداد من است. بخشی از سرنوشت من.
«به مادرم که در آئینه زندگی میکرد
و شکل پیری من بود»
aram0_0
حجم
۱۶۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۹ صفحه
حجم
۱۶۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۹ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان