بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جعبه‌ پرنده | طاقچه
تصویر جلد کتاب جعبه‌ پرنده

بریده‌هایی از کتاب جعبه‌ پرنده

نویسنده:جاش ملمرن
امتیاز:
۴.۳از ۱۹۴ رأی
۴٫۳
(۱۹۴)
آن موجودِ ترسناکی که موجب ترس انسان شده، همان انسان است.
نویسنده‌کوچك.
بار گفت به‌نظرش شبیه خورشید هستم، به‌خاطرِ موهام. ازش پرسیدم من هم مثل خورشید می‌درخشم؟ جواب داد نه بابا، درخششت بیش‌تر مثل نور ماه توی تاریکیه.
afsaneh_&_fatemeh
آیا در دنیایی که نمی‌توانی در آن چشم باز کنی، می‌توانی آرزویی بالاتر از یک چشم‌بند داشته باشی؟
مریم!
حس کرد حتی صدای درون سرش هم دارد می‌لرزد؛ حتی صدای خودش توی سرش دارد گریه می‌کند
˼السـیِّدة‌َالشَهیدة˹
«این دنیا دیدنی نیست.»
❤ محمد حسین ❤
داری زندگی‌شون رو نجات می‌دی؛ ولی برای زندگی‌ای که ارزشِ زندگی‌کردن نداره.
مریم!
«باهم همه‌چیز رو پشت‌سر می‌ذاریم»
i_ihash
چطور می‌تواند از بچه‌ها توقع داشته باشد رؤیاهایی به‌بزرگیِ ستاره‌ها داشته باشند، وقتی نمی‌توانند سرشان را بالا بگیرند و ستاره‌ها را ببینند؟
mahyas
شاید در این زمانه چیزی به‌اسمِ بدتر بی‌معنی باشد.
❤ محمد حسین ❤
ما خونه رو ترک کردیم؛ چون بعضی‌ها منتظرِ خبر می‌شن و بعضی‌های دیگه خبری که می‌خوان رو می‌سازن.
❤ محمد حسین ❤
به بی‌نهایت اتفاق‌های بدی فکر می‌کند که ممکن است افتاده باشد.
i_ihash
آن موجودِ ترسناکی که موجب ترس انسان شده، همان انسان است.
کتاب باز
هیچ‌چیز عوض نشده و هرگز عوض نخواهد شد.
نویسنده‌کوچك.
حال خوب مسری است
n re
می‌دانست که بچه‌ها با ندیدن این دنیای جدید، چیزی از دست نخواهند داد.
❤ محمد حسین ❤
لحظهٔ بین تصمیم‌گرفتن برای بازکردن چشم‌ها تا واقعاً بازکردن‌شان، به‌اندازهٔ درک حقیقت زندگی در یک دنیای جدید ترسناک است.
❤ محمد حسین ❤
فضولی‌کردن غلط است. وقتی مردم مجبورند کنار هم زندگی کنند، رعایت حریم خصوصی حیاتی است
❤ محمد حسین ❤
ولی هر خاطره‌ای یک قلاده و زنجیر دارد
Sana
بعضی‌ها منتظرِ خبر می‌شن و بعضی‌های دیگه خبری که می‌خوان رو می‌سازن.
m.mah
چه وحشتناک؛ بعد از این‌همه سختی و جون‌به‌دربردن از همه‌چیز، مردن در اثر حادثه.
☆rose☆
آن موجودِ ترسناکی که موجب ترس انسان شده، همان انسان است.
کاربر ۲۰۶۳۳۱۰
داری زندگی‌شون رو نجات می‌دی؛ ولی برای زندگی‌ای که ارزشِ زندگی‌کردن نداره.
paniz moradinejad
خانه را در ذهنش مثل یک جعبهٔ بزرگ تصور می‌کند. دلش می‌خواهد از این جعبه بیرون برود. تام و جولز که بیرون از خانه‌اند هم، هنوز در همین جعبه‌اند. همهٔ زمین در حبس است. تمام دنیا در همان جعبهٔ مقوایی‌ای گیر افتاده که پرنده‌های پشت درِ خانه را در خودش نگه می‌دارد. مالوری می‌داند که تام دنبالِ راهی برای بازکردنِ درِ آن جعبه است. دنبال راه خروج است؛ ولی مالوری دارد از خودش می‌پرسد درِ دومی پشت این در نیست؟ و درِ سوم بعدازآن؟ فکر می‌کند محبوس در جعبه، تا ابد.
Violette
تعداد نظریاتِ خلق‌شده در اینترنت اصلاً قابل‌شمارش نیست. همه‌شان مالوری را به‌شدت می‌ترسانند. بیماری ذهنیِ ناشی از امواج رادیویی در فناوری‌های بی‌سیم، یکی از آن‌هاست. جهش تکاملی غلط در نوع بشر هم یکی دیگر است. معتقدان به فرقه‌ای به‌نام «عصر جدید»، می‌گویند به‌خاطر این است که بشر با سیاره‌ای در حال انفجار در تماس بوده یا شاید خورشید دارد منفجر می‌شود. بعضی از مردم معتقدند موجوداتی آن بیرون هستند. دولت هم که فقط می‌گوید باید درِ خانه را قفل کنید.
i_ihash
نوزادتان از آن‌چه شما فکر می‌کنید باهوش‌تر است.
i_ihash
بعضی‌ها منتظرِ خبر می‌شن و بعضی‌های دیگه خبری که می‌خوان رو می‌سازن.
i_ihash
یه شب که چند نفرمون بیرون دنبال غذا می‌گشتن، یکی از اون موجودات اومد تو. اون شب خیلی‌ها رو از دست دادیم. یه مادر که یه لحظه قبل کاملاً عاقل بود، یهو قاتی کرد و دچار یه خشم و عصبانیت شد و چهار تا بچهٔ خودش رو کشت. ماه‌ها طول کشید تا دوباره همه‌چیز بهتر بشه و همه‌چیز رو ازنو بسازیم. قسم خوردیم که دیگه خطر نکنیم. به‌صلاح همه‌مون بود.» مالوری به کنستانس نگاه می‌کند که هیچ جای زخمی ندارد. ریک ادامه می‌دهد: «هیچ گزینهٔ دیگه‌ای نبود. خودمون رو با هرچی دم‌دست‌مون بود، کور کردیم: چنگال، چاقوی آشپزخونه، انگشت خودمون.
Aysan
دیدگاه من این‌قدر ایالتیه که تا خبری نزدیکِ خونهٔ من اتفاق نیفته، نگرانش نمی‌شم.
❤ محمد حسین ❤
اگه ندونن چی‌کار می‌کنن که نمی‌شه اسم‌شون رو «شرور» گذاشت.
☆rose☆
دنیا داره پس می‌ره یا منم که سوار کشتیِ درد، دارم دور می‌شم؟
مریم!

حجم

۲۳۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۳۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۶۶,۰۰۰
۱۹,۸۰۰
۷۰%
تومان