بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب لوازم نویسندگی | طاقچه
تصویر جلد کتاب لوازم نویسندگی

بریده‌هایی از کتاب لوازم نویسندگی

۴٫۱
(۴۳)
هنرمند، اثرِ خود را مُعرّفی نمی‌کند، اثر، آفرینندهٔ خود را می‌شناساند.
آنه شرلی🌻
تنها در تنهایی‌ست که می‌توان با خودْ تصفیه حساب کرد؛ در تنهایی‌ست که می‌توان خود را استخراج کرد، خود را شناخت، و خود را محک زد
yasaman
انگیزه‌های خصوصی و شخصی، هرقدر که نیرومند و برانگیزنده باشند، منحصراً و بدون حضورِ انگیزه‌های عمومی و کُلّی، هرگز نویسنده نساخته‌اند و هرگز مُنجر به پدید آوردنِ داستان‌های خوب، و حتّی متوسّط با برخی ارزش‌های هنری، نشده‌اند
فاطمه خسرو پور
"نفرت من از وضع موجود، ناشی از کینهٔ سیاسی نیست؛ مثل کینهٔ یک رأی‌دهندهٔ انتخاباتی نیست؛ بلکه نفرتِ انسانی‌ست که این جامعه را غیرِقابلِ قبول می‌داند".
Sepehr
داستان‌نویس، زخم می‌زند امّا التیام نمی‌بخشد.
فاطمه خسرو پور
۱. انگیزه ۲. هدفمندبودن ۳. اراده به نویسندگی ۴. احساس و عاطفهٔ خاص ۵. جهان‌بینی و اعتقاد ۶. شرایطِ محیطیِ مناسب ۷. تسلّط بر زبان ۸. سیاسی اندیش‌بودن ۹. صبوریِ بی‌حساب ۱۰. عشق و دوست‌داشتن ۱۱. مطالعهٔ عمومی ۱۲. جماعت‌گرایی ۱۳. خلوت‌گرایی ۱۴. طبیعتْ‌گرایی
helya.B
"باید"هایی که ناگزیر در متن به کار می‌رود، چنانکه در دیگر تألیفاتِ پژوهشیِ خود گفته‌ام، "باید"های استخراجی‌ست نه امری و ارشادی؛ بیرون آورده شده از درون نمونه‌های بسیار است نه محصولِ تفکّراتِ در خلوت. فی‌المثل اگر می‌گوییم هر انسانِ طالبِ نویسندگی، ناگزیر باید وطنی داشته باشد و این وطن را باید که خالصانه دوست بدارد، به‌صدور فرمانی اقدام نکرده‌ییم که تخلّف از آن مجازاتی داشته باشد؛ بلکه انبوهی از عقاید و سخنانِ نویسندگانِ صاحب‌ْنام و نظرات و اعمالِ شخصیّت‌های مثبت و مطلوب داستان‌های ایشان را بررسی کرده‌ییم و رسیده‌ییم به آنجا که جملگیِ نویسندگانِ معتبر، زادگاهی داشته‌اند که به شدّتْ دلبستهٔ آن بوده‌اند و یکی از محورهای اساسیِ تفکّراتِ ایشان و یکی از بُنیادی‌ترین انگیزه‌هایشان برای نوشتنِ داستان، دل‌نگرانی‌های مربوط به همین زادگاهْ بوده است.
sedighe
"یک روز زندگی کافی‌ست که آدم، یک عُمر، در زندان به آن فکر کند".
خسته‌خوان
روایاتی که عوامِ اُدبا دربارهٔ اینگونه مسائل ساخته‌اند که شکست در عشق، فلان رابه خلق اثری عظیم و عاشقانه هدایت کرد و فلان را به نوشتن چندین قصّهٔ ناب و ماندگارْ واداشت، تماماً سخنانی‌ست خلاف واقعیّت، مبتذل و زاییدهٔ تصوّراتِ حقیراندیشان.
فاطمه خسرو پور
نویسنده، خوب است و خوبتر، که از نظر فردی و شخصی، حس کند که با نشاط و سرزنده و فعّال و سرشار از امید و نیروی مبارزه با ستم است __ چنانکه بسیاری از نویسندگان بزرگ معاصرِ جهانْ هستند.
فاطمه خسرو پور
قلم، سلاح است نه سنگر.
خسته‌خوان
اراده چیزی‌ست که فقط خودِ انسان می‌تواند آن را در خود بیافریند.
مهلا خندان
نویسنده، محکوم است که در جبههٔ مردم __ "مردم" به‌معنای پویای کلمه __ باشد، و اگر بخواهد در این جبهه باشد __ یعنی وظیفهٔ نویسندگی را بپذیرد __ خودبه‌خودْ قادر نیست که تا قبل از ظهورِ نظامِ آرمانیِ لایَتَغیّر، حتّی در ملّی‌ترین و مردمی‌ترین حکومت‌ها نیز حضوری یکسره جانبدارانه، اَمربَرانه و مُبلّغْ‌صفتانه داشته باشد؛
Hamidreza Rajabi
نویسنده برای آنکه گرسنگی را به‌دقّت توصیف کند، لازم نیست که عالماً عامداً شرایطی برای گرسنگی کشیدنْ فراهم آورد، و برای آنکه از شکنجه کشیدگیِ مبارران و آزادیخواهان سخن بگوید، شکنجه بکشد، و برای آنکه از مرگ بگوید مرگ را تجربه کند. آنچه هنرمند را هنرمند می‌کند غنای احساس است نه شکم خالی. شکم خالی هم تاکنون عامل عمده‌یی برای غنی ساختنِ احساسْ نبوده است، وَ الّا گدایان، همه، داستایوسکی و بالزاک می‌شدند
sedighe
هیچ هنرمندِ بی‌اعتقادی نمی‌تواند هنرِ بزرگ بیافریند.
خسته‌خوان
سجّاده‌نشینِ باوقاری بودم بازیچهٔ کودکانِ کویم کردی
خسته‌خوان
جانبداریِ از یک نظام، از دیدگاه یک داستان‌نویس، نقد و بررسیِ موشکافانه و عیبْجویانهٔ آن نظام است و برشمردنِ کمبودها و کمداشت‌ها، به مدد داستان.
فاطمه خسرو پور
اگر بپذیریم که ادبیّات __‌ به‌عنوان یکی از هنرها __ باید که در خدمتِ سعادتِ انسان باشد، انگیزهٔ "هنر برای هنر"، یک انگیزهٔ شخصی و کاملاً بی‌اعتبارْ شناخته می‌شود؛ و به همین دلیل است که چرنیشفسکی می‌گوید: "هنر برای هنر در عصر ما همانقدر غریب و دور از ذهن است که "ثروت برای ثروت"، "علم برای علم" و امثال اینها. هر نوع فعّالیّتِ بشری باید در خدمت انسان باشد، و در غیر این صورت، جُز مشغله‌یی بیهوده و بی‌ثمر نخواهد بود. ثروت برای آن است که انسان از آن استفاده کند، علم برای راهنماییِ بشر است، و هنر هم باید هدفش یک خدمتِ اساسی باشد نه آنکه به صورتِ انگیزهٔ لذّتی بی‌ثمر در آید".
زهرا
"جامعهٔ تجارت‌پیشه، سرگرم‌کنندگان را با پول و امتیازْ پاداش می‌دهد، به ایشان، به نامِ "هنرمند"، نشان و افتخار می‌بخشد، و همه گونه وسیله را در اختیارشان می‌گذارد؛ و ایشان، همین که این امتیازها را پذیرفتند، وابستهٔ به آنها می‌شوند. امتیاز، دشمنِ عدالت است."
Hrays
آرمانْ همیشه فراسوی فرد است. امری‌ست متعلّق به جامعه، به ملّت، به امّت، و بشر.
آبیِ آسمونی
قلم به‌دست گرفتم. اگر اشتباه کرده‌ام، بزرگوارانه ببخشیدم. از اینگونه اشتباهات، فراوان می‌کنند.
helya.B
انگیزه، مؤمن را، حتّی در خواب هم رها نمی‌کند.
Hamidreza Rajabi
سیمون دوبوار به انگیزهٔ "پایان‌بخشیدن به تنهایی و جداماندگیِ انسان‌ها" اینگونه اشاره می‌کند: "هر نویسنده‌یی، از راه‌های مختلف به‌سوی ادبیّات آمده است؛ امّا به گمان من هیچ‌یک از نویسندگان، اگر به‌نحوی از انحاء از جداییْ رنج نبرده باشند، و اگر به‌نحوی در پی آن نبوده باشند که این جدایی را از میان ببرند، چیزی نمی‌نویسند".
فاطمه خسرو پور
۱: آیا چیزی به نام استعداد وجود دارد؟ من هرگز کوشش کسی را __ از مرد و زن __‌ ضایع نمی‌کُنم؛ و تبعیض در دستگاه من وجود ندارد. قرآن _‌ آل عمران _ ۱۹۵ به ترجمهٔ خلیل صبری هر چه می‌خواهید از خُدا بخواهید و به طریقِ مشروع برای وصول به آن بکوشید، به آن خواهید رسید. قرآن _ نساء _ ۳۲ به ترجمهٔ خلیل صبری از یک کودک، هم می‌توان سلمان فارسی و ابوذر ساخت، هم چنگیز و هیتلر و موسیلینی... شما شرایطِ پرورشِ استعدادها را فراهم کنید؛ آنگاه ببینید آیا بی‌استعدادْ پیدا می‌شود؟ کتاب "اسلام و حقوق کودک" دکتر احمد بهشتی
زهرا
هنر به اعتقاد بسیاری از هنرمندان و هنرشناسان، مُلزم است که در ایجاد سعادت یا فراهم آوردن امکانات آن،‌ وَ هَم در توسعهٔ خوشبختیِ انسان، نقش و سهمی بر عهده داشته باشد،‌ و یکی از اساسی‌ترین معیارها و ابزارهای ارزیابیِ آثار هنری، کشف تأثیری‌ست که این آثار می‌توانند __ به‌طور مثبت __ بر سعادت انسانی بگذارند و کشف اینکه هر اثری تا چه حد می‌تواند به مقابله با سیه‌بختی‌ها و درماندگی‌های انسان برخیزد.
sahar
نویسنده، لوازم را فراهم می‌آورد، نه لوازم، نویسنده را، پدید. نویسنده، شرایط را می‌سازد، نه شرایطْ نویسنده را. شرایط، به‌وجود آوردنی‌ست، نه به‌وجود آمدنی. باد، شرایطِ نامناسب را با خود نمی‌برد. غلبه باید کرد.
بشری
موضوعِ مناسب، محتوای متعالی، کشف و پی‌ریزیِ ساختمانِ استوار، ایجادِ ساختارِ مطلوب، داشتنِ هدفِ معتبر، و تسلّط بر دو عاملِ "زمان" و "مکان"، هیچکدام، هیچ کدام، کمترین جلوه و اهمیّتی نخواهد داشت اگر نویسنده بر زبانی که به آن زبان می‌نویسد، به‌نحوی خاص، نو، زنده و قدرتمندانه چیره نباشد، بر سر مخزنی عظیم از کلمات و ترکیبات بدیعْ ننشسته باشد و از کارکردِ چندین و چند گونهٔ زبان و ویژگی‌های ساختاری آن اطّلاعِ کافی نداشته باشد.
بشری
نوشتن، برای پُر کردنِ خلاء روحی نویسنده نیست، بلکه برای پُر کردنِ خلائی‌ست که نویسنده حس می‌کند که بیرون از او، در کُلّ جهان، وجود دارد. نویسنده به یک کمبود عمومی، ملّی، مردمی و حیاتی پاسخ می‌دهد نه به یک کمداشتِ خصوصی، شخصی و بیمارانه. و باز: نوشتن، نتیجهٔ یک نتوانستن نیست؛‌ جانشین عمل دیگری که آرزومندِ انجام آن بوده‌ییم ولی به دلائل متعدّد __ از جُمله ضعف و بی‌ارادگی و کاهلی __ نتوانسته‌ییم آن را به انجام برسانیم. نیست. نوشتن، ماحَصَلِ سَر خوردن از سیاست، از عشق، از ورزش، از تحصیلات عالی و از نوازندهٔ ویولون شدن نیست.
yasaman
"احساساتی‌بودن" یعنی با تصویرها و پدیده‌ها، در سطحْ مُماس‌شدن و در مقابل آن عکس‌العمل‌های آنی و هیجانی و گذراداشتن؛ هیچ برخوردی را به اعماقْ نفرستادن و مقاوم‌نکردن و به کارِ سازندگیْ نگرفتن؛ امّا در هر برخوردی، چهرهٔ بیرونی و روبنایی عاطفه __ گریه، خنده، خشم،‌ نفرت __ را سریعاً بروزدادن.
آبیِ آسمونی
این بسیار اهمیّت دارد که ما عوارضِ ناشی از فساد و خشونتِ اولیاء و مُربّیان را به پای وجود و عدمِ استعداد نگذاریم.
pooneh

حجم

۵۲۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۵۲۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۱۶۷,۵۰۰
تومان