بریدههایی از کتاب نسیه داده میشود حتی به شما
۵٫۰
(۵)
پیامبر نیکیها فرمود: «پروردگار امر فرمود که نماز صبح را قبل از طلوع خورشید به جای آورم تا پیش از آنکه کافران آفتاب را سجده کنند، امّت من خداوند را سجده کنند».
Zeinab
زود به جای آوردن نماز صبح نزد خداوند متعال دوستداشتنیتر است. فرشتگان مأمور شب که صبحگاهان در حال بالا رفتن به سوی آسمان هستند و فرشتگان مأمور روز که از آسمان به سوی زمین در حال هجرت میباشند، خوانده شدن نماز صبح را میبینند. بنابراین هر دو گروه فرشتگان نماز صبحی را که در اول وقت خوانده میشود، در نامه عمل شخص مینگارند.
پیامبر نیکیها فرمود: «پروردگار امر فرمود که نماز صبح را قبل از طلوع خورشید به جای آورم تا پیش از آنکه کافران آفتاب را سجده کنند، امّت من خداوند را سجده کنند».
رسول پاکیها فرمود: «هر گاه وضو میگیری، پیش از آن مسواک بزن». «دهانهای شما راهی از راههای گفتگو با خداوند است؛ پس تا میتوانید دهانهایتان را خوشبو کنید». «مسواک زدن ثواب کارهای خوب انسان را تا هفتاد برابر افزایش میدهد». «دو رکعت نماز با مسواک برتر از هفتاد رکعت نماز بیمسواک است». «تلاوت قرآنی که قبل از آن مسواک زده باشد، هفتاد برابر ارزش پیدا میکند».
Zeinab
روزی مالک اشتر از بازار کوفه میگذشت؛ در حالی که عمامه و پیراهنی از کرباس به تن داشت. مردی بازاری بر در دکانش نشسته بود. زبالهای (کلوخی) را برداشت و به عنوان اهانت به طرف او پرتاب کرد. مالک اشتر بدون اینکه به کردار زشت آن مرد توجهی کند و از خود واکنش نشان دهد، راه خود را پیش گرفت و رفت. یکی از دوستان مرد بازاری که مالک را میشناخت، به او گفت: آیا این مرد را که به او توهین کردی شناختی؟ مرد بازاری گفت: نه! نشناختم. او که بود؟ دوست بازاری پاسخ داد: مالک اشتر از صحابه معروف امیر المؤمنین بود. همین که فهمید مالک فرمانده و وزیر جنگ علی (ع) است، از ترس و وحشت لرزه بر اندامش افتاد. با سرعت به دنبال مالک دوید تا از او عذرخواهی کند. مالک را دید که وارد مسجد شد و به نماز ایستاد. پس از آنکه نمازش تمام شد، خود را به پای او انداخت و مرتب پای آن بزرگوار را میبوسید. مالک اشتر گفت: چرا چنین میکنی؟ بازاری گفت: از کار زشتی که نسبت به تو انجام دادم معذرت میخواهم. امیدوارم مرا ببخشی. مالک گفت: هرگز ترس و وحشت به خود راه مده! به خدا سوگند من وارد مسجد نشدم مگر آنکه درباره رفتار زشت تو از خداوند طلب رحمت و آمرزش نموده و از خداوند بخواهم که تو را به راه راست هدایت کند.
کاربر ۱۲۸۱۰۰۴
آدمها، مکانها، حرفها، دعاها و... هرکدام میتوانند برای خودشان ارزش افزوده داشته باشند. ارزش افزوده یعنی با یک تیر چند نشان زده شود، با یک حرف دل چند نفر به دست آورده شود، با یک مغازه کوچک خیر و برکت به اهالی محل هدیه شود، در یک دعا همه شریک شوند، با یک کارآفرینی چند نفر به کار مشغول شوند و... آدم زیرک آن است که ببیند کدام قدم، کدام اجتماع و کدام مکان و سخن برای او ارزش افزوده بیشتری دارد.
Zeinab
عدهای آمدند نزد پیامبر خدا تا از جوانی شکایت کنند. آنها به پیامبر خدا عرض کردند: یا رسول الله فلان جوان روزها نماز میخواند و شبها دزدی میکند و گاهی بعضی از گناهان را مرتکب میشود. چاره چیست؟ پیامبر خوبیها فرمود: مطمئن باشید سرانجام نمازش او را از این کار باز خواهد داشت. مدتی بعد جوان توبه کرد و اهل تقوا شد. آنگاه رسول خدا فرمود: نگفتم که نمازش او را از گناهان باز خواهد داشت. رفقا مشکل جور دیگری حل میشود. بیایید با هم فرهنگ نماز را در بازار تقویت کنیم.
کاربر ۱۲۸۱۰۰۴
آقای عبداللهی گفت: انگار حواستان به حرفهای بنده نبود. من گفتم اول باید ریشهیابی کنیم و بعد برویم سراغ فرهنگسازی. به نظر شما چرا آدم گاهی دستش کج میشود و خدای نکرده به مال مردم دستدرازی میکند؟ شاید بگویید به خاطر اینکه طرف دین و ایمان درست و حسابی ندارد، فقیر است، تربیت خانوادگی او ضعیف است، مرض روحی روانی دارد و... اینها را که فهمیدیم بعد میرویم سراغ فرهنگسازی. آقا جواد فرهنگسازی این نیست که سر بازار جار بزنیم آهای ایها الناس دزدی نکنید. فرهنگسازی یعنی زمینهای ایجاد کنیم که فکر دزدی هم به سر کسی نزند و همه از دزدی بدشان بیاید. اگر کاری کنیم که بازار رنگ و بوی دیگری بگیرد، آدمهایش نیز خوشرفتار و خوشکردار خواهند شد. نمیدانم این داستان را شنیدهاید یا نه؟
کاربر ۱۲۸۱۰۰۴
حجم
۱۰۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۱۰۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۱,۵۰۰
تومان