بریدههایی از کتاب میشل اوباما شدن
۳٫۲
(۵۵)
همیشه هرجور شده در مدرسه نمرهٔ A میگرفتم. من جاهطلب بودم؛ اما خودم هم نمیدانستم هدفم چیست. حالا فکر میکنم این سؤال یکی از بهدردنخورترین سؤالاتی است که یک بزرگسال میتواند از یک کودک بپرسد: «وقتی بزرگ شدی میخوای چهکاره بشی؟»
Dexter
مهم نیست اگر گاهی زندگی به ما بد کند و عالی پیش نرود؛ مهم نیست اگر همهچیز واقعیتر از چیزی پیش برود که خودت میخواهی. زندگیِ هر آدم متعلق به خودِ آدم است و همیشه هم با آدم میماند؛ زندگی را باید ساخت.
Dexter
شکست احساسی است که مدتها پیش از شکست واقعی به سراغ آدم میآید. آسیبپذیری همراهِ همیشگیِ بیاعتمادبهنفسی است و معمولاً با احساس ترس افزایش مییابد.
ehsantarighat
تمام انسانهای اطراف ما، گذشتهای ناگفته دارند و همین گذشته کافی است تا با آنها مدارا کنیم؛
masum75
حالا که زنی بالغ شدهام، میدانم که بچهها از همان سنین خیلی پایین، خودشان میدانند که چه زمانی دارند دستِکم گرفته میشوند و وقتی که بزرگترها از جان و دل برای آنها مایه نمیگذارند، متوجه این موضوع میشوند. عصبانیتِ برخاسته از این موضوع، میتواند بهعنوان سرکشی خودش را در آنها بروز دهد و این اصلاً تقصیر خودشان نیست. از آنها نباید بهعنوان «بچههای بد» یاد کرد؛
علیرضا
به اواسط آگوست که رسیدیم، باراک قبل از اینکه به دانشکدهٔ وکالت برگردد، چند بار به من گفت عاشق من است. این حس آنقدر سریع و طبیعی بین ما شکل گرفت که هیچ نمیدانم دقیقاً چه زمانی عاشق همدیگر شدیم. نمیدانم چگونه و کِی این اتفاق رخ داد. ابراز این عشق مانند آوایی لطیف و پُرمعنی از چیزی بود که جفتمان را شگفتزده کرده بود. با اینکه فقط دو ماه بود که همدیگر را میشناختیم، با اینکه اصلاً منطقی نبود، عاشق یکدیگر شده بودیم.
mary
باید دو برابر بهتر عمل کنی تا به نیمهٔ راهی برسی که بقیه تا تهاش را رفتهاند
masum75
وقتی آدم بانوی اول میشود، آمریکا تا فیهاخالدون خودش را رو میکند.
Dexter
گویی تفاوت رنگ پوست تنها چیزی بود که به چشم همه میآمد.
masum75
بیرون آمدن از یک جامعهٔ سرخورده یک چیز است و ازسرخودرگی درآوردنِ آن جامعه یک چیزِ دیگر.
masum75
"رئیسجمهور بودن آدم را عوض نمیکند؛ بلکه هویت واقعی آدم را آشکار میسازد."
masum75
آیا باید باهمین دنیایی که داریم مدارا کنیم، یا باید برای ساختن دنیایی که باید وجود داشته باشه تلاش کنیم؟"
masum75
مادری کردن هیچ فرمول مشخصی ندارد و هیچ روشی را نمیشود درست و یا غلط تلقی کرد.
masum75
شما میتوانید در دنیایی که وجود دارد زندگی کنید؛ در عین حال میتوانید برای تبدیل آن به دنیایی که باید وجود داشته باشد، تلاشتان را به کار گیرید.
mahnaz57
شدن به قسمتهایی مساوی از شکیبایی و صلابت نیاز دارد. شدن، یعنی هیچوقت فراموش نکنی که توانایی پیشرفت را داری.
زینب شیخی
هرگز نمیخواستم آنها فکر کنند که فقط با رسیدنِ مردِ خانه به خانه است که زندگی شروع میشود. ما دیگر منتظر پدر نماندیم. این او بود که باید خودش را به ما میرساند.
masum75
آن روز هر دوی ما صبح زود به محل رایگیری واقع در سالن ورزشی دبستانِ بئولا شوزمیث رفتیم که فقط چند کوچه از خانهمان در شیکاگو فاصله داشت. ساشا و مالیا را که هر دو لباس پوشیده و آمادهٔ رفتن به مدرسه بودن نیز با خودمان بردیم. حتی در روز انتخابات – شاید هم دقیقاً به خاطر روز انتخابات – فکر کردم خوب است که به مدرسه بروند.
masum75
برای من رای دادن یک نوع عادت بود؛ مثل سنتی قوی که باید در هر فرصتی برای حفظ وجدان انجام داده میشد. وقتی که بچه بودم، پدر و مادرم مرا همراه خود به محل رایگیری میبردند و حالا من نیز سعی داشتم هرموقع میتوانم ساشا و مالیا را همراه خود بیاورم تا هم سهولت این کار را به آنها نشان بدهم و هم اهمیت آن را.
masum75
او قبلاً معلم و کتابدار بود، سعی کرده بود با استفاده از قدرتی که مقام بانوی اولی به او میداد، وضعیت آموزشی را پیشرفت دهد و از معلمها حمایت کند.
masum75
بعضی از دخترها به این دلیل نمیتوانستند به مدرسه بروند که خانوادههایشان نیاز داشتند آنها کار کنند. بعضیاوقات نزدیکترین مدرسه به آنها، بسیار دور و هزینهاش بالا بود؛ یا اینکه خطر تجاوز شدن به آنها در مسیر مدرسه بسیار بالا بود. در خیلی از جاها، تبعیض جنسیتی و قدرت اقتصادی اینجور اقتضا میکرد که دخترها تحصیل نکنند و به طرز تاثیرگذاری آنها را از داشتن آیندهای مطلوب محروم نمایند. با اینکه آمار نشان میداد با وارد شدن دخترها و زنان تحصیلکرده در بازار کار، تولید داخلی کشورها افرایش مییابد، باز هم به نظر میرسید در بعضی از کشورهای دنیا، مردم بر این باورند که فرستادن دخترها به مدرسه به هزینهاش نمیارزد.
masum75
سعی میکردم از این واقعیت که بحثهای کلاس را پسران تحت تسلطِ خود در میآورند –که اغلب مواقع همینطور بود- هیچ اکراهی نداشته باشم. وقتی حرفهای آنها را میشنیدم، میفهمیدم که آنها به هیچ عنوان از بقیهٔ ما باهوشتر نیستند. آنها فقط به خاطر مردسالاریای که سالها در جهان غالب شده بود جسورتر شده بودند و به دلیل اینکه تاریخ چیزی متفاوت از این مساله را به آنها نشان نداده بود، قوت قلب بیشتری داشتند.
mahnaz57
تمام این افراد با کسانی مواجه شدهاند که بهشان شک داشتند. ممکن است بعضیها همیشه سر شما فریاد بکشند؛ یک عدهٔ بسیار کثیری از منتقدان و منفیبافان که هرموقع شما دچار لغزش و یا اشتباهی میشوید، داد میزنند و میگویند: "دیدی بهت گفتم!" وجودِ اینجور افراد هیچوقت از عرصه پاک نمیشود؛ اما رازِ موفقترین افرادی که من میشناسم، این بود که یاد گرفتند چگونه با این افراد کنار بیایند؛ به کسانی تکیه کنند که آنها را باور دارند و پیوسته به سمت اهدافشان قدم بردارند.
masum75
دوازده سال بود که من خانم اوباما شده بودم؛ اما این واقعیت امروزه داشت رنگی متفاوت به خود میگرفت. یا حداقل بعضی جاها جوری میگفتند خانم اوباما که انگار از اهمیتِ خودم کم شده بود و حالا من ضعیفهای بودم که کنار مَردش تعریف میشد. من همسر باراک اوبامای مشهور، ستارهٔ راک دنیای سیاست و تنها مرد سیاهپوست مجلس سنا بودم؛ مردی که چنان با شور و اشتیاق در مورد امید و مقاومت حرف زده بود که حالا انتظارات، مانند دستهای زنبورِ وزوزکنان دنبالش راه افتاده بودند.
masum75
همیشه تلاش نتایج مثبت و مطلوبی در پی ندارد. میدانستم که در آینده بیشتر به این موضوع ایمان خواهم آورد
masum75
باراک در تمام طول کمپین، رهبری رئیسجمهور فعلی را با شرح جزئیات مورد شماتت قرار داده و قول داده بود که اگر خودش سرکار بیاید، کلی از این اشتباهات را جبران کند.
masum75
به آدمهای شاغل کمک میکرد تا از تبعیض دستمزدی که از جنسیت، نژاد و سن نشأت میگرفت رهایی پیدا کنند. به دستور او شکنجه هنگام بازجویی ممنوع شد و همین موقع تمام تلاش خود را به کار گرفت تا در عرض یک سال بازداشتگاه گوانتانامو را ببیندند؛
masum75
هر ماه لیستی از قیمت خوراکها و دستمال توالتهایی که استفاده کرده بودیم برای پرداخت در اختیارمان قرار میگرفت. هر بار که مهمانی برای گذراندن شب یا صرف شام به خانهٔ ما میآمد، هزینهاش برعهدهٔ خودمان بود.
masum75
زندگیِ هر آدم متعلق به خودِ آدم است و همیشه هم با آدم میماند؛ زندگی را باید ساخت.
Tna
شکست احساسی است که مدتها پیش از شکست واقعی به سراغ آدم میآید. آسیبپذیری همراهِ همیشگیِ بیاعتمادبهنفسی است و معمولاً با احساس ترس افزایش مییابد.
مهشید احمدی
«زندگی کن و بگذار بقیه نیز زندگی کنند.»
mahnaz57
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۷۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۷۴ صفحه
قیمت:
۷۱,۰۰۰
تومان