بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نور پنهان | طاقچه
تصویر جلد کتاب نور پنهان

بریده‌هایی از کتاب نور پنهان

نویسنده:مایکل کانلی
امتیاز:
۴.۲از ۴۷ رأی
۴٫۲
(۴۷)
در تحقیقات آگاهی در رابطه با پاشیده‌شدن خون، این نکته شناخته‌شده است که قطره‌های گرد وقتی تشکیل می‌شوند که قطره‌های خون مستقیماً روی سطحی بیفتند. قطره‌های بیضی‌شکل وقتی تشکیل می‌شوند که خون به‌صورت پرتابی یا با زاویه روی سطح پاشیده شود.
سیّد جواد
آنچه در دل است، پایانی ندارد.
سیّد جواد
همیشه معتقد بودم که دستبند زدن به یک متهم کار مزخرفی است. درست مثل زدن سر افراد بازداشت‌شده به چارچوب در ماشین. کار آسانی بود. ولی مزخرف بود. موذیانه بود.
محمدحسین
آدم‌های بازنشسته قرار ملاقات ندارن. آدم‌های بازنشسته همهٔ وقت دنیا رو در اختیار دارن.
سیّد جواد
وانگهی، شاید هم بدبینی چندان چیز خوبی نباشد. می‌تواند به آدم کمک کند حواسش جمع باشد، ولی می‌تواند او را فلج هم بکند.
سیّد جواد
آنچه در دل است، پایانی ندارد.
محمدحسین
بدبینی همیشه چیز بدی نیست. به آدم کمک می‌کند حواسش جمع باشد و گاه همین حواس‌جمعی آدم را نجات می‌دهد.
سیّد جواد
احساس می‌کردم وقتی قناد یک کیک عروسی را تزئین می‌کرد، مادرم اندوهگین می‌شد.
محمدحسین
«می‌خواید یه بطری شربت هم ببرید؟» وسوسه شدم، ولی بالأخره نتیجه گرفتم همان قهوه بس است. «نه، گمونم امروز به قدر کافی شیرینی خورده‌م. متشکرم.» «آدم به شیرینی نیاز داره. اون بیرون دنیای بدیه.»
Aysan
مواظب باش چه‌کار می‌کنی، هری. شاید درنهایت مثل من موفق بشی، ولی وقتی بشینی، روزهای قدیم یادت بیاد و ببینی که از اونچه خیال می‌کردی، روزهای خیلی بهتری بودن.
محمدحسین
من هنوز جزء مهمی از تحقیقات به شمار می‌رفتم، ولی کسی به من نگفته بود از شهر خارج نشوم. به‌هرحال، این قبیل حرف‌ها را معمولاً فقط در فیلم‌ها می‌گویند.
محمدحسین
من به نظریهٔ گلولهٔ واحد اعتقاد دارم. آدم ممکن است بارها عاشق شود، ولی فقط یک گلوله هست که نام او بر کنارهٔ آن حک شده است. و اگر آن‌قدر خوش‌اقبال باشد که آن گلوله به او اصابت کند، زخمش هرگز التیام نخواهد یافت.
Fatemeh Ka
«آدم به شیرینی نیاز داره. اون بیرون دنیای بدیه.»
hamtaf
حافظهٔ من مثل پنیر سویسیه. توش سوراخ زیاد داره.
محمدحسین
هرچه افراد کمتری سر از کار آدم دربیاورند، بهتر است.
محمدحسین
ماشین را به کنار خیابان سن‌ویسنته کشیدم. یکی دو خیابان با محلی که مریلین مونرو با دارو خودکشی کرده بود، فاصله داشتیم؛ رویدادی که یکی از رسوایی‌ها و معماهای ماندگار این شهر بود.
محمدحسین
من به نظریهٔ گلولهٔ واحد اعتقاد دارم. آدم ممکن است بارها عاشق شود، ولی فقط یک گلوله هست که نام او بر کنارهٔ آن حک شده است. و اگر آن‌قدر خوش‌اقبال باشد که آن گلوله به او اصابت کند، زخمش هرگز التیام نخواهد یافت.
محمدحسین
هالیوود همیشه شب‌ها دیدنی‌تر است. جذبه‌اش را فقط در تاریکی حفظ می‌کند. در آفتاب روز، پرده بالا می‌آید و دلهره از میان می‌رود، و حس خطری پنهان جای آن را می‌گیرد. هالیوود جای صیادان و بهره‌گیران است، محل پیاده‌روهای شکسته و رؤیاها. شهری را در دل بیابان می‌سازید، و آن را با امیدهای کاذب و بت‌های دروغین آبیاری می‌کنید، و درنهایت، به چنین حال و روزی می‌افتد. بیابان آن را بازپس‌می‌گیرد، آن را برهوت می‌کند، و لم‌یزرع رها می‌کند.
محمدحسین
تازه داشتم می‌فهمیدم زمان بین دو نفر چقدر زود می‌گذرد.
محمدحسین
«بهتره سخنرانی رو بذاری برای سیاستمدارهایی که اون‌قدر قوانین رو برای شماها تغییر می‌دن تا دیگه قانونی باقی نمونده باشه.
کاربر ۶۱۰۴۴۵۴
در عشق و فراق، شب همیشه مقدس است. دنیا فقط اگر خودمان بخواهیم، دنیای شگفت‌انگیزی می‌شود.
Fatemeh Ka
گفت: «آدم‌های بازنشسته قرار ملاقات ندارن. آدم‌های بازنشسته همهٔ وقت دنیا رو در اختیار دارن.»
hamtaf
چیزی که هرگز از خاطرم نخواهد رفت، دست‌های او بود.
محمدحسین
نمی‌توانستم دست‌هایش را فراموش کنم. احساس می‌کردم به طرف من دراز شده‌اند. و هنوز هم همان احساس را دارم.
محمدحسین
«برای تو راحته که این رو بگی، هری. تو جنگت رو قبلاً تموم کردی.» «جنگ هیچ‌وقت تموم نمی‌شه، کیز.»
محمدحسین
بعضی چیزها هیچ‌وقت تغییر نمی‌کنن.
محمدحسین
حس می‌کردم دارم به یک چیزی می‌رسم. مانند وقتی که یک بچه نمی‌تواند چیزی را در تاریکی ببیند، ولی به‌هرحال، مطمئن است که آن چیز در آنجا هست.
محمدحسین
این جماعت هیچ قانونی رو نمی‌شناسن. هر قانونی هم داشتن، یازده سپتامبر دوهزارویک بی‌خیالش شدن. دنیا عوض شد، اف‌بی‌آی هم عوض شد. مملکت هم نشست عقب و گذاشت این اتفاق بیفته. وقتی مردم حواسشون به جنگ تو افغانستان بود، این‌ها داشتن قوانین رو عوض می‌کردن.
محمدحسین
قبل و بعد از او با زنان دیگری آشنا شده بودم، ولی زخمی که او بر جا گذاشته بود، همیشه تازه بود.
محمدحسین
بدبینی همیشه چیز بدی نیست. به آدم کمک می‌کند حواسش جمع باشد و گاه همین حواس‌جمعی آدم را نجات می‌دهد.
محمدحسین

حجم

۳۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

حجم

۳۶۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۴۱۶ صفحه

قیمت:
۱۹,۹۰۰
تومان