بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سمرقند | طاقچه
تصویر جلد کتاب سمرقند

بریده‌هایی از کتاب سمرقند

۳٫۸
(۲۴)
در خواب بدم مرا خردمندی گفت کز خواب کسی را گُل شادی نشکفت کاری چه کنی که با اجل باشد جفت برخيز که زير خاک می‌بايد خفت
MTA
چگونه می‌توان خود را در برابر کسی که مصمم به شهادت است حفظ کرد؟ هرگونه حفاظتی بر اساس انصراف مهاجمين قرار دارد. چنانکه می‌دانيم شخصيت‌های بلندپايه در پيرامون خود نگهبانانی با قيافه‌های وحشتناک می‌گمارند که هر مهاجم احتمالی را به فکر مرگ حتمی می‌اندازند و منصرف می‌سازند. اما اگر مهاجم از مرگ نترسد تکليف چيست؟ اگر اعتقاد داشته باشد که به‌محض شهادت مستقيما به بهشت می‌رود چه بايد کرد؟ اگر دائما کلمات داعی کبير در گوشش طنين بيفکند که «شما برای اين دنيا ساخته نشده‌ايد، بلکه به جهان ديگر تعلق داريد» يا اينکه: «اگر يک ماهی را تهديد کنند که او را به دريا خواهند افکند آيا دچار ترس می‌شود؟»، در اين صورت هيچ کاری برای متوقف ساختن او نمی‌توان کرد.
ezzio
خيام برای نشان دادن مجهول در اين رساله‌ی جبر واژه‌ی عربی «شيئی» را به‌کار می‌برد که بعدها در کتب علمی اسپانيا به صورت «xay» در می‌آيد و رفته رفته حرف اول آن «x» سمبل جهانی مجهول می‌شود.
ezzio
يک دست به مصحفيم و يکدست به جام گه نزد حلاليم و گهی نزد حرام ماييم در اين گنبد فيروزه فام نه کافر مطلق نه مسلمان تمام
MTA
ايران بيمار است. چندين پزشک به بالين او آمده‌اند، بعضی تجددخواه و بعضی سنت‌گرا. و هر کدام دارويی تجويز می‌کنند. آينده متعلق به کسی است که بيمار را معالجه کند. اگر اين انقلاب پيروز شود ملايان بايد دموکرات بشوند و اگر شکست بخورد دموکرات‌ها بايد تبديل به ملا بشوند.
M a r i a m
پشت کردن به شاه قبل از خروج از تالار ممنوع است. رسمی عجيب که معلوم نيست به‌دست پادشاهی که نگران آبرويش بوده متداول شده يا ديدارکننده‌ای که از جانش می‌ترسيده است.
toka
وقتی کسی سه بار از جانب خدا، سلطان و اسماعيليان محکوم به مرگ شده باشد انجير در دهانش چه مزه‌ای دارد؟
M a r i a m
من از آن کسانی نيستم که دين و ايمان صرفا در نظرشان مترادف با ترس از روز قيامت است و نماز برايشان چيزی جز خم و راست شدن نيست. عبادت من وقتی است که به يک گل سرخ می‌نگرم، ستارگان را می‌شمارم، از زيبايی آفرينش شگفت‌زده می‌شوم، از مشاهده‌ی انسان که کامل‌ترين و زيباترين مخلوق آفريدگار است، از مغز او که تشنه‌ی آموختن است، از قلب او که تشنه‌ی عشق است، از احساسات او که بيدار و سرشار است لذت می‌برم.
ezzio
اخترشناسان از ديرباز اين مطلب را اعلام داشته و دروغ نگفته‌اند: چهار شهر در زير علامت شورش بنا شده‌اند: سمرقند، مکه، دمشق و پالرم. اين چهار شهر هرگز مطيع فرمانروايان خود نبوده‌اند مگر با زور. هرگز به راه راست نرفته‌اند مگر با نوک شمشير. با زور شمشير بود که پيامبر اسلام (ص) روی اهالی مکه را کم کرد. من نيز با شمشير روی اهالی سمرقند را کم خواهم کرد.
ezzio
می‌گويند يکبار گفته‌ای: «من گاهی به مسجد می‌روم چون سايه‌ی آن برای خوابيدن مناسب است.» ــ فقط شخصی که با آفريدگارش در صلح و صفا بسر ببرد می‌تواند در يک مکان مقدس به خواب برود.
MTA
از سينه‌های هزاران تن افراد متعصب يک صدا برمی‌خاست: «بکشيد، بکشيد». هر کس که الفاظ آزادی، دموکراسی و عدالت را بر زبان آورده بود، می‌بايست خودش را پنهان کند. آينده، رؤيايی دست‌نيافتنی به‌نظر می‌رسيد.
صاد
آيا تو همان بی‌دينی نيستی که بعضی‌ها می‌گويند؟ پاسخ خيام بيشتر شبيه فرياد شخصی است که در تنگنا قرار گرفته باشد: ــ من از تعصب گريزانم، اما هرگز در وحدانيّت آفريدگار شک نکرده‌ام.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
در آغاز هر ماجرای عشقی، معمولاً طرفين از طرح سؤالات پيچيده پرهيز می‌کنند از ترس اينکه مبادا بنای سست‌بنيادی که با هزاران احتياط ساخته‌اند فرو بريزد.
|قافیه باران|
زيباترين ستايشی که از يک قاضی می‌توان کرد، تجليل از خصال او نيست بلکه رفتار درست کسانی است که تحت مسئوليت او قرار دارند.
toka
ــ مگر سلطانه‌ها چگونه می‌ميرند؟ با زهر يا خفگی يا در حين زايمان؟ در شکوه و تجمل نمی‌توان از بدبختی‌های بشر گريخت.
صاد
خيام برای نشان دادن مجهول در اين رساله‌ی جبر واژه‌ی عربی «شيئی» را به‌کار می‌برد که بعدها در کتب علمی اسپانيا به صورت «xay» در می‌آيد و رفته رفته حرف اول آن «x» سمبل جهانی مجهول می‌شود.
M a r i a m
ــ من که حتی به يک قطره شراب لب نخواهم زد، چون مايلم جايم در بهشت باشد. اما تو مثل اينکه نمی‌خواهی به من بپيوندی؟ ــ تا ابد در جوار اشخاص اندرزگو مانند تو بودن؟ نه متشکرم. خداوند وعده‌ی چيزهای ديگری داده است.
Amene
پشت کردن به شاه قبل از خروج از تالار ممنوع است. رسمی عجيب که معلوم نيست به‌دست پادشاهی که نگران آبرويش بوده متداول شده يا ديدارکننده‌ای که از جانش می‌ترسيده است.
ezzio
غرور و تفرعن خان به آنان قوت قلب می‌بخشيد ولو اينکه خودشان قربانی آن باشند. اما اکنون آرامش او ناراحتشان می‌سازد،
reza
خيام اظهارنظر می‌کند: ــ سلجوقيان چنين‌اند: غارتگرانی بی‌تمدن اما پادشاهانی دانشمند که قادر به ارتکاب اعمال بی‌نهايت پست و رذيلانه ولی در عين حال کارهای بزرگ‌منشانه می‌باشند.
صاد
نوشته بود: «ايران بيمار است. چندين پزشک به بالين او آمده‌اند، بعضی تجددخواه و بعضی سنت‌گرا. و هر کدام دارويی تجويز می‌کنند. آينده متعلق به کسی است که بيمار را معالجه کند. اگر اين انقلاب پيروز شود ملايان بايد دموکرات بشوند و اگر شکست بخورد دموکرات‌ها بايد تبديل به ملا بشوند.»
صاد
می‌گويند يکبار گفته‌ای: «من گاهی به مسجد می‌روم چون سايه‌ی آن برای خوابيدن مناسب است.»
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
من از آن کسانی نيستم که دين و ايمان صرفا در نظرشان مترادف با ترس از روز قيامت است و نماز برايشان چيزی جز خم و راست شدن نيست. عبادت من وقتی است که به يک گل سرخ می‌نگرم، ستارگان را می‌شمارم، از زيبايی آفرينش شگفت‌زده می‌شوم، از مشاهده‌ی انسان که کامل‌ترين و زيباترين مخلوق آفريدگار است، از مغز او که تشنه‌ی آموختن است، از قلب او که تشنه‌ی عشق است، از احساسات او که بيدار و سرشار است لذت می‌برم.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
در کتاب‌ها افسانه‌ای آمده است که گفتگو از سه يار دبستانی می‌کند که هر کدام به نحوی در آغاز هزاره‌ی دوم اثر گذاشته‌اند: خيام که دنيا را نظاره کرده، نظام‌الملک که بر دنيا حکومت کرده و حسن صباح که آن را به وحشت انداخته. می‌گويند آنان در نيشابور ياران دبستانی بوده‌اند. اين افسانه حقيقت ندارد چون سن نظام سی سال بيش از عمر بوده و حسن تحصيلاتش را در ری و بخشی در زادگاهش قم به انجام رسانده و يقينا هرگز مقيم نيشابور نبوده است.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
يکی از نسخه‌های او که برای به‌کار انداختن مغز پيروانش و بهتر ياد گرفتن دروس به‌کار می‌رفته شناخته شده که مخلوطی است از عسل، گردوی کوبيده و تخم گشنيز.
❦︎𝑭𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛❦︎
در شکوه و تجمل نمی‌توان از بدبختی‌های بشر گريخت.
M a r i a m
ناکرده گناه در جهان کيست بگو؟ وآنکس که گنه نکرده چون زيست بگو؟ من بد کنم و تو بد مکافات دهی پس فرق ميان من و تو چيست بگو؟
ezzio
روزی که تو بتوانی آنچه را که می‌انديشی بيان کنی، اولاد اولادت هم وقت پير شدن دارند. ما در دوره‌ی راز و ترس بسر می‌بريم. بنابراين تو بايد دو چهره داشته باشی: يکی را به مردم نشان بدهی و ديگری را به خودت و آفريدگارت. اگر می‌خواهی چشم و گوش و زبانت را حفظ کنی فراموش کن که چشم و گوش و زبان داری.
ezzio
غرور و تفرعن خان به آنان قوت قلب می‌بخشيد ولو اينکه خودشان قربانی آن باشند. اما اکنون آرامش او ناراحتشان می‌سازد،
reza
او به دومين نسل تعلق داشت که هنوز شور و بلندپروازی بنيادگذار سلسله را دارند. اما نصرخان پنجمين نسل دودمانش بود و بيشتر نگران حفظ دست‌آوردهايش بود تا توسعه‌ی دامنه‌ی آن.
reza

حجم

۳۱۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۱ صفحه

حجم

۳۱۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۱ صفحه

قیمت:
۱۴۵,۰۰۰
تومان