بریدههایی از کتاب بیمار بعدی
۴٫۱
(۱۸)
زنان ستارهی دنبالهدار میخواهند
مرا ببخش که چیزی در آسمانم نیست
دهقان غذاخوار
هرگز مرا مقایسه با دیگران نکن!
این شعر را بخوان و فراموش کن، همین!
دهقان غذاخوار
من آدمم عزیز! خطا نیز میکنم
_SOMEONE_
تنهایی من جمعیت دارد
hosein
جز اعتماد بر قفسِ آسمان نکن
بر شاخهی شکستهی من آشیان نکن
من آدمم عزیز! خطا نیز میکنم
من آدمم عزیز! مرا امتحان نکن!
ارزان مرا خریده و ارزان فروختند
با چون منی حراج زده سر گران نکن
از تاجرانِ قبل، بپرس از بهای من
من جز زیان نداشتهام پس زیان نکن
آری... برو! برو! برو با دیگران ولی
هرگز مرا مقایسه با دیگران نکن!
این شعر را بخوان و فراموش کن، همین!
این شعر را برای خودت داستان نکن...
mohammadali Mehrpouya
دیگر بس است هرچه خدا حافظ تو شد
ای دل از این به بعد خدا را تو حفظ کن!
hosein
نگاهدارِ تو باشد خدا، تو نیز به شُکرش
«نگاه دار دلی را که بُردهای به نگاهی»
Manal Bn
هرگز ننشین متر نکن خوبی خود را
اندازهی خوبی به ندانستنِ آن است
کتابخوان ساده
مرگ در صفحهی حوادث بود
زندگی در نیازمندیها
hosein
در خیابانِ خودفروشیها
نانِ من آجر است شکر خدا
سفرهی خانهام اگر خالیست
سفرهی دل پُر است شکرِ خدا
دورهی اعتقادسازیهاست
کافرِ مُطلقم خدا را شکر!
روزگارِ زرنگبازیهاست
من هنوز احمقم! خدا را شکر!
بانيشا
من یک عُقابِ در قفسم
دهقان غذاخوار
مثل شومینهی برقی وسطِ فصلی سرد
شعله را در بغلِ چوب نگه داشتهای
آن گلی را که برایت شبِ عقد آوردم
گرچه خشکیده ولی خوب نگه داشتهای
روی هر طاقچه و توی هرآنچه کُمُد است
آنهمه شیشهی مشروب نگه داشتهای!
من در آن خانه فقط جنسِ اضافی بودم؟
Hamidreza
میان اینهمه یاری که در کنار من است
فقط غم است که با من کنار میآید
اگرچه بعد زمستان فقط زمستان است
بزک نمیر که روزی بهار میآید!
همیشه منتظرم... گرچه خوب میدانم
هرآنچه میکشم از انتظار میآید
بانيشا
من فقط روزنامهای بودم
بین انبوه دستهبندیها
مرگ در صفحهی حوادث بود
زندگی در نیازمندیها
بانيشا
من آدمم عزیز! خطا نیز میکنم
من آدمم عزیز! مرا امتحان نکن!
ارزان مرا خریده و ارزان فروختند
با چون منی حراج زده سر گران نکن
از تاجرانِ قبل، بپرس از بهای من
من جز زیان نداشتهام پس زیان نکن
آری... برو! برو! برو با دیگران ولی
هرگز مرا مقایسه با دیگران نکن!
این شعر را بخوان و فراموش کن، همین!
این شعر را برای خودت داستان نکن...
Manal Bn
مال و منال و ثروتم
جاه و جلال و شوکتم
علم و کمال و کسوتم
سارقِ کاردانِ من!
اینهمه را گذاشتی
خواب مرا ربودهای؟!
Manal Bn
«خدا کند کنار او به عشق زندگی کنی»
نمیتوانم اینچنین برای تو دعا کنم!
نمیشود تو را برای خود نخواست عشق من!
نمیشود... گزافه است هرچه ادعا کنم!
Hamidreza
رسول این زمان منم! گواهِ من همین که من
به هرچه دست میزنم بدل به هیچ میشود!
غریو دیو توفان
«بهغیر سینهی صدچاکِ خویش در صفِ محشر
شهیدِ عشق نخواهد نه شاهدی نه گواهی»
Manal Bn
کسی نگفت چرا خانهات اثاث ندارد
کسی نگفت چرا کودکت لباس ندارد
کسی نگفت چرا بودنت شبیه به مرگ است
کسی نگفت چرا مردنت هراس ندارد
نگفت چون که پشیزی نداشت گفتنِ اینها
که این مداخله دخلی به اسکناس ندارد
سیاست است و سیاست علیشناس ندارد
سیاست و بهجز چند عمرو عاص ندارد
جهان که شیفتهی چشمِ سبز و روی سفید است
تفقدی به سیاهانِ آسوپاس ندارد!
مرا ببخش که این بار گریهام نگرفته!
ببخش... گریه برای شما کلاس ندارد...
Manal Bn
حجم
۴۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۴۳٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
قیمت:
۲۲,۰۰۰
۶,۶۰۰۷۰%
تومان