بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سقوط شادی بخش | طاقچه
تصویر جلد کتاب سقوط شادی بخش

بریده‌هایی از کتاب سقوط شادی بخش

انتشارات:نیکو نشر
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأی
۵٫۰
(۲)
می‌گفت: «هر کس به اندازهٔ کافی کتاب بخونه، می‌تونه تاریخ‌دان بشه.» می‌گفت: «می‌خوای چه کاره بشی؟ استاد؟ هر کسی می‌تونه بیشتر از استاد پول دربیاره.» وقتی پدرم حرف می‌زد من ساکت می‌شدم، چون می‌دانستم تا وقتی در رشتهٔ علوم انسانی تحصیل می‌کنم متعلق به خودم هستم. از نظر من، پدرم یک هنرنشناس واقعی بود. باعث خجالت او بودم و دوستانش مرا به چشم یک بازنده نگاه می‌کردند. می‌دانستم دیگر امیدی به من ندارد. این موضوع اذیتم نمی‌کرد؛ برایم مهم نبود که مُدرس کم‌درآمدی باشم.
maryrad
مهاجران بسیار زیادی در اینجا زندگی و کار می‌کنند و آدم وقتی این‌طرف و آن‌طرف می‌رود، نیازی به انگلیسی حرف زدن ندارد.
maryrad
تو رشتهٔ تاریخ تنها چیزی که لازم داری وقت و یک کتابخونهٔ درست و حسابیه
maryrad
گفت: «کاملاً درسته، شما چی تدریس می‌کنین؟» «ادبیات امریکا.» «اشتاین‌بک رو هم تدریس می‌کنید؟» «گاهی؛ موش‌ها و آدم‌های اونو تدریس کردم.» «من آثار اونو دوست دارم؛ مخصوصاً شرق بهشت را.» اشتیاق الکس، راشینگ را آشفته کرد؛ او می‌دانست که بیشتر مدرنیست‌ها از اشتاین‌بک خوششان نمی‌آید.
maryrad

حجم

۱۹۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۹۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان