بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صائب تبریزی | طاقچه
تصویر جلد کتاب صائب تبریزی

بریده‌هایی از کتاب صائب تبریزی

نویسنده:صائب تبریزی
انتشارات:طاقچه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۰۲ رأی
۴٫۶
(۱۰۲)
ما را به کوچهٔ غلط انداختن چرا؟
امیری حسین
طفل می‌گرید چون راه خانه را گم می‌کند چون نگریم من که صاحب خانه را گم کرده‌ام؟
سپهر
از حادثه لرزند به خود قصر نشینان ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم
بیسیمچی
دشمن خانگی از خصم برونی بترست
Davood
ز طوفان حوادث عاشقان را نیست پروایی نیندیشد نهنگ پر دل از آشفتن دریا
Harmony
یک ذره وفا را به دوعالم نفروشیم هرچند درین عهد خریدار ندارد
maryam_z
هر که را دیدیم در عالم گرفتار خودست
ツAlirezaツ
چرا خورم غم دنیا به این دو روزه اقامت؟
ᶜʳᶻ
از قید خط و زلف امید نجات هست بیچاره عاشقی که شود مبتلای چشم
اِیْ اِچْ|
ساده لوحان غافلند از الفت بیجای هم می نهند از دوستی زنجیرها بر پای هم
Harmony
چون وانمی‌کنی گرهی، خود گره مشو ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست
ahmad
گوهر خود را مزن صائب به سنگ ناقصان باش تا جوهرشناس کاملی پیدا شود
آیلین :):
صحبت مردم افسرده سکون می آرد
آوای دوست
تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است
Harmony
چشم ترا به سرمه کشیدن چه حاجت است؟ کوته کن این بهانه دنباله دار را!
بیسیمچی
در گشاد کار خود مشکل‌گشایان عاجزند شانه نتواند گشودن طرهٔ شمشاد را
هانی
چشم مخمور ترا حاجت می نوشی نیست سرمه در چشم کم از داروی بیهوشی نیست
آوای دوست
ریشهٔ نخل کهنسال از جوان افزونترست بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
علیرضا گلرنگیان
شکست شیشهٔ دل را مگو صدایی نیست که این صدا به قیامت بلند خواهد شد
هُـــو
شود جهان لب پرخنده‌ای، اگر مردم کنند دست یکی در گره گشایی هم
بیسیمچی

حجم

۳٫۰ مگابایت

حجم

۳٫۰ مگابایت

قیمت:
رایگان