بریدههایی از کتاب دیگرانی ها
۳٫۹
(۲۱)
آن درد که بر روح و دلم رفت ندانی...
آرشیدا
تنها میان اینهمه تنها
باید که تنها را بلد باشم
_SOMEONE_
مردها سخت میشکنند...
اما اگر بشکنند...
"سخت میشکنند"
ᶜʳᶻ
رفتم به بهشت، آنچنان خوب نبود!
یاش
مردها سخت میشکنند...
اما اگر بشکنند...
"سخت میشکنند"
تا زنده ام نخواهید فهمید چه میگویم،
سن درخت وقتی معلوم میشود
که ساقه اش قطع شود!
rezvan
این غصهها اندازهی من نیست
_SOMEONE_
خدا رحمت کند این زنده تن را
بیامرزد خدا عاشق شدن را
برای من خودم مرثیه گفتم
خدا رحمت کند مرحوم "من" را
♡...Elahe...♡
بهتر نکند نگاه شاعر در ماه
انگار دوباره می شود قافیه "آه"
من بی مدد تو وزن هم می بازم
لاحول و لا قوت الا بالله
♡...Elahe...♡
دلم چرک است و چرکین است دنیایم
بخواهم یا که نه این است دنیایم
تمام روزها میخندم و شادم
ولی شبها چه غمگین است دنیایم
ݥحَّدٽہ
من سبز تر از جنگل انبوه شمالم
ݥحَّدٽہ
حالا تو حق زندگی داری
من مرگ را هر لحظه میپویم
باشد، در آغوش کسی خوش باش
من هم برایت شعر میگویم
_SOMEONE_
دست مرا پس میزنی؟ از عشق بی حاصل شدی
هربار تا موجی شدم، هر دفعه تو "ساحل" شدی
چیزی ندارم جز همین اشعار گنگ بی هدف
تاجی سر "ساحل" نزد هر "موج" جز مشتی صدف
میرفندقی
گرفتم سالها من روزهی طغیان و اشک و آه
که با این اشکها افطار شد وقتی که فهمیدم...
_SOMEONE_
دیگر این قافیهها دست کسی نیست که نیست
داد و بیداد که فریاد رسی نیست که نیست
آن که پر زد ز جهانم که دگر رفت که رفت
حال این کل جهان جز قفسی نیست که نیست
S
تمام من، همه از دم دروغ است
وجود این منِ مبهم دروغ است
ریزوریوس
من که خواب و کلید هم دوراست
برق بالاسریم روشن ماند
اِیْ اِچْ|
و دنیایم پر است از بی صدایی
یاش
قافیه ها اشتباه است!
سر نهادم روی هر شانه و اما تکیه، نه
بغض کردم تا دلت خواهد ولیکن گریه، نه
بعد تو بین همه آغوشها چرخیدهام
بوسه چیدم، شعر گفتم، دست دادم، هدیه نه
بعد تو از تو فقط حس غزلها مانده است
قبل از این هم شعر میگفتم ولی این عده نه
بعد تو قلبم خودش را بر در و دیوار زد
قلب من هرکار با خود کرد اما سکته نه
بعد تو من دفتر بازی شدم پیش همه
درد گفتم، بغض خوردم، ناله کردم، شکوه نه
بعد تو تنها فقط لبخند ازیادم برفت
عطر مویت، طعم لب، آغوش تو، یا غیره نه
سهم من از این جهان و تو همانی شد که بود
من ز دنیایم تو و از تو... ولی نه، گریه نه
هزاره ای پس از چشمان طُ
باید از رفتنت نیاندیشم
و به عطر تنت نیاندیشم
رفتی و رفتن تو یادم داد
که به برگشتنت نیاندیشم
قید هرچه غرور را بزنم
و به نه گفتنت نیاندیشم
با تو ام ای غرور کاری کن
تا که به کشتنت نیاندیشم
من کماکان نترس و مغرورم
باید از رفتنت نیاندیشم
ᶜʳᶻ
گرفتم سالها من روزهی طغیان و اشک و آه
که با این اشکها افطار شد وقتی که فهمیدم...
وجود من همه درماندگی و عجز استیسال
و حتی شعر من ناچار شد وقتی که فهمیدم...
من از چشمان آن شه دختر رویای شیرینم
نصیبم قهوه ی قاجار شد وقتی که فهمیدم...
ᶜʳᶻ
بهمن ترین مرد زمستانم
من بی شروعم رو به پایانم
من با غزل خو کرده ام عمری
من مثنوی را سخت میدانم
_SOMEONE_
میترسم از دلناگرانیها
از خندهات با دیگرانیها
میسوزم از این سرگرانیها
با این منِ عاشق مدارا کن!
رفتن گناهم بود میدانم
عشق اشتباهم بود میدانم
ᶜʳᶻ
از عاشقی پرهیز آسان نیست
این درد شور انگیز آسان نیست
مجنون شدن سخت است باور کن
لیلا شدن هم نیز آسان نیست
ᶜʳᶻ
کاش باز هم،
حداقل امروز!
از زبان تو میشنیدم:
"دوستت دارم"
حتی اگر دروغ سیزده باشد...
ⓢⓐⓡⓐ
من منطق این ستاره را میفهمم
(:Ne´gar:)
نا امید از سفر کوچ زمین برگشتم
تا بجویم به نگاه تو چه امّیدی را...
یا علی گفتم و عشق من و تو آغازش
به دلم راه ندادم غم و تردیدی را
ذکر لبهای بهم دوختهام خواهی بود
منکر از من چو بپرسد چه پرستیدی را
#Mohad3h#
از عاشقی پرهیز آسان نیست
این درد شور انگیز آسان نیست
مجنون شدن سخت است باور کن
لیلا شدن هم نیز آسان نیست
عاشق نبودن در شب سرد و
بارانی پاییز آسان نیست
میرفندقی
وقت باران شد کهیا در ماه
از چشمهایت نور میپاشی
هر وقت موسیقی شنیدی تو
عشقم! مبادا یاد من باشی
هر وقت اشعارش کتابت شد
یا ساخت از عکس تو نقاشی
یا ماه بر نامش سند کردی
عشقم! مبادا یاد من باشی
ᶜʳᶻ
شبها چه غمگین است دنیایم
یاش
من منطق این ستاره را میفهمم
(:Ne´gar:)
حجم
۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه
حجم
۲۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۰۷ صفحه
قیمت:
رایگان