بریدههایی از کتاب خاطرات ما و سورهی مبارکهی واقعه
نویسنده:سمیه افشار
امتیاز:
۴.۰از ۴ رأی
۴٫۰
(۴)
سوره مبارکه واقعه ما را از حقایق غیبی سرای آخرت خبردار میکند
مادربزرگ علی💝
به والدین خود احسان میکنند و یاور مظلومند.
قدر نعمتها را دانسته و شاکرند.
خشم خود را در غیر موضع حق فرو برده و زبان به ناسزا نمیگشایند.
حسود نیستند و ریا نمیکنند.
خوبها ....
مادربزرگ علی💝
کسی که سوره واقعه را بخواند نوشته میشود که این فرد از غافلان نیست. چرا که آیات سوره آن قدر تکاندهنده و بیدارکننده است که جایی برای غفلت انسان باقی نمیگذارد.
F313
چشم میبندیم بر روی تمام کارهایمان و انتظار بهترینها را داریم. بهترینی که برای داشتنش هرگز نکوشیدهایم.
F313
هر کس سوره واقعه را در هر شب جمعه بخواند خداوند او را دوست دارد و نزد همه مردم محبوب میکند، و هرگز در دنیا ناراحتی نمیبیند، و فقر و فاقه و آفتی از آفات دنیا دامنگیرش نمیشود، و از دوستان امیر مؤمنان علی (علیهالسلام) خواهد بود.
F313
زندگی نردبانی است که پلههای آن اعمال خود ماست و مقصد همان عزمها و نیتهایمان. ما هر روز از نردبان خویشتن خویش بالا میرویم و فارغ از خود در پِی خویشتنیم. خویشتنی که به دست خود ساختهایم. اما چشم میبندیم بر روی تمام کارهایمان و انتظار بهترینها را داریم. بهترینی که برای داشتنش هرگز نکوشیدهایم.
الحمدالله علی کل حال
بهترین و بزرگترین خبر خوش در زندگی هر فردی، خبر زنده بودن اوست. خبر اینکه هنوز زندهای و نفس میکشی و مهلت داری برای انجام یک کار خوب، هر چند کوچک؛ خبر اینکه هنوز زمان داری برای ساختن فردایی بهتر از امروز.
الحمدالله علی کل حال
. وقتی شربت خنک با لب تشنه مرد آشنا شد برق رضایت را در چشمان او دید. خندهای کرد و گفت نوش جانت، عشق شود در وجودت و ایمان در قلبت، سلام بر حسین. مرد با او تکرار کرد سلام بر حسین.
یا حیّ
بهترین و بزرگترین خبر خوش در زندگی هر فردی، خبر زنده بودن اوست. خبر اینکه هنوز زندهای و نفس میکشی و مهلت داری برای انجام یک کار خوب، هر چند کوچک؛ خبر اینکه هنوز زمان داری برای ساختن فردایی بهتر از امروز.
fati
نمیدانست همین کودک روزی قد میکشد، بزرگ میشود و مقابلش میایستد. روزی هزار بار آرزوی مرگ میکرد. فرزندی ناخلف. نمیدانست این میوه دل که ثمره حیاتش بود بعد از او چه خواهد کرد؟ زندگیاش را برای او تباه کرده بود. هر بار سینه سپر میکرد برای دفاع از فرزند خلافکارش. امروز وقتی شنید همان فرزندی که جان داده بود برای بزرگ کردنش بر بالینش ایستاده و میگوید خسته شدیم از آمدن و رفتن. آخر مردن استخاره کردن ندارد. تنش لرزید. آهسته گفت خدایا یک عمر تلاش کردم برای عزیز شدن، برای مهم شدن، اما باور نداشتم روزی میرسد که ذلیل و خوار میان خانوادهام، ناتوان تر از همیشه محتاجشان شوم.
fati
حجم
۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
حجم
۲۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۶۰ صفحه
قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان