بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق به زندگی | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق به زندگی

بریده‌هایی از کتاب عشق به زندگی

نویسنده:آلبر کامو
انتشارات:انتشارات جامی
امتیاز:
۴.۲از ۹ رأی
۴٫۲
(۹)
مشکلات بايد همانند تازيانه‌ای محکم باشد که بر سيه‌روزی فرود آيد
pejman
«مشکلات بايد همانند تازيانه‌ای محکم باشد که بر سيه‌روزی فرود آيد.»
Hasti.hdd
ناپلئون به فونتان می‌گفت: «می‌دانيد در دنيا چه چيز را بيش از همه تحسين می‌کنم؟ ناتوانی زور در بنيان نهادن چيزی.
pejman
من با شما مبارزه می‌کنم، زيرا منطق شما نيز چون قلب شما جنايتکار است.
پویا پانا
در اين لحظه کوتاه شفق، چيزی گذرا و غمگين فرمانروا بود که تنها محسوس يک انسان نبود، بلکه همگان می‌توانستند آن را دريابند. آن لحظه که هوای گريستن به دل هر کس می‌افتد، اما من دلم هوای دوست داشتن در خود داشت. به نظرم می‌رسيد که از آن پس هر لحظه از خوابِ زندگی‌ام ربوده خواهد شد... درست مانند آن لحظه‌های لرزنده کاباره‌ی پالما و صومعه سان‌فران‌چيسکو، چقدر بی‌حرکت و سرسخت بودم و در برابر اين خيزش بی‌پايانی که می‌خواست دنيا را در ميان دستانم قرار دهد، احساسِ پريشانی کردم. خوب می‌دانم که اشتباه کردم، می‌دانم که بايد مرزهايی برای خويشتن قائل شد. به اين شرط که به آفرينش می‌پردازيم. اما برای دوست داشتن مرزی نيست و اگر بتوانم همه چيز را در آغوش بگيرم، در آغوش گرفتن ناشيانه آن چه اهميتی خواهد داشت.
کاربر ۱۶۶۲۲۸۱
بدين ترتيب، نروال، در يک شب تيره، دوبار خود را حلق‌آويز کرد. نخست به خاطر خودش که در سيه‌روزی به سر می‌برد و دوم به خاطر شهرت کاذب و افسانه‌ای‌اش، همان شهرت کاذبی که به چند نفری برای زنده ماندن کمک می‌کند.
hiro
عشق به زندگی بدون نااميدی از زندگی وجود ندارد.
پویا پانا
آن روز هنوز نرسيده، اما شايد خوشبختی در روزی ديگر باشد.
پویا پانا
در الجزيره کسی نمی‌گويند «بروم شنا کنيم» بلکه می‌گويد بيا «تا از جام در يا بنوشيم».
Elen
درست است که ما در عصری مصيبت‌بار زندگی می‌کنيم. اما بسياری از مردم مصبيت را با نااميدی اشتباه می‌گيرند. لارنس اظهار می‌داشت: «مشکلات بايد همانند تازيانه‌ای محکم باشد که بر سيه‌روزی فرود آيد.» اين تفکری سالم است که بايد بی‌درنگ عملی گردد. امروز چيزهای زيادی وجود دارد که سزاوار اين تازيانه است. زمانی که در الجزيره زندگی می‌کردم، هر روز زمستان را با صبوری می‌گذراندم، زيرا می‌دانستم در يک شب، تنها در يک شب سرد و ناب اسفندماه، درختان بادام درّه کنسول از شکوفه‌های سپيد پوشيده خواهند شد. آنگاه، با ديدن اين برف شکننده که در برابر ريزش باران‌ها و باد دريا مقاومت
غلام رضا حافظی
در دنيا فقط دو قدرت وجود دارد: شمشير و خِرد. و سرانجام در جريان زمان، شمشير همواره مغلوب خرد می‌شود
pejman
اما من مانند هر کس ديگری عمل کرده و همرنگ جماعت شدم. سوار کشتی نشدم. در ميان صفی جا گرفتم که جوانان در برابر درب گشاده دوزخ درجا می‌زدند. رفته رفته وارد دوزخ شديم. و با نخستين فرياد که معصوميت کشته شده است، درب، پشت سر ما به شدت بسته شد. ما در دوزخ بوديم و ديگر هرگز از آن خارج نشديم. شش سالِ طولانی‌است که تلاش می‌کنيم تا با آن کنار بياييم. شبح‌های گرم و پرحرارت جزاير خرّم، ديگر پيدا نيست. تنها در پس پشت سال‌های طولانی ديگر است که بر ما ظاهر می‌شوند، سال هايی که هنوز در راه‌اند، سال‌هايی بدون گرمی و بدون روشنايی آفتاب.
hiro
گاه می‌بينيم کشورگشايان هم ماليخوليايی می‌شوند. به هر حال، اندکی بايد بهای اين همه افتخارات بيهوده را پرداخت.
پویا پانا
نخستين وظيفه ما نااميد نشدن است. نبايد بيش از اندازه به کسانی گوش فرا دهيم که فرياد می‌زنند دنيا به آخر رسيده. تمدن‌های جهانی به اين راحتی محدود نمی‌شوند و اگر هم قرار باشد فرو بريزد. [بی‌ترديد] پس از دنياهايی ديگر فرو خواهد ريخت. اين کاملاً درست است که ما در عصری مصيبت‌بار زندگی می‌کنيم. اما بسياری از مردم مصبيت را با نااميدی اشتباه می‌گيرند. لارنس اظهار می‌داشت: «مشکلات بايد همانند تازيانه‌ای محکم باشد که بر سيه‌روزی فرود آيد.» اين تفکری سالم است که بايد بی‌درنگ عملی گردد.
پویا پانا
اين دنيا مسموم مصيبت‌هاست و گويی از اين امر لذت می‌برد. سراسر آن مبتلا به رنجی است که نيچه آن را «روح تنبلی» می‌ناميد. به شعله اين مصيت دست نزنيم. گريستن بر انديشه، کار بيهوده‌ای است. کافيست برای نجات آن کار کنيم.
پویا پانا
در جنوا زنانی هستند که يک روز تمام از لبخندشان لذت برده‌ام. ديگر آنان را نخواهم ديد و شايد ديگر هيچ چيز ساده نباشد. اما واژه‌ها، شعله حسرت مرا خاموش نخواهند کرد. در کنار چاه کوچک صومعه سان‌فران‌چيسکو به پرواز کبوتران چشم می‌دوختم و عطش خود را برای نوشيدن از ياد می‌بردم. اما همواره لحظه‌ای از راه می‌رسيد که عطشم تولدی دوباره می‌يافت.
پویا پانا
ابديت اينجاست و من به انتظار آن نشسته‌ام. اکنون ديگر خوشبخت بودن برايم مطرح نيست، بلکه تنها آگاه بودن مطرح است. انسانی به تماشا می‌نشيند و انسانی ديگر گور خويش را می‌کند: چطور می‌توان انسان‌ها را از پوچی‌هايشان جدا ساخت؟
پویا پانا
اگر بشنوم به کسی گفته شود او ضد اخلاق است، آن را اين طور تعبير می‌کنم که او نيازمند اخلاق است؛ و اگر بشنوم به کسی بگويند که هوشمندی را ناچيز می‌شمارد، اين طور می‌فهمم که او نمی‌تواند ترديدهايش را تحمل کند. اما اين از آن روست که من فريبکاری را دوست ندارم.
پویا پانا
در آن دور دورها، در ماوراء دريا تنها اروپا قرار گرفته بود که زندگی در آن از فرط خشم و شرم به ستوه آمده بود، امّا اينجا تبعيد بود و انزوا و تنهايی آدم‌هاش همه چون ديوانگان پريشان و مضطرب با رقص و دعا در ميان خلاء و پوچی‌ها جان می‌باختند، ولی در طول شب مرطوب و آرام که از عطر گياهان نامرئی و گمنام آکنده بود، فرياد جانکاه پرنده مجروحی بر پيکر دختر زيبايی که در خواب رفته بود نغمه‌ها می‌سرود که صدايش در گوش‌های او طنين می‌انداخت.
پویا پانا
تمام خانه‌ها با اندوه ناشناخته‌ای در خاموشی فرو رفته بود و تنفّر شب قبل در وجود او زبانه می‌کشيد.
پویا پانا
کيست اينجا؟ نفس نفس می‌زند؟ اين گرمای بی‌پايان و اين انتظار توان‌فرسا را برنمی‌تابم.
پویا پانا
حقيقت، صريح، سنگين و خشن است.
پویا پانا
پدرش می‌گفت: درسته که من از زنم گله و شکايتی ندارم، ليکن هرچه هست برای خودش خوب است، ليکن من از زندگی در کنار او خسته شده‌ام.
پویا پانا
اين همه طلاق و جدايی که بين زن و شوهرها پيش می‌آيد برای اين است که: همفکری دو نفر با هم از دشوارترين کارهای دنيا است.
پویا پانا
تاريخ به ما نشان داده که اگر کسی به مطالعه کتاب عادت کند خريدن کتاب برای او کار آسانی است،
پویا پانا
او الان در اوج موفقيته، هيچ کس هم در اوج نمی‌مونه، کارش تمومه.
پویا پانا
به ظاهر مردم نبايد نگاه کرد. به همه نمی‌توان اعتماد کرد. بيشتر آدم‌ها انگل اجتماعی هستند که با تملق و چاپلوسی برای خود جايی پيدا می‌کنند، نه همه آنها خوب نيستند.
پویا پانا
مطمئن نيستم که زندگی می‌کنم، اما چاره‌ای نيست، مگر زندگی غير از اين است؟
پویا پانا
جهان علت و حقانيتی جز بشر ندارد. اگر می‌خواهيم انديشه‌ای را که از زندگی می‌سازيم نجات دهيم بايد به نجات بشر برخيزيم.
پویا پانا
به استقبال عشق و عيش می‌رويم. نه به دنبال درس هستيم و نه خواهان فلسفه پوچی به آن اندازه‌ای که ديگران به دنبال آنند.
پویا پانا

حجم

۲۰۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۰۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان