بریدههایی از کتاب از ماست که بر ماست؛ نقدی بر رفتارهای اجتماعی ما ایرانیان
۲٫۳
(۹)
ما «ایرانیان» به کسی فرصت جبران اشتباه (احتمالی) نمیدهیم؛ حتی اگر وی یکی از قهرمانان ملیمان باشد!
امیر علی
ما «ایرانیان» به شخص علاقهمندیم؛ نه به شخصیت
امیر علی
ما «ایرانیان» آقای ایکس را فوتبالیستی دوستدار محیطزیست میشناسیم. او مصداق بارز یک قهرمان زنده و معاصر است؛ پس حق دارد در رشتههای غیرتخصصیاش نیز اظهارنظر کند...
منمشتعلعشقعلیمچکنم
نخستین گام در رفع، بهبود و جبران یک مشکل، ضعف، ایراد و اشتباه؛ پذیرشِ آن از سوی شخص یا اشخاص خاطی است؛ بنابراین هر چه جسارت و توانایی افراد و اقشار مختلف یک جامعه در پذیرش اشتباهات و ایرادات احتمالیشان بالاتر باشد، یقیناً آن جامعه خواهد توانست با سرعت و شتاب بیشتری در جهت نیل به آرمانهای خویش قدم بردارد
امیر علی
ما «ایرانیان» هر کار و عملی را که بتواند ما را فارغ از تأثیر اعمال و کردارمان بر عملکرد دیگران، به موفقیت و پیشرفت برساند، زرنگی، کیاست، فراست، فرصتطلبی و هوشمندی نام مینهیم و میشناسیم.
امیر علی
ما «ایرانیان» به شخص علاقهمندیم؛ نه به شخصیت (دانش، تخصص، سابقه، تجربه، معلومات و چرندیاتی از این دست!).
راحله
اصولاً ما «ایرانیان» انسانهایی هستیم مهماننواز و غریبنواز.
راحله
اصولاً ما «ایرانیان» همواره خودمان را بری از هرگونه خطا و اشتباه، طیب از هرگونه ناپاکی و گناه، منزه از هرگونه جرم و جنایت، به دور از هرگونه زشتی و آلایش و نیز مبرا از هرگونه ایراد و اشکال دانسته و در مواقع بروز مصائب، مشکلات، معضلات، سوانح و همچنین مواجهه با شکستها، ناکامیها و بدفرجامیها، به دنبال یافتن دشمنی فرضی به تبعیت و پیروی از تئوری محبوب و دلپسندمان یعنی توهم توطئه هستیم.
راحله
ما «ایرانیان» انسانهای اصیل و نجیبی هستیم.
راحله
ایرانی مینالد و به این نالیدنش نیز افتخار میکند. افتخار میکند که میتواند (مجاز است) از همهچیز و همهکس گلگی کند، انتقاد و اعتراض کند و حتی همه را به تیربار مسلسل شِکوه و شکایت خویش ببندد.
راحله
ایرانی حد و مرزی برای این بد و بیراه گفتن و نالیدنش قائل نیست. تا جایی پیش میرود که خویشتنِ خویش نیز از نیش و کنایههای گزنده و خانمانبراندازش بینصیب نماند. ایرانی لذت میبرد از این همه موضوع، مسئله و پدیده برای نالیدن و شکوهکردن.
راحله
ما «ایرانیان» هیچگاه برای خویشتنِ خویش سهمی حتی اندک و ناچیز در بروز ناکامیها، شکستها، بدفرجامیها و تلخیها قائل نشده و همواره خود را فرد (افرادی) کامل، جامع، بیعیبونقص، عاری از ایراد و اشکال، بری از خطا و اشتباه دانسته و معتقدیم که «دیگران» به نحوی حق ما را پایمال کرده و خورده و بردهاند.
راحله
ما «ایرانیان» یا کلاً بری از خطا، قصور و اشتباهیم، یا به قول قدما «کار، کار انگلیسیهاست» و دستهایی پشت پرده در کار است تا وجهۀ ما را نزد افکار عمومی ناموجه و باژگونه جلوه دهد و یا اینکه ما کار، تکلیف و وظیفۀ خویش را به نحو احسن و تمام و کمال انجام دادهایم؛ اما این دیگران هستند که از درک و فهم صحیح، کامل و جامع اقدامات ما عاجزند و بالاخره روزی فراخواهد رسید که جامعه و افکار عمومی قدر و قیمت ما و امثال ما را بداند و بشناسد.
راحله
ما «ایرانیان» به مهربانی و فداکاری شهرهایم
راحله
اما ما «ایرانیان» نه جرئت و جسارت انتقادکردن داریم و نه حال و حوصلۀ شکایت. نه نقد میکنیم و نه اعتراضی داریم. تنها و تنها اهل گِلهایم، اهل ناله، اهل شکوه و گریه و زاری، اهل زاریدن و نالیدن و زجرمویه، اهل بد و بیراه نثار خلقالله کردن، اهل جلز و ولز کردنهای بیمعنی و بینتیجه، اهل انتقادات خودمانی و توخالی، اهل شکایتهای بیشاکی و به کسی برنخور، اهل بدگویی از زمین و زمان، اهل نالیدنهای ممتد و مزمن، نالههای طولانی و سردردآور، زاریدنها و نالیدنهای بیمورد و هیچدر برندار، بیهدف، بیبرنامه، پوچ، توخالی، بینتیجه، ناکارآمد، غیرواقعی، توهمی، ساختگی و قسعلیهذا.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
ایرانی در همه حال عاشق و شیفتۀ ناله و نالیدن است: از هر چه ببیند و بشنود و بداند، از هر چه سر راهش باشد و مقابل دیدگانش، از هر چه احساسش کند، درکش کند و بفهمدش، از هر چه دمدستش باشد، اصلاً از هر چه بتواند!
راحله
ایرانی هیچگاه خود را نمیبازد و پا پس نمیکشد. در اوج غرور و منیّت نهتنها اشتباهش را نمیپذیرد، بهخاطر اشتباه مذکور هیچگاه عذرخواهی نمیکند و درصدد جبران اشتباهش برنمیآید، بلکه در کمال خونسردی به توجیه عمل و رفتار خویش میپردازد. آنگاه حتی این احتمال وجود دارد که جایگاه شاکی و متشاکی، مجرم و بیگناه، ظالم و مظلوم تغییر کند.
راحله
یکم) هدف نگارندۀ بیمقدار از نگارش و تحریر این اثر مسلماً نه اظهار فضل است و نه ابراز وجود، نه ایستادن در مقابل افکار عمومی و نه خدایناکرده، اهانت به ساحت مقدس و محترم ایران و ایرانی؛ بلکه تنها و تنها ایفای نقشِ آیینگی است که گفتهاند: «المؤمن مرآت المؤمن» و چه عزت و افتخاری والاتر و بالاتر از مرآتِ هممیهنان و «ایرانیان» شدن.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
مسلماً نگارنده نیز مانند خیل عظیمی از ظاهرسازانِ سوءاستفادهگر میتوانست بهراحتی آبخوردن، چشم بر حقایق موجود ببندد و با بهکاربردن عبارات و اصطلاحات پرطمطراق و آنچنانی، ملت ایران را بری از هرگونه خطا، اشتباه، کمبود، کاستی و ایراد بداند و تمامی کاسهکوزهها را بر سر حاکمیتها و قدرتهای موجود، استعمار و استثمار قدرتهای بیگانه در طول تاریخ، هجوم اقوام و قبایل وحشی و نیمهوحشی در طی اعصار مختلف، استکبار جهانی و نیز موارد مختلفی از این دست بشکند و با گرفتن ژستی روشنفکرمآبانه و خودعالمانگار، جایگاه ایران و ایرانی را در مرکز عالم هستی قلمداد کند
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
در اینکه حاکمیتها و قدرتهای موجود سهم و تأثیر فراوانی در بهبود یا احیاناً وخامت اوضاع و شرایط جامعه داشته و دارند، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد؛ اما نکتۀ اصلی اینجاست که اولاً همین افراد و اشخاصی که بر جایگاههای مختلف و متنوع حکومتی تکیه زده و بهعنوان مقام و مسئول، سهم و کارکردی در ادارۀ مسائل ریز و کلان مملکتی دارند، خود از بطن همین جامعه ظهور، رشد و ترقی کرده و مجال تأثیرگذاری و حکومتداری یافتهاند. دوم اینکه اصولاً حاکمیت و ملت در یک جامعه (علیالخصوص در دنیای کنونی) همواره بر یکدیگر تأثیر میگذارند و رابطهشان دوطرفه و دوسویه است؛ پس بررسی و شناخت یکی از این دو مفهوم (حاکمیت- ملت) میتواند کلید شناخت دیگری تلقی شود.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
آنچه پیش از علاج یک بیماری برای شخصِ بیمار اهمیت دارد، تشخیص «وجودِ» خودِ بیماری است؛ نه نوع آن و روش درمانش. مادامیکه شخص از وجود بیماری در وجودش بیاطلاع و ناآگاه باشد، چگونه میتوان مراجعه به پزشک و دریافت نسخهای شفابخش برای بهبود بیماری را از او انتظار داشت؟! نگارنده خود بهمثابۀ یک بیمار است که زودتر (یا شاید بیپرواتر) از بقیۀ مبتلایان به بیماری مشابه و مذکور در جامعه، به این امر واقف شده و درصدد درمانش به دست اهل فن برآمده است.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
نایی مربوطه نبوده و تلاش، ممارست و پشتکار نیز لازمۀ پیشرفت و جشنگرفتن موفقیتهای احتمالی در هر امر و موضوع است
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
افرادی متشخص، موفق، باعث افتخار جامعۀ ایرانی، خیام و ابنسینا و فارابی زمان، قطب عالم امکان و آچار فرانسۀ دوران میدانیم و مینامیم.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
در هر جامعه و در میان هر ملتی با توجه به تاریخ، فرهنگ، عقاید و آداب و سنن مختص به آن میتوان ملاکها و معیارهایی برای تعیین میزان تشخّص، سطح تفکر و تعقل، اصالت و روشنفکری افراد و اقشار مختلف جامعه یافت.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
یکی از این معیارها که از جایگاهی رفیع و محبوبیتی انکارناپذیر در میان اکثریت قریب به اتفاق ما «ایرانیان» برخوردار بوده و بهشدت طرفتوجه و موردعلاقه است، بحث شیرین گله، شکایت، اعتراض و انتقاد از شرایط امروز، دیروز و حتی فردای جامعهمان، آن هم به صورت ممتد و بلاانقطاع و نیز بدون توجه به تخصص، حرفه، دانش، معلومات و جایگاهمان است.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
اصولاً در فرهنگ ما آن که بیشتر از دیگران بد و بیراه نثار زمین و زمان، مُلک و مَلِک، فلک و افلاک، چپ و راست میکند و از همهچیز و همهکس شکوه و شکایت دارد، از شخصیتی والا برخوردار بوده و مورد وثوق و احترام همگان است. به بیان دیگر، این نالیدن است که عامل تمییز سره از ناسره، متشخص از غیرمتشخص، روشنفکر از اُمّی، فهیم از زباننفهم، دانشمند از بیسواد، دانا از نادان، فقیه از سفیه، آگاه از بیخبر، امروزی از عقب افتاده، پیشرفته از عقبمانده، نخبه از عامی، توسعهطلب از اُمّل و سالم از بیمار است. آنچه در ذیل خواهد آمد، تلاشی است در راستای بررسی این میل مفرط و علاقۀ عجیب ما «ایرانیان» به ناله و نالیدن...
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
ایرانی حد و مرزی برای این بد و بیراه گفتن و نالیدنش قائل نیست. تا جایی پیش میرود که خویشتنِ خویش نیز از نیش و کنایههای گزنده و خانمانبراندازش بینصیب نماند. ایرانی لذت میبرد از این همه موضوع، مسئله و پدیده برای نالیدن و شکوهکردن. لذت میبرد از این همه واقعه و جریان برای شکایت و گلگی. برای بد و بیراه نثار این و آن کردن. برای بدگفتن و ناسزا تحویل این و آن دادن. اصلاً ایرانی معیار تشخّص، برتری، اصالت و روشنفکری را در همین نالیدنهای گاهوبیگاه، وقت و بیوقت، بجا و بیجا، درست و نادرست، در خلوت و جلوت، در عیان و نهان، آشکار و پنهان، با خود و دیگران، از خود و دیگران، هر دم و هر آن، هر جا و هر کجا و تحت هر شرایطی میداند و تلاش میکند تا خود را بدین صفات متصف کند یا بنمایاند.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
چه راهی (میانبُری) آسانتر و سهلالوصولتر از زبان به گله و شکایت و ناله گشودن از خلایق و مخلوقات، از عالم و آدم، از دنیا و مافیها، از زمین و زمان، از بزرگ و کوچک، از مقصر و بیتقصیر، از فقیر و غنی، از لشکری و کشوری، از حقیقی و حقوقی، از وکیل و وزیر، از شاه و گدا، از پَست و والا، از مرد و نامرد، از صلح و جنگ، از آباد و ویران، از امروز و دیروز، از صحرا و دریا، از گل و خار، از شوربخت و خوشاقبال، از دارا و ندار... و ما «ایرانیان» همواره و در طول تاریخ، به اثبات رسانیدهایم که اهل میانبُریم و قدرش را بیشتر میدانیم. اهل طی طریق از راههای سادهتر و هموارتریم؛ حتی اگر تنه به تنۀ دیگران و بهکندی بتوانیم عبور کنیم. حتی اگر راههای سختتر، اما خلوتتری نیز در دسترس باشند. حتی اگر... انتخاب اول و آخرمان همان میانبُر است و بس!
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
«انتقاد» کردن خوب است. انتقاد و نقادی از مسائل و مشکلات مبتلابه جامعه کاری بهشدت پسندیده و نیکوست. اینکه با دیدن زشتیها و پلیدیهای دور و اطراف خویش، بیپروا و جسورانه، به نقد این سیاهیها پرداخته و کسان و آدمیان دیگر را نیز از وجود چنین پلشتیها و شلختگیهایی آگاه گردانیم. اینکه با درک و فهم هرگونه قصور، تعدی، تجاوز، تهدید، تخریب، اشتباه، خطا، گناه، بیقانونی و امثالهم از جانب هر فرد، دسته، گروه، قشر و جناحی، فارغ از هرگونه جهتگیری، جانبداری، کینهتوزی، عقدهورزی، سیاهنمایی و تخریب و نیز با رعایت انصاف و اعتدال، به بیان انتقادات خویش پرداخته و قدمی در راه پیشرفت و تعالی جامعهمان برداریم. «انتقاد» حق مسلم هر فرد (گروه، دسته، جناح، قشر، طبقه، صنف) است.
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
نپذیرفتن این موضوع و درک نادرست ما «ایرانیان» از وجود این تفاوتهای بارزِ میانانسانی، همواره موجب بروز مشکلات و مسائل عدیده و بغرنجی در جامعه شده است. آنچه در ذیل خواهد آمد، تلاشی است در راستای بررسی این دیدگاه ما «ایرانیان»
کاربر ۲۰۹۹۷۵۹
حجم
۱۳۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
حجم
۱۳۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۵۹ صفحه
قیمت:
۵,۵۰۰
تومان