بریدههایی از کتاب توی پرانتز (۲)
۴٫۷
(۳)
پیامبر اسلام (ص) هزار و چهارصد سال پیش چه زیبا فرمودهاند: «از زمین نگهداری کنید که زمین همچون مادر شماست.» (نهجالفصاحه: حدیث ۱۱۳۰)
tari
اگر کسی با اینترنت ارتباط نداشته باشد، چند سال است مُرده و خودش خبر ندارد.
در سالهای پیش، نبود اینترنت باعث ایجاد زندگیهای فردی شده بود. کاسبها به قیمتهای واحد دسترسی نداشتند و هرکس، هر قیمتی را که میخواست بر جنسهایش میگذاشت. دسترسی به اخبار واقعی سخت بود. مسافرت و رفتوآمد مشکل بود و دوستیها محدود.
البته الان هم که اینترنت وجود دارد، هیچ فرقی نکرده و همان مشکلات باقی است؛ بهاضافۀ اینکه تا یک کلمه حرف میزنی، توی اینترنت پخش میشود و تمام دنیا میفهمند که تو این حرف را زدهای.
البته اینترنت خوبیهایی هم دارد؛ مثلاً میتوانیم تحقیقها و پایاننامههایمان را از اینترنت برداریم تا وقتمان تلف نشود و بتوانیم به کارهای مهمتری برسیم. هیچکس هم خبردار نمیشود. تازه، دیگر لازم نیست کلی وقت بگذاریم و آن تحقیقها و پایاننامههای چند صد صفحهای را رونویسی کنیم. با یک کپیپیست، همهچیز حل میشود؛ دو دقیقه بیشتر وقت نمیبرد.
S
یارو تو اینترنت نمیرفت، فیلترشکن به دُمبش بست.
به یارو اینترنت نمیدادن، سراغ ایمیلهاشو میگرفت.
دانلودکردن دولّادولّا نمیشه.
هرکه اینترنتش بیش، کپیپیستش بیشتر.
یارو دستش به اینترنت نمیرسید، میگفت: پیفپیف پهنای باندش کمه!
سپیده
پدر به پسرش که داشت مثل بید میلرزید، گفت: «پسرم تو به معلمتون چی گفتی؟»
پسر با لکنت گفت: «به... بهخدا... هیچی...!»
ـ ببینم، پس برای چی بیرونت کرد؟
ـ باور کنید نمیدونم. اون از من یه سؤال پرسید، منم جواب دادم. بعد عصبانی شد و من رو انداخت بیرون.
ـ معلم ازت چی پرسید؟
ـ یه انشا خوندم. آقامعلم ازم پرسید که توی نوشتن این انشا کی بهت کمک کرد. منم گفتم: گوگِل!
پدر به مدیر گفت: «بفرمایید آقای مدیر! دیدید پسر من اهل حرفهای زشت نیست.»
مدیر کمی سرش را خاراند و گفت: «ببینم شما مطمئناید که گوگِل با گاگول فرق داره؟»
سپیده
پسر دقیق شد تا ببیند مادربزرگ چه راهی برای بالابردن سرعت اینترنت دارد. مادربزرگ گفت: «عین وقتی که فشار آب کمه! ببین پسرم تو سیم پشت کامپیوتر رو بگیر توی دستت و خم کن. محکم نگهدار. اینترنت توی سیم جمع میشه. بعد یهو سیم رو ول کن؛ اینترنت با فشار میآد توی کامپیوتر. فقط اون سیم رو خیلی نیگر ندار؛ چون ممکنه فشار اینترنت زیاد بشه و بزنه سیم رو بترکونه، کف اتاق اینترنتی بشه. مادرت تازه فرشها رو شسته.»
سپیده
پسری که از سرعت پایین اینترنت کلافه شده بود، یکدفعه با مشت کوبید توی صفحۀ مانیتورش. مادربزرگش که کنارش بافتنی میبافت، گفت: «وا... چت شده؟»
پسر گفت: «اَه... سرعت اینترنت پایینه!»
مادربزرگ کمی بِرّوبِر نگاهش کرد و بعد گفت: «یعنی چی؟!»
وقتی دید نوهاش جواب نمیدهد، گفت: «منظورت اینه که فشارش پایینه؟!»
پسر با پوزخند سر تکان داد. مادربزرگ خندید و گفت: «خب اینکه مشتزدن نداره. هرکاری راهی داره.»
پسر دقیق شد تا ببیند مادربزرگ چه راهی برای بالابردن سرعت اینترنت دارد. مادربزرگ گفت: «عین وقتی که فشار آب کمه! ببین پسرم تو سیم پشت کامپیوتر رو بگیر توی دستت و خم کن. محکم نگهدار. اینترنت توی سیم جمع میشه. بعد یهو سیم رو ول کن؛ اینترنت با فشار میآد توی کامپیوتر. فقط اون سیم رو خیلی نیگر ندار؛ چون ممکنه فشار اینترنت زیاد بشه و بزنه سیم رو بترکونه، کف اتاق اینترنتی بشه. مادرت تازه فرشها رو شسته.»
☆rose☆
از یک آقایی پرسیدند: «چندتا بچه داری؟»
گفت: چهارتا!
گفتند: شغلشون چیه؟
گفت: اولی در کنکور نفر اول شد و پزشکی خوند. دومی در کنکور نفر پنجم شد و مهندسی خوند. سومی هم در کنکور نفر هشتم شد و هوافضا خوند.
گفتند: آفرین چه خانوادۀ نخبهای! خب چهارمی چی؟
گفت: چهارمی دزد شده.
با تعجب پرسیدند: ای بابا! اینکه خیلی بد شد! چرا از خونه بیرونش نمیکنی؟
گفت: برای چی بیرونش کنم؟ خرج ما رو همون یکی میده. بقیه بیکارن!
tari
یارو تو اینترنت نمیرفت، فیلترشکن به دُمبش بست.
به یارو اینترنت نمیدادن، سراغ ایمیلهاشو میگرفت.
دانلودکردن دولّادولّا نمیشه.
هرکه اینترنتش بیش، کپیپیستش بیشتر.
یارو دستش به اینترنت نمیرسید، میگفت: پیفپیف پهنای باندش کمه!
☆rose☆
حجم
۴۲۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۴۲۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
تومان