صد البته که برای خودمان دشمن درست میکنیم، اما دشمنهایی که از جملهی کلاهبردارها و پولمردمخورها هستند. در مقابل، باآبروها طرف ما را خواهند گرفت.»
«اما باآبروها که قدرتی ندارند.»
ایزد
این لبخند و این بیاعتنایی همهاش ساختگی است و حالا او مثل سگ ترس برش داشته و مثل سگ کتکخورده، از درون احساس بدبختی میکند
Z.A
بس کن دیگر در مورد آن انگلهای دوزاری که ای وای دارند چی فکر میکنند در موردت
Z.A
فکر کن اینطوری باشد که بتوانی بزنی بیرون و از هر کی خوشت نمیآد، بخوابانی تو پوزش.
Z.A
اگر الان جا بزنم، تا دنیا دنیا است، یک شب هم نمیتوانم خواب راحت داشته باشم.
Z.A
«اما اصلِ حالش وقتی است که دارند دستهام را به صندلی الکتریکی میبندند یا بنگ... یک گلوله تو سرم خالی میکنند!»
Z.A
بیشاپ پرسید: «حالا میخواهی چه کار کنی؟»
«نمیدانم. اول از همه، باید بنشینم تکلیفم را با خودم روشن کنم ببینم خوشحالم همچنین اتفاقی افتاد یا این که پشیمانم».
Z.A
من دیگر از اینهمه دزدی و زدوبند و آدمکشی حالم دارد به هم میخورد. اگر الان جا بزنم، تا دنیا دنیا است، یک شب هم نمیتوانم خواب راحت داشته باشم.»
Elina Asg