بریدههایی از کتاب انقراض پلنگ ایرانی با افزایش بی رویه تعداد گوسفندان
۴٫۸
(۱۶)
نه میل به آغاز و نه پایان دارم
عمریست که مردهام ولی جان دارم
آیا ماهی به آب ایمان دارد
اینگونه که من به عشق ایمان دارم؟!
-Dny.͜.
دیوونهایم با اینکه میدونیم
دیوونه بودن چیز خوبی نیست
-Dny.͜.
سالها سوختیم و دود نداشت
زندگی یک دروغ مسخره بود
هیچکس واقعاً وجود نداشت!
Sina Iravanian
«من» باختم... اما کسی جز «ما» نخواهد برد
بوی مرا این آب و صابونها نخواهد برد
رِزا
«ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»
vafa
این آب و این قبله خبرهای بدی دارند
که سرنوشت گوسفندان، دست سلّاخ است
جایی نخواهم رفت جز میدان آزادی...
این را کسی میگفت که سوراخ سوراخ است
مهسا محجوبی
یعنی رفیق من به این مردم امیدی نیست
یعنی امیدی نیست! هرگز! هیچ! یک ذرّه!
مهسا محجوبی
یعنی دلم شکست... اگرچه صدا نداشت
که هیچ چیز، ارزش اشک تو را نداشت!
soroush
پایان سختیهای دنیا باز هم سختیست
ما زندهایم و زندگی معنای بدبختیست
مهسا محجوبی
آیا ماهی به آب ایمان دارد
اینگونه که من به عشق ایمان دارم؟!
k.t
یعنی دلم شکست... اگرچه صدا نداشت
.ً..
جز مرگ که آخرین رفیق ما بود
این قصّه به هیچ جای خوبی نرسید
با اینکه کسی نمرده و خاک شده!
با اینکه مسیرها خطرناک شده!
من مطمئنم ادامه دارد قصّه
این فیلم، سکانس آخرش پاک شده
ehsan
هر جا چراغ روشنی دیدی
در دورهای خالی از اوهام
یا چشمهای خیرهی گرگیست
یا برق دندانهای خون آشام
.ً..
غیرِ آن چشمهای بی کم و کاست
همه چیز جهان، زیادی بود
arghavan
نه میل به آغاز و نه پایان دارم
عمریست که مردهام ولی جان دارم
آیا ماهی به آب ایمان دارد
اینگونه که من به عشق ایمان دارم؟!
نوشیکا😉
با بغض میخندی، با خنده خواهم رفت
تلخ است منظورت، تلخ است منظورم
سید هاشم ثنایی نژاد
آیا ماهی به آب ایمان دارد
اینگونه که من به عشق ایمان دارم؟!
.ً..
هرچند معمولی ولی مثل خودت هستی
در هیچ اسم و هیچ تصویری نمیگنجی
.ً..
از یاد برد هرچه که قبلاً به یاد داشت
امّیدهای مسخرهای که زیاد داشت
به هر چه در زمین و زمان اعتقاد داشت
زل زد به سقف... گریهتر از ناامید بود
soroush
جز مرگ که آخرین رفیق ما بود
این قصّه به هیچ جای خوبی نرسید
AmirHossein
و کاشتند آخر هر جمله «کاش» را
گردن زدند بغض میان صداش را
کشتند یک به یک همهی شعرهاش را
زل زد به سقف... گریهتر از ناامید بود
soroush
شک به خندهی دشمن
شک به دست ِ یاری ِ دوست!
کاربر ۶۳۳۴۸۸
زندگی لمس دست کوچیکت
آخر کوچههای بنبسته
.ً..
زنی که مثل خودش بود اگر کمی بد بود
زنی که مال کسی نیست و نخواهد بود
.ً..
مثل یک بچّه گربهی تنها
سر خود را به پات مالاندم
مثل ترس ِ پرندهای رفتی
بر سر حرفهای خود ماندم
پشت فرمان ِ دوستت دارم
سمت یک پرتگاه میراندم
چشم تو بر لباسهای عروس
من برای تو شعر میخواندم!!
soroush
این بار محکمتر بزن شب را در ِ گوشم
ساکت نگاهت میکنم... این بچّه گستاخ است
این آب و این قبله خبرهای بدی دارند
که سرنوشت گوسفندان، دست سلّاخ است
جایی نخواهم رفت جز میدان آزادی...
این را کسی میگفت که سوراخ سوراخ است
AliHajizadeh
صدای زمین و زمان توو سرم
ولی اونکه عاشقتره ساکته
cuttlas
با اینکه هیچ راه فراری نیست
با اینکه واقعاً ته خط هستم
باید که زندگی بکنم وقتی
تنها دلیل زندگیات هستم
Sina Iravanian
عشق رؤیای ماست، خائن نیست! هیچ چی با تو غیرممکن نیست
میتوانم تو را خیال کنم، می توانم که شاعرت باشم
arghavan
نه میل به آغاز و نه پایان دارم
عمریست که مردهام ولی جان دارم
آیا ماهی به آب ایمان دارد
اینگونه که من به عشق ایمان دارم؟!
AmirHossein
حجم
۱۱۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
حجم
۱۱۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۶ صفحه
قیمت:
۶۰,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۷۰%
تومان