جملات زیبای کتاب مائو؛ داستان ناشناخته | طاقچه
تصویر جلد کتاب مائو؛ داستان ناشناخته

بریده‌هایی از کتاب مائو؛ داستان ناشناخته

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز
۳.۷از ۶۸ رأی
۳٫۷
(۶۸)
مائو سپس با گفتن این جملات گریبان همه کتاب‌ها را گرفت: «هر چقدر بیشتر کتاب بخوانید، بیشتر احمق می‌شوید... شما باید کتاب‌های کمی را بخوانید، زیرا اگر کتاب‌های زیادی را بخوانید این امر به شما صدمه خواهد زد، به شما واقعآ صدمه خواهد زد.» این حرف‌های مائو وقیحانه و خودخواهانه بود زیرا او خودش از جمله کتاب خوانان حرفه‌ای به شمار می‌رفت که عشقی دیرینه و عجیب نسبت به کتاب داشت. تختخواب مائو را آن چنان بزرگ و پهن ساخته بودند تا مناسب عادت کتاب خوانی‌اش باشد. او انبوه کتاب‌ها را کنار دستش می‌گذاشت و به صورت درازکش مطالعه می‌کرد. بهترین تفریح وی مطالعه کتاب در رختخواب بود.
نیما اکبرخانی
رهبران حزب به صف ایستاده بودند و هر کدام شعاری سر می‌داد و جمعیت آن را تکرار می‌کرد. این یک تظاهرات واقعی نبود... خیلی خسته‌کننده و ملال‌آور بود.
IZARIST
«اصلِ اخلاقی من اتفاقآ بر عکس است. من کاری را در حق دیگران می‌کنم که دقیقآ نمی‌خواهم همان کار در حقِّ خودم بشود.
IZARIST
«برخی معتقدند که فرد در برابر تاریخ مسئول است. من چنین اعتقادی ندارم. من فقط دلمشغولِ رشد و توسعه فردی خویش هستم... من امیال خاص خودم را دارم و بر همین اساس هم اقدام و حرکت می‌کنم و در قبال هیچ کس دیگری هم مسئول نیستم.»
مهدی بهرامی
. «روزنامه مردم» گزارش داد که بعد از اینکه مائو در مراسم آغاز احداثِ یک مخزن آبی در اطراف پکن با بیل مقداری خاک را جا به جا کرد، سربازی به اسم یو بینگ سن به سراغ بیل مذکور رفت و آن را ] همچون شئی مقدسی[در داخل پارچه‌ای پیچید
مهدی بهرامی
چین هم دوست دارد که بیشترین کمک را به مصر بکند؛ و البته کمک‌های ما بی هیچ قید و شرطی است.] یعنی که کمک شوروی با قید و شرط است![هر چیزی را که نیاز دارید فقط اسم ببرید تا در اختیارتان بگذاریم... کمک‌های ما بلاعوض است... اگر شما اصرار به بازپرداخت این کمک‌ها دارید، می‌توانید آن را ظرف صد سال آینده بپردازید
IZARIST
مائو چیزی را به دست آورده بود که از جان برایش عزیزتر بود: تکنولوژی اولیه ساخت بمب اتمی.
IZARIST
از جیانگ چینگ، آخرین همسر مائو، اغلب به عنوان زنِ شیطان صفتی یاد می‌شود که مائو را در چنگ خود داشت. او شیطان صفت بود اما هرگز مبدع و مبتکر هیچ سیاست مهمی نبود.
IZARIST
آیا شما از آن نوع آدم‌های ضعیف کشی هستید که آدم کوچولوها را بازجویی می‌کنند و برای آنها جرم‌های بزرگ واهی می‌تراشند؟
IZARIST
ژان پل سارتر، نویسنده بانفوذ و سرشناس فرانسوی «خشونتِ انقلابی» مائو را «به غایت اخلاقی» لقب داده بود.
نیما اکبرخانی
مائو برای خوراک دادن به پروژه بُت‌سازی خویش، دست به غیرمنتظره‌ترین کارها زد و آن دیدار از مکان‌هایی مثل کارخانه‌ها و تعاونی‌های کشاورزی بود. مطبوعات و رسانه‌ها با سر و صدای بسیار زیاد دیدارهای مذکور را پوشش خبری می‌دادند. فیلم‌های خبری از دیدارهای مائو در سراسر کشور به نمایش در می‌آمد. تصویری از مائو، با تیترِ مناسبِ «صدر مائو سرتاسر چین را می‌پیماید»، در تیراژهای چند ده میلیونی تکثیر شد به‌طوری که در هر خانه‌ای نسخه‌ای از این تصویر دیده می‌شد.
مهدی بهرامی
مائوتسه تونگ که برای دهه‌ها حکومت مطلقه‌ای بر زندگی یک چهارم مردم کره زمین داشت، مسئول مرگ بیش از ۷۰ میلیون نفر در زمان صلح بود. هیچ رهبر دیگری در قرن بیستم به اندازه مائو موجب مرگ انسان‌ها نشد.
سیّد جواد
هدف این نهاد جدید، افزایش کمک‌های خارجی چین به کشورهای مختلف بود.
IZARIST
در آن دوران که آزادترین دوران اندیشه ورزی در حیات کشور چین بود، هر چیزی که تا آن زمان بدیهی و مسلّم انگاشته شده بود، به زیر سؤال می‌رفت، و در درستی و بداهت آن ابراز تردید می‌شد. و برعکس، هر چیز که تا آن زمان غلط انگاشته شده بود در غلط بودنش ابراز تردید می‌شد. به این ترتیب هر چیزی مورد پرسش و تردید قرار می‌گرفت؛ از کشور و خانواده گرفته تا ازدواج و مالکیت خصوصی. در آن زمان هیچ اندیشه‌ای و هیچ ابراز نظری عجیب و شوک‌آور نبود و هیچ مانعی هم برای ابراز عقاید وجود نداشت.
Mehran
رئیس هیأت مشاوران اقتصادی شوروی در چین، به ما (نویسندگان کتاب) گفت: «مائو هیچ درکی، مطلقآ هیچ درکی، از اقتصاد نداشت.»
IZARIST
«عده‌ای می‌گویند فقر چیز بدی است، امّا فقر در واقع چیز خوبی است. مردم هر چه فقیرتر باشند انقلابی‌تر می‌شوند.
Hamid_R_khani
به همین دلیل است که خواندن کتاب‌های تاریخی تفریح بزرگی است... اما موقعی که ما به دوران صلح و رفاه می‌رسیم، ملال و خستگی سراسر وجودمان را فرا می‌گیرد... ذات و سرشت انسان عاشق تغییراتِ ناگهانی و شگرف است
Mehran
او در هفتم اگوست ۱۹۲۷ در یکی از جلسات حزب کمونیست چین که تحت نظارت لومینادزه برگزار می‌شد، گفت: «قدرت از لوله تفنگ بیرون می‌آید.
مهدی بهرامی
سیاست نیازمندِ حرّافی است، امّا در زمان حاضر شما باید ذهنتان را روی علوم طبیعی متمرکز کنید... تنها علم است که واقعیت‌ها را درک می‌کند و استفاده نامحدودی در آینده دارد..
IZARIST
مائو ترتیبی داده بود تا اظهار نظر آزادانه در جریان کنفرانس عملا ناممکن باشد. او شرکت‌کنندگان را در گروه‌های مختلف دسته‌بندی کرده و ریاست هر گروه را به یکی از نوکرانِ وفادار و زورگوی خویش سپرده بود. علاوه بر این هر کس که پرسش حسابی یا حرف تندی را مطرح می‌کرد بلافاصله از سوی رئیس گروه و ایادی‌اش هدف سخت‌ترین تهدیدات قرار گرفته و عملا خفه می‌شد.
IZARIST
مائو همان حرف‌هایی را که استالین زمانی درباره تیتو گفته بود (من انگشت کوچکم را تکان خواهم داد و دیگر تیتویی وجود نخواهد داشت) خطاب به لیو تکرار کرد: «تو فکر می‌کنی کیستی؟ من می‌توانم انگشت کوچکم را تکان دهم و آن وقت تو دیگر نخواهی بود!»
IZARIST
مادام مائو علاوه بر عطش دیدار با خارجی‌ها عطش دیگری هم داشت و آن عطشِ پوشیدنِ لباس‌های زنانه بود. زنان در چینِ تحتِ حاکمیتِ شوهرش فقط مجاز به پوشیدن ژاکت‌ها و شلوارهای بد قواره بودند.
IZARIST
مائو هم که متوجه این رفتار تنگ شده بود، در جایی گفته بود: «تنگ محترمانه از من فاصله می‌گیرد؛ او طوری برخورد می‌کند که انگار من یک موجود شریر یا اهریمنی هستم.»
IZARIST
بعدها موقعی که ده‌ها میلیون چینی بر اثر قحطی و گرسنگی در زیر حکومت مائو مردند، وی به حلقه نزیک همکارانش گفت: مرگ آدم‌ها مهم نیست، و حتی باید این مرگ‌ومیرها را جشن گرفت. البته وی مانند همیشه، این نوع نظرات افراطی را فقط برای دیگران مفید می‌دانست نه برای خودش. مائو در سراسر دوران زندگی‌اش دلمشغولِ یافتن راه‌هایی برای گریز از مرگ بود و هر کاری از دستش بر می‌آمد، انجام می‌داد تا با بهبودِ وضعِ امنیتی و بهداشتی خود مرگ محتوم خویش را به عقب بیندازد.
HELIA
رئیس محلی این منطقه از زمره فداییانِ و چاپلوسان سرشناس مائو به شمار می‌رفت.
IZARIST
تعداد قابل‌توجهی از کارخانه‌های ساخته شده در طی برنامه «جبهه سوم» بر اثر سیل، طوفان، یا سقوط سنگ و صخره نابود شدند. بسیاری از کارخانه‌های پر هزینه، از جمله کارخانه‌های تولید تانک و کشتی، هرگز ساخته نشدند یا تکمیل آنها سالیان دراز به طول انجامید. یک بررسی حکایت از این دارد که «فاحش‌ترین شکست، کارخانه ذوب‌آهن گانسو بود که تکمیل آن بیست‌وهفت سال طول کشید.»
IZARIST
«چین را به کشور خوک‌ها مبدّل کنید... تا ما بتوانیم کود حیوانی انبوهی داشته باشیم... همین‌طور گوشت بیشتری برای صادرات در ازای وارداتِ فولاد و آهن.» امّا مائو هرگز توضیح نداد که غذای لازم برای تغذیه خوک‌ها از کجا باید تأمین شود. به این ترتیب در فاصله ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۱ از تعداد خوک‌های تحت سرپرستی مائو حدود ۴۸ درصد کاسته شد.
Hamid_R_khani
در حالی که مائو پول و محصولاتِ غذایی را در سطح جهان پخش می‌کرد و برای کشورهایی به مراتب ثروتمندتر از چین متروهای گران قیمت و کشتی و کارخانه می‌ساخت، ۹۰۰ میلیون چینی در مرز مرگ و زندگی دست و پا می‌زدند. دهقانان در بسیاری از مناطق چین دشوارترین موجِ گرسنگی را بعد از سال‌های قحطی بزرگ (۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱) در سال‌های ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۶ (زمان مرگ مائو) تجربه کردند.
نیتا
«جوانان در ینان ظاهرآ انرژی‌شان را از دست داده‌اند و ضعیف و رنجور و ناخشنود به نظر می‌رسند؛ چرا؟ ما چه چیزی در زندگی‌هایمان کم داریم؟ بعضی‌ها ممکن است جواب بدهند: ما از تغذیه خوب برخوردار نیستیم و ویتامین به اندازه کافی به بدن‌هایمان نمی‌رسد... برخی دیگر ممکن است بگویند: نسبت مردان به زنان در ینان ۱۸ به یک است، و بسیاری از مردان جوان نمی‌توانند همسری برای خود پیدا کنند... و شاید عده دیگری هم باشند که بگویند: زندگی در ینان به شدت کسل‌کننده و یکنواخت شده.. امّا این جواب‌ها غیر منطقی است. جوانان به اینجا آمده‌اند تا در انقلاب شرکت کنند؛ آنها برای فدا کردنِ خویش در راه اهداف انقلابی به اینجا آمده‌اند. آنها برای کسبِ لذت از غذا و سکس یا دیگر مواهب زندگی به اینجا نیامده‌اند.»
مهدی بهرامی
مائو تا آن زمان طرح این نوع نظرات را تحمل کرده بود زیرا می‌پنداشت که روشنفکران جوان ینان به این نوع سوپاپ‌های خروجی نیاز دارند.
مهدی بهرامی

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۹۹۶ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۹۹۶ صفحه

قیمت:
۴۹۸,۰۰۰
تومان