بریدههایی از کتاب قلعهی حیوانات
۴٫۶
(۲۰۷)
قطع و یقین دارم که دیر یا زود عدالت اجرا خواهد شد.
"Shfar"
«همه برابر اند اما بعضی برابرتر اند.»
"Shfar"
انصاف در این است که دنیای بهتری در جای دیگری وجود داشته باشد.
ــسیّدحجّتـــ
فقط آدم مرده، آدم خوب است
AmirTanazzoh
آدمها یگانه مخلوقی هستند که مصرف میکنند و تولید ندارند. نه شیر میدهند، نه تخم میگذارند. ضعیفتر از آناند که گاوآهن بکشند. سرعتشان در دویدن به حدی نیست که خرگوش را هم بگیرند. با این حال اما ارباب مطلق حیواناند. آدم است که آنها را به کار میگمارد و از دسترنج حاصله، فقط آنقدر به آنها میدهد که نمیرند و بقیه را تصاحب میکند. کار ماست که زمین را کشت میکند، و کودِ ماست که آن را حاصلخیز میکند؛ با این وصف ما حیوانات، صاحب چیزی جز پوست خودمان نیستیم.
×man×
زندگی نه بدتر میشود و نه بهتر.
زهرا
بر دیوار دیگر چیزی جز یک فرمان نبود: «همه برابر اند اما بعضی برابرتر اند.»
sahar...💙
رفقا! ماهیت زندگی چیست؟ باید اقرار کرد که حیات ما کوتاه، پرمشقت و نکتببار است.
ــسیّدحجّتـــ
رفقا، تصور نکنید پیشوابودن لذتبخش است!
"Shfar"
همه برابر اند اما بعضی برابرتر اند
منتظر
«همه برابر اند اما بعضی برابرتر اند.»
نیتا
«همه برابر اند اما بعضی برابرتر اند.»
سجادم
اسکوییلر به سرعت اعدادی پشت سر هم ردیف میکرد تا به حیوانات نشان دهد حالا از زمان آقای جونز، جوِ بیشتر، یونجهی فراوانتر و شلغم زیادتری دارند، ساعات کمتری کار میکنند، و آب آشامیدنشان گواراتر، عمرشان طولانیتر و بهداشت نوزادان بهتر شده است؛ در طویله کاه بیشتر دارند و مگس کمتر آزار میدهد.
حیوانات تمام این مطالب را باور میکردند. در واقع خاطرهی دورهی آقای جونز تقریباً محو شده بود. میدانستند که زندگی امروزشان سخت و خالیست. غالباً گرسنهاند، سردشان است و به طور معمول جز خواب، کار میکنند. ولی بیشک روزهای قدیم از امروز هم بدتر بوده است.
رهگذر
«همه برابر اند اما بعضی برابرتر اند.»
vesta
خوابی که پیش از آن هرگز در خواب هم ندیده بودند.
._.
داعیه داشت که از وجود سرزمین عجیبی آگاه است به نام «شیر و عسل» که همهی حیوانات پس از مرگ به آنجا میروند. موزز میگفت این سرزمین در آسمان کمی بالاتر از ابرهاست، در سرزمین شیر و عسل هر هفت روزِ هفته، یکشنبه است، در آنجا تمام سال شبدر موجود است و بر درختها نبات میروید.
نیتا
«همه برابر اند اما بعضی برابرتر اند.»
کاربر ۲۳۰۲۹۴۳
«همه برابر اند اما بعضی برابرتر اند.»
ilia
جیرهی حیوانات به استثنای جیرهی خوکها و سگها تقلیل پیدا کرد. اسکوییلر توضیح داد که تساوی مطلق در امر جیرهبندی خلاف اصول حیوانیگریست. به هر حال با آنکه ظواهر امر حکایت از کمبود آذوقه میکرد برای اسکوییلر مشکل نبود که به حیوانات ثابت کند، در واقع کمبودی نیست و مقتضیات ایجاب کرده است که در میزان جیره تعدیلی به عمل آید. (اسکوییلر همیشه کلمهی تعدیل را به کار میبرد، نه تقلیل) اما در مقایسه با زمان آقای جونز همه چیز ترقی کرده بود. اسکوییلر به سرعت اعدادی پشت سر هم ردیف میکرد تا به حیوانات نشان دهد حالا از زمان آقای جونز، جوِ بیشتر، یونجهی فراوانتر و شلغم زیادتری دارند، ساعات کمتری کار میکنند، و آب آشامیدنشان گواراتر، عمرشان طولانیتر و بهداشت نوزادان بهتر شده است؛ در طویله کاه بیشتر دارند و مگس کمتر آزار میدهد.
حیوانات تمام این مطالب را باور میکردند. در واقع خاطرهی دورهی آقای جونز تقریباً محو شده بود.
f_altaha
آنها به طور روشن، شرایط زندگی پیش از انقلاب را به خاطر نداشتند. ولی بعضی روزها دلشان میخواست ارقام کمتری به خورد آنها میدادند و غذای بیشتر.
b.shakiba
داعیه داشت که از وجود سرزمین عجیبی آگاه است به نام «شیر و عسل» که همهی حیوانات پس از مرگ به آنجا میروند. موزز میگفت این سرزمین در آسمان کمی بالاتر از ابرهاست، در سرزمین شیر و عسل هر هفت روزِ هفته، یکشنبه است، در آنجا تمام سال شبدر موجود است و بر درختها نبات میروید
{بانو راد}
رفقا، تصور نکنید پیشوابودن لذتبخش است! درست برعکس، کاریست بسیار دقیق و پرمسوولیت و پرمخاطره.
×man×
وضع خوکها برای خنثاکردن دروغهای موزِز، زاغ اهلی، از این هم مشکلتر بود. موزز که دستپروردهی مخصوص آقای جونز بود، و جدایِ اینکه جاسوس و خبرچین قهاری بود، حرافِ مرموزی هم بود. داعیه داشت که از وجود سرزمین عجیبی آگاه است به نام «شیر و عسل» که همهی حیوانات پس از مرگ به آنجا میروند. موزز میگفت این سرزمین در آسمان کمی بالاتر از ابرهاست، در سرزمین شیر و عسل هر هفت روزِ هفته، یکشنبه است، در آنجا تمام سال شبدر موجود است و بر درختها نبات میروید. حیوانات از موزز نفرت خاصی داشتند، چون سخنچینی میکرد و دست به سیاه و سفید نمیزد. ولی بعضی از آنها به سرزمین شیر و عسل اعتقاد پیدا کرده بودند و برای این که خوکها آنها را متقاعد کنند که چنین چیزی وجود ندارد ناگزیر از بحث و استدلال بودند.
AmirTanazzoh
حیوانات در بیرون، از خوک به آدم، از آدم به خوک و باز از خوک به آدم نگاه میکردند، ولی دیگر امکان نداشت که یکی را از دیگری را تمیز دهند.
Alireza Akbari
«هیچ سر در نمیآورم. هرگز باور نمیکردم که چنین اتفاقاتی در مزرعهی ما پیش بیاید. به طور حتم عیب و نقص در خود ماست. تنها راهحلی که به نظرم میرسد این است که باید بیشتر کار کرد. از امروز من صبحها یک ساعت زودتر از خواب بیدار میشوم.»
A_
آدمها را از صحنه دور سازید، مطمئن باشید ریشهی گرسنگی و بیگاری تا ابد خشک میشود.
جیمی جیم
«همه برابر اند اما بعضی برابرتر اند.»
mohammad mirzaei
. به هر حال با آنکه ظواهر امر حکایت از کمبود آذوقه میکرد برای اسکوییلر مشکل نبود که به حیوانات ثابت کند، در واقع کمبودی نیست و مقتضیات ایجاب کرده است که در میزان جیره تعدیلی به عمل آید.
نیتا
اسکوییلر به سرعت اعدادی پشت سر هم ردیف میکرد تا به حیوانات نشان دهد حالا از زمان آقای جونز، جوِ بیشتر، یونجهی فراوانتر و شلغم زیادتری دارند، ساعات کمتری کار میکنند، و آب آشامیدنشان گواراتر، عمرشان طولانیتر و بهداشت نوزادان بهتر شده است؛ در طویله کاه بیشتر دارند و مگس کمتر آزار میدهد.
حیوانات تمام این مطالب را باور میکردند. در واقع خاطرهی دورهی آقای جونز تقریباً محو شده بود. میدانستند که زندگی امروزشان سخت و خالیست. غالباً گرسنهاند، سردشان است و به طور معمول جز خواب، کار میکنند. ولی بیشک روزهای قدیم از امروز هم بدتر بوده است. از این طرز فکر خوشنود بودند.
نیتا
حالا چه باید بکنیم؟ بسیار ساده است. باید شب و روز چه جسمی و چه روحی، برای انقراض نسلِ بشر تلاش کنیم
AmirTanazzoh
حجم
۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه
حجم
۸۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۹۵ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان