بریدههایی از کتاب لرزان و لغزان چون ژله (درآمدی بر سبک زندگی ما)
۴٫۹
(۷)
از پروردگار خویش آمرزش طلبید که او بسیار آمرزنده است
F313
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاۀُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَلَهْوٌ ...
میـمْ.سَتّـ'ارے
آدمی هر چه را تکرار کند، بدان عادت میکند. بدان معتاد میشود و هر آنچه که بدان معتاد شد، تبدیل به اخلاق او میشود و هر چه بدل به اخلاق شد، سرنوشت او را معلوم میسازد.
میـمْ.سَتّـ'ارے
بنای مالی و معیشتی بندگان خدا در عصر ما و میان ما بر بنیادهای ربا و مال شبههناک استوار گردیده است.
میـمْ.سَتّـ'ارے
عادت کردهایم اوّلین جملۀ زیبای نصیحتگرانه را برای یکدیگر پیامک کنیم. در هر فرصتی و هر کجا لب به نصیحت گشاییم و از هر بلندگو و تریبون، خلق روزگار را در معرض تندباد جملات اخلاقی قرار دهیم و خود به قول معروف: چون به خلوت میرویم، آن کار دیگر میکنیم.
F313
آنچه موجب محرمیت میان دو نفر یا جمع کثیری از مردم در یک محل میشود، همدلی است، نه همزبانی لفظی
میـمْ.سَتّـ'ارے
خدا را خدا را از تکبّر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید که جایگاه بغض و کینه و رشد وسوسههای شیطانی است که گذشته و امم پیشین را فریب داده است تا آنجا که در تاریکیهای جهالت فرو رفتند و در پرتگاه هلاکت سقوط کردند
میـمْ.سَتّـ'ارے
نیکی و زیبایی، حقیقی و مطلق نیست، آنچه حقیقت است، این است که همه کس خواهان توانایی است و آنچه را برای غرض، سودمند باشد و او را توانا سازد که بر دیگران چیره شود، نیک و زیبا شمارد
میـمْ.سَتّـ'ارے
«کسانی که ساحران را تصدیق میکنند و به گفتار و کردار آنها ایمان دارند، به بهشت نمیروند.»
میـمْ.سَتّـ'ارے
کسی که به مقدار کم یا زیاد از سحر تعلیم گرفت، پیمانی که با خدا بسته است، به پایان رسیده است
میـمْ.سَتّـ'ارے
همه و همه از صبح تا شب، مردم را نصیحت میکنند و به راه رستگاری میخوانند، بیآنکه درصد اندکی از آن همه را متوجّه خود بشناسند
F313
هر کس و هر قوم، آنگاه که در مداری معین سیر کرد که در سیر تکوینی به اجرای حکم عذاب میانجامد، چه بخواهد و چه نخواهد آن را به تجربه خواهد نشست؛ حتّی اگر به دلیل نابخردی از سرانجام آن بیاطّلاع باشد.
میـمْ.سَتّـ'ارے
میگویند آدمی همان گونه که زندگی میکند، میمیرد و به همان گونه که مرد، محشور میشود
F313
از صبح علیالطّلوع تا شب، از در و دیوار برای ما شاهد و مثالی برای بیداری و هشدار میبارد
F313
جهنّم و بهشت در آن دوردستها، انتظار ما را نمیکشند. جهنّم و بهشت را هم اکنون میسازیم و به عبارت دیگر، هم اکنون در بهشت یا جهنّم زیست میکنیم.
میـمْ.سَتّـ'ارے
با تکیه بر تجربهگرایی (پوزیتیویسم) محض، شأن عموم مخلوقات که تا پیش از این به منزلۀ آیات الهی شناسایی میشدند، به یک باره به ساحت اشیای قابل مصرف نازل شدند تا انسان غربی، با تصرّف بیقید و شرط در طبیعت، جملۀ مخلوقات را در خدمت آورده و با سلطه بر آنها سلسله مراتب قدرت را طی کند.
میـمْ.سَتّـ'ارے
گفتوگو از سبک زندگی، ناظر بر گفتوگو از ادب بودن و زیستن در عرصۀ زندگی است.
میـمْ.سَتّـ'ارے
در اسلام زهد از دنیا یا زهد از عقبا، هر دو نهی شده است.
میـمْ.سَتّـ'ارے
درد بشر، درد بیمعلّمی است. درد غفلت و غیبت شاعران که در عصری و نسلی بس دور، ذاکر و متذکر عالم حقیقی و شاعرانۀ اهل ولایت بودند و دیگر نیستند.
میـمْ.سَتّـ'ارے
ناظر بیعمل، همان اندازه ناپسند است که عالم بیعمل. عالم بیعمل همان قدر زشت مینماید که توانا و صاحب قدرت ساکت و بیتفاوت.
میـمْ.سَتّـ'ارے
وقتی نسبت بشر با مبدأ هستی تغییر میکند، هر یک از عوالم تغییر کرده و انسانی جدید و عالمی جدید متولّد میشود.
میـمْ.سَتّـ'ارے
ترکیب صفات و عوارض ناشی از قرابت به ساکنان هر یک از عوالم و تشبّه جستن به آنها، از انسان، موجودات گوناگونی میسازد که تشخیص دقیق موقعیتش سخت مینماید.
میـمْ.سَتّـ'ارے
مفسّران مسلمان در اثر ابتلاء به غربزدگی، بیفکر و ذکر و به قصد قربت؟! سکولاریسم و دنیویگری را به ساحت تفاسیر دینی کشیدند؛ بیآنکه متذکر این معنا باشند که مقصد سکولاریسم، عقل غیردینی است و اگرچه ضدّ دین نیست، دین هم نیست.
میـمْ.سَتّـ'ارے
روشنفکران متجدّد، مجذوب حوزۀ تمدّنی و دستاوردهای علم مدرن بودند و جستوجوی محملهای دینی و مستندات شرعی برای تأیید و تصدیق غرب در حوزههای نظری و فرهنگیاش، آنان را در شنا در دریای تمدّن مدرن و تکنولوژیک و برخورداری بیمانع و رادع و حصر از دستاوردش یاری میداد. از این مسیر، آنان مبتلای نوعی سکولاریزه کردن دین و احکام دینی شدند، بر شدّت غربزدگی چند وجهی مسلمانان افزودند و مانع از پرسش جدّی از مبادی و مبانی فرهنگ و تمدّن غربی شدند.
میـمْ.سَتّـ'ارے
انسان مأمور به گذار از مراتب و جستوجوی وطن و عالم اصلی خویش، یعنی عالم انسانیت است.
میـمْ.سَتّـ'ارے
شاعران معلّم، مردانی هستند که در تمامی اعصار و در میان جملۀ نسلها، مجال پر کشیدن به قلّۀ عالم معنی را یافته و حلقۀ ارتباط و اتّصال انسان با آن عالم، ذاکر آن عالم و متذکر خلق روزگارند تا مبادا در عصر غفلت، به تمامی حلقههای اتّصال را بریده، در برهوت زمین نابود شوند.
میـمْ.سَتّـ'ارے
سقوط جمعی قومی در گرداب بلا و ابتلاء، همان اندازه مسئولیت بر دوش عاملان سقوط میگذارد که بر اشخاصی که میتوانستند مانع از سقوط شوند.
میـمْ.سَتّـ'ارے
همسانسازی فرهنگی و جهانی کردن فرهنگ، بزرگترین واقعهای بود که از بدو خلقت بشر تا به قرن نوزدهم و بیست میلادی، به رغم تجربۀ هزاران جنگ و داد و ستد و یورش و کشورگشایی امپراتوران، اتّفاق نیافتاده بود.
میـمْ.سَتّـ'ارے
انسان امروز. همو که در وضعیتی تعلیقی، جایی میان آسمان و زمین سیر میکند، بیآنکه آرامش، استواری در نظر، عمل و قوام دریافتها را به تجربه نشسته باشد؛ در حالی که بیش از همۀ اعصار و قرون، سرمایههای آشکار و نهان خدادادی را در کار وارد ساخته و عرصۀ زمین را از مصنوعات مدرن انباشته ساخته است.
پراکندگی ذهن و زبان، آشفتگی احوال، مهآلود بودن افق پیش رو، ازدحام و تزاحم و بالأخره جدال بیپایان میان انسان و همۀ آنچه که پیرامون او فرا گرفته، تصویری روشن از عصر حاضر و انسان معاصر ارائه میکند.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
جستوجوی نسخۀ سریع الاثر، خود از عوارض همین شرایط و موقعیّت ژلهای مبتلا به است. خلجان و هیجان ناشی از همین وضعیّت، دانسته و ندانسته، نوعی روشنفکری پر دیالتیک و مجادله را بر انسان معاصر آوار ساخته و منجر به بروز نوعی بیقراری شده است.
کاربر ۱۹۳۷۲۴۸
حجم
۲۴۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۲۴۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۸,۰۰۰
تومان