بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عشق | طاقچه
تصویر جلد کتاب عشق

بریده‌هایی از کتاب عشق

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۸از ۵ رأی
۴٫۸
(۵)
حقیقت، به موسیقی می‌مانَد. حقیقت، با لَحنِ گوینده‌ی آن پیوند دارد. ما نُت‌های اشتباه را در یک قطعه‌ی موسیقی می‌فهمیم. شاید نتوانیم بگوییم چرا اشتباه است، اما می‌دانیم که چنین است.
آرام
می‌گویند: «سنجاب‌ها غذاها را در جایی مخفی می‌کنند و سپس آن‌ها را فراموش می‌سازند.» به نظرِ من، این نشانه‌ی فرزانگی سنجاب‌هاست. از آن‌ها باید راز و رمزِ گذاشتن و گذشتن را بیاموزیم.
Amir Dehghani
کسی که مال می‌اندوزد، زندانی مالی می‌شود که اندوخته است.
Gisoo
آه، مادرْ تو را قرار می‌بخشد و معشوقْ تو را بی‌قرار می‌سازد.
Gisoo
هیچ غمی بزرگ‌تر از این نیست که نتوانی کسی را برای گفت‌وگو پیدا کنی.
ناهید
کتاب‌ها صندوقچه‌های موسیقی‌اَند. در لابلای این کتاب‌های کوچک، نُت‌های دل‌انگیزِ کلمات را گنجانده‌ام.
سحرناز
سینه سرخ‌ها را دورِ خود جمع کردم و از آن‌ها خواستم جمله‌ای بنویسند که در آن «آفتاب» به کار رفته باشد. این نمایشِ مسخره که «فرهنگ» نامیده می‌شود، روحِ آدم‌ها را فِسرده می‌سازد، بی‌آنکه حتی یک نفر را به سوی آگاهی و روشنی و آزادی هدایت کند.
arman eghbali
باید کتاب‌ها را از آدم‌های باسوادِ پُرافاده بگیریم. آن‌ها بلد نیستند کتاب بخوانند. باید کتاب‌ها را به کسانی برگردانیم که هرگز کتاب نمی‌خوانند. این گونه است که قداستِ خواندن را دوباره به کتاب‌ها برمی‌گردانیم. کتابِ خوب، آوازِ باران در گوشِ زمین است.
ناهید
شعر از جنسِ دانسته‌های ما نیست؛ از جنسِ لبخند است. شعر، سخن نیست؛ سکوت است.
znhosein
هیچ‌کس شاعر نیست. هیچ‌کس نمی‌تواند مثلِ کودکی که می‌خندد یا درختی که غرقِ شکوفه است شعر بگوید.
ناهید
فقط کسی می‌تواند تو را دوست بدارد که بتواند تو را ببیند.
یك رهگذر
نوری که از شاخه‌های باران خورده می‌تابد، بیش از تمامی کتاب‌های جهان درباره‌ی ابدیت سخن می‌گوید.
نغمه میلانی
عشقِ بعضی از مادران، همچون طنابی به دورِ گردنِ فرزندشان گره می‌خورد. با کوچک‌ترین حرکت، این طناب کشیده می‌شود و فرزندرا خفه می‌کند.
fereshteh
بسادگی می‌توان، با عملی زشت و یا گفتاری سخیف، خدا را در دل کشت. این کار، آسان‌تر از کشتنِ یک گنجشک است.
fereshteh
چیزی را که در دنیا به چنگ می‌آوری، همان‌چیز نیز تو را به چنگ می‌آورد. کسی که مال می‌اندوزد، زندانی مالی می‌شود که اندوخته است.
Narges Ebad
زن، بی‌دریغ و بی‌مهابا، عشقِ خود را نثارِ مرد می‌کند. مرد، سنگین و رخوتناک، عشقِ زن را می‌گیرد، بی‌آنکه آن را بفهمد. مرد، موجودی‌ست ابله.
Narges Ebad
کافی‌ست خود را بفروشیم، دنیا را به ما خواهند داد.
دانشجو
آوازِ تو چنان پاک و زلال است که فرشتگان، در جامه‌های کرباسِ سپیدشان، از خجالت سرخ می‌شوند. مردان سنگین‌اند و زنان سبک. مردان از جنسِ سُرب‌اند و زنان از جنسِ لبخند و اشک
ناهید
خوبی، همان دیارِ بی‌کرانه است که همه‌چیز در آن به خاموشی گراییده است.
یك رهگذر
عشق، پیش از آنکه چیزی به ما بدهد، از ما می‌ستاند.
یك رهگذر
نگاهِ سطحی، مشتاقِ تملک همه‌چیز است. اما نگاهِ ژرف و گسترده، میلی به تملک چیزها ندارد. حِسی از حیرت و سپاس، برای چنین نگاهی کفایت می‌کند. میلِ به تملک، نشانه‌ی عدمِ بلوغِ روح است.
نغمه میلانی
آن‌هایی که خود را، در ازای دنیا، از دست می‌دهند، از زندگی جُز مُردگی و لای و لجن چیزی به دست نمی‌آورند. دلیلِ شوربختی آن‌ها نیز همین است.
دانشجو
نخست باید بمیریم، آنگاه حیاتی نو بیابیم؛ حیاتی که از آنِ ما بوده است، اما آن را گُم کرده‌ایم.
دانشجو
کتابِ خوب، آوازِ باران در گوشِ زمین است.
Elahe

حجم

۲۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

حجم

۲۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان