جملات زیبای کتاب بیست و ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیست و ۲

بریده‌هایی از کتاب بیست و ۲

نویسنده:هاشم نصیری
دسته‌بندی:
امتیاز
۵.۰از ۱ رأی
۵٫۰
(۱)
چمران اما و اگر نداشت. کارش را انجام می‌داد و سرش را پایین می‌انداخت و به خدا می‌گفت من کارم را انجام دادم، حالا دیگر هرچه خودت بخواهی.
نگارخاتون
«در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن/ شرط اول قدم آن است که مجنون باشی».
نگارخاتون
اعتقاد من بر این است که فقط انسان‌های ضعیف به‌اندازهٔ امکاناتی که دارند کار و تلاش می‌کنند.
نگارخاتون
«ما فقط مأموریم، مأمور دل‌زدن به دریا. مهم نیست دریا در چه جهتی ما را به حرکت دربیاورد.»
نگارخاتون
- برای چمران هیچ کاری نشدنی نبود، حتی مرگ. من معتقدم اگر خودش نمی‌خواست برود، همین الآن اینجا و در همین ماشین نشسته بود و داشت تو را نصیحت می‌کرد. - نمی‌فهمم چه می‌گویی. - نمی‌فهمی، چون او را ندیده‌ای. کافی بود احساس کند جایی نیاز به انجام کاری وجود دارد، یا آدمش را پیدا می‌کرد یا خودش آستین بالا می‌زد و مرد آن کار می‌شد.
نگارخاتون
سید علی که به آشفتگی امید پی برده بود، گفت: «مثل چمران سرت را زیر بینداز و همه‌چیز را به خدایت بسپار.»
نگارخاتون
آدمیزاد تا مجبور نشود، به هیچ‌چیز عادت نمی‌کند. همهٔ ما وقتی چاره‌ای پیدا نمی‌کنیم، آخرین راه‌حلمان می‌شود عادت‌کردن.
نگارخاتون
به قول حاج قاسم، همیشه وقت برای جبران هست.
نگارخاتون
ام‌داوود. قیمتت چقدر است؟ - من بندهٔ حسینم. اگر می‌توانی، قیمتش را بده تا او را رها کنم و بندهٔ تو شوم. دلش لرزید. دوباره یاد مامان مریمش افتاد. لابد هنوز هم آرزوی کربلا را در سر داشت. خودش هم یاد حسین (ع) افتاد.
نگارخاتون
- ببخشید که این را می‌پرسم، آقای امید. چرا این‌قدر چای می‌خورید؟ - چون سیگار نمی‌کشم.
نگارخاتون
چرا این‌قدر چای می‌خورید؟ - چون سیگار نمی‌کشم.
نگارخاتون
من همین الآن که اینجا نشسته‌ام، حداقل به پنج نقطه از جهان فکر می‌کنم. هنگامی که لیوان چای را به دست می‌گیرم، تا آن را تمام کنم، بهترین لحظات برای تمرکزکردن است. - پس برای همین چای را لیوانی می‌خوری تا بیشتر زمان داشته باشی؟ - دقیقاً.
نگارخاتون
- من فقط به یک دلیل سیگار نمی‌کشم، چون همسرم دوست ندارد شوهرش سیگاری باشد
نگارخاتون
ولی به قول حاج قاسم، زمین گرد است و یک روزی هم نوبت شادی‌های ما فرامی‌رسد.
نگارخاتون
«من امید را دو بار دیده‌ام، حاج قاسم را یک بار. یک بار هم حاج حسن طهرانی‌مقدم را دیدم. همین چهار مرتبه برایم کافی بود تا بفهمم مرکز دنیا کجاست. راستی، تو می‌دانی مرکز دنیا کجاست؟» - به قول خودت، چه فرقی دارد؟ - اتفاقاً این‌یکی خیلی فرق دارد. برای من مرکز دنیا گریهٔ یک دختربچهٔ سه‌سالهٔ یتیم است که دارد دنبال پدر و مادرش می‌گردد. برای همین است که می‌توانم با هر آشغالی که به دستم می‌رسد، تمام تلاشم را بکنم تا کمتر گریه کند.
نگارخاتون
چای حواسم را از زمان حال پرت می‌کند. بعضی وقت‌ها من را به گذشته می‌برد. بعضی وقت‌ها به آینده‌های دور پرتم می‌کند.
نگارخاتون
خود گفت: هرچه می‌کشم از همین تنهایی است.
نگارخاتون
جنگ فقط گوشت جلوی تانک نمی‌خواهد، راوی هم می‌خواهد. باید کسانی باشند که با دوربین و قلمشان فریاد بزنند و با دوربین و قلم دشمن مبارزه کنند. دنیا پر است از جنگ‌هایی که به‌درستی برای مردم روایت نشده‌اند و نتیجهٔ همه‌شان به همین دلیل وارونه شده. چه پیروزی‌هایی که به همین دلیل به شکست تبدیل شده‌اند.
نگارخاتون
«چهرهٔ هنرمند باید مثل سنگ و دلش مثل گنجشک باشد. بسیار پیش می‌آید که گریه‌مان می‌گیرد، اما باید یاد بگیریم در درون خودمان گریه کنیم و خم به ابرو نیاوریم. مردم نباید گریهٔ هنرمندانشان را ببینند.»
نگارخاتون
«چهرهٔ هنرمند باید مثل سنگ و دلش مثل گنجشک باشد. بسیار پیش می‌آید که گریه‌مان می‌گیرد، اما باید یاد بگیریم در درون خودمان گریه کنیم و خم به ابرو نیاوریم. مردم نباید گریهٔ هنرمندانشان را ببینند.» سارا از کاریر پرسیده بود: «چرا نباید کسی گریهٔ ما را ببیند؟» - چون به‌ندرت پیش می‌آید مردم آن‌قدر بی‌پناه و تنها شوند که مجبور باشند به هنر و هنرمندان پناه بیاورند.
نگارخاتون
درام‌شناس‌ها می‌گویند ما دو نوع حرف نگفته داریم، ناگفته و ناگفتنی. ناگفته حرف‌هایی است که نمی‌خواهیم بگوییم. ناگفتنی حرف‌هایی است که نمی‌توانیم بگوییم.
نگارخاتون
- درام‌شناس‌ها می‌گویند ما دو نوع حرف نگفته داریم، ناگفته و ناگفتنی. ناگفته حرف‌هایی است که نمی‌خواهیم بگوییم. ناگفتنی حرف‌هایی است که نمی‌توانیم بگوییم. - من الآن درگیر هر دو حالتم، آقای هنرمندِ درام‌شناس. - می‌گویند وقتی درگیر هر دو حالت شده‌ایم، یعنی در اوج تنهایی خود به سر می‌بریم.
نگارخاتون

حجم

۱۶۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

حجم

۱۶۶٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۰ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان