جملات زیبای کتاب روح باغستان | طاقچه
تصویر جلد کتاب روح باغستان

بریده‌هایی از کتاب روح باغستان

انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر
بزرگ‌ترین ادیان الهی‌ از دل یک خانوادهٔ پاک و قدسی‌ وسعت گرفتند. همان شجرهٔ طیبه‌ای‌ که خداوند از آن یاد می‌‌کند؛ خانواده‌ای‌ که دل و روحش به یاد خدا قرص است و فداکاری‌ و ایثارش در راه حضرت حق بی‌‌مثال و جاودانه؛...
partoo
«داروها متنوع‌اند. بعضی‌ از داروها اثر زودهنگام دارند؛ اما زیان‌بخش هستند. برخی‌ نیز اثر طولانی‌ دارند. بهترین دارویی‌ که شما می‌توانید برای‌ درمان درد این دختر استفاده نمایید، همین ماساژها و نوازش‌های‌ مادرانه‌ی شماست. فکر کنید دختر خودتان است و همان‌گونه او را نوازش دهید. این دختر فقط به محبت و مهربانی‌ خالصانه نیاز دارد. دارو نه تنها هیچ تأثیری‌ در درمان او ندارد، بلکه دردش را نیز تشدید می‌کند. اگر از همین الان با همین روش، درمان نشود، تا آخر، این درد با او همراه خواهد بود؛ آن هم با شدت بیشتر.»
partoo
شنیدن این خبر برای‌ تمام حاضرین در اتاق شکه کننده بود؛ حتی‌ خود آقای‌ زمانی‌. آقای‌ ملکی‌ گویی‌ چیزی‌ در درونش منفجر گشته باشد، بدون کمک بر جا نشست و درحالی‌که دست لرزانش را بر دست زهرا می‌گرفت، با حالت گریه در خطابش گفت: «یعنی‌ راستی‌راستی‌ من صاحب نوه شده بودم و خودم خبر نداشتم؟! از کجا این را می‌دانی‌؟! نوهٔ عزیزم را دیده‌ای‌؟!»
partoo
همه‌ی نگاه‌ها به‌سمت سیدعلی‌ بود و منتظر بودند، از جا برخیزد و به نزد عروس خانم برود که به یک‌باره سیدحسن یا علی‌گویان از جا برخاست و با حیا و متانت تمام به نزد عروس‌خانم آمد و به آرامی‌ در کنار دست او نشست.
partoo
با بی‌‌صبری‌ جواب داد: «پدر، این تک پسر، آن‌قدر برای‌ شما عزیز است که حسابی‌ او را لوس بارآورده‌اید! رفتار شما و مادر با او به گونه‌ای‌‌ست که از همین الان بر من و خواهرم، مرضیه، سر گشته است!»
partoo
«یعنی‌ عموزاده‌هایت به همین آسانی‌ از قاتلان پدر و مادرشان می‌‌گذرند؟!»
partoo
«مادر! چرا این‌کار را با من کردید؟ چرا هویت واقعی‌ مرا این همه‌سال مخفی‌ نگه‌داشتید؟ تازه داشتم با این شهر خو می‌گرفتم؛ چرا این‌گونه با احساسات من بازی‌ می‌‌کنید؟!...»
partoo
روح این خانواده، درست به مانند روح این باغستان‌ها و زمین‌های‌ کشاورزی‌ برای‌ پایدارماندن نیاز به مراقبت‌های‌ شبانه‌روزی‌ دارد. به همان اندازه که برای‌ کشت و زراعت خود کلی‌ مجاهدت و فداکاری‌ می‌کنیم تا به ثمر بنشینند، برای‌ حفظ نشاط و شادابی‌ یک خانواده، باید به همان اندازه و حتی‌ بیشتر سعی‌ و فداکاری‌ نمود؛ ...
partoo
فداکاری‌ یک نفر از اعضای‌ خانواده دل و روح کل خانواده را نرم و منعطف خواهد ساخت و دیگر اعضای‌ خانواده را نیز به فداکاری‌ بیشتر وا می‌‌دارد؛ در عوض خودخواهی‌ یک نفر، دل کل خانواده را سخت و شکننده خواهد نمود و احترام، محبت و عاطفه را از روح خانواده جدا خواهد ساخت؛...»
partoo
«من از پدر خدابیامرزم شنیده‌ام که سالیان دور، در آن روستاها چاه آبی‌ وجود داشت. احتمالا این چاه، هنوز هم در دل آن روستاها باشد؛ ولی‌ افراد آنجا از آن بی‌‌خبر هستند
partoo
خترک با حالت تعجب گفت: «خاله‌جان، آن چاه که آب ندارد؛ خشک‌خشک است!» بعد به‌سمت چاه آمد تا از بابت خشکی‌ آن مطمئن شود که آنجا را لبالب پر از آب دید. با این صحنه که مواجه شد، با جیغ و فریاد به سمت خانه‌ی خودشان دوان گشت تا بزرگترهایش را در جریان بگذارد.
partoo
«همان‌گونه که شما در انتظار خطا و اشتباه ما نشسته‌اید تا این جایگاه را از آن خود کنید، عده‌ای‌ نیز در آن‌سوی‌ شهر درکمین نشسته‌اند تا با کوچک‌ترین لغزش و دودستگی‌ امکانات این شهر را از آن خود کنند.»
partoo
«دخترم، تو هنوز سن‌وسال کمی‌ داری‌ و برای‌ مادرشدن، وقت فراوان است. هر وقت خدا صلاح بداند، آن‌موقع حامله می‌‌شوی‌.»
partoo

حجم

۴۲۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۴۲۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان