جملات زیبای کتاب هنر زندگی کردن | طاقچه
تصویر جلد کتاب هنر زندگی کردن

بریده‌هایی از کتاب هنر زندگی کردن

نویسنده:تیک نات هان
امتیاز
۳.۸از ۵۰ رأی
۳٫۸
(۵۰)
این حقیقت دارد که هریک از ما دنباله‌ای از مادرمان هستیم؛ اصلاً خودِ مادرمان هستیم. پس هربار از دست مادر یا پدرمان عصبانی می‌شویم، از دست خودمان هم عصبانی‌ایم.
arefe
یک بار کودکی از من پرسید: «مردن چه حسی داره؟» این سؤال بسیار خوب و بسیار عمیقی است. از مثال ابر استفاده کردم تا تولد و مرگ و تداوم را برایش توضیح دهم. گفتم ابر هرگز نمی‌میرد. ابر فقط به چیز دیگری مثل باران یا برف یا تگرگ تبدیل می‌شود. وقتی ابر هستید، حس ابر را دارید. وقتی باران می‌شوید، حس باران را دارید. وقتی هم برف می‌شوید، حس برف را دارید. پیداکردن جلوه‌ای تازه، فوق‌العاده است.
m_elec1
عجیب است که می‌ترسیم موقع مرگ، چه بلایی سر تن مادی‌مان می‌آید؛ بااین‌حال تا وقتی زنده‌ایم، به‌درستی از تن مادی‌مان لذت نمی‌بریم.
m_elec1
هنر خوشحالی، هنر عمیق‌زیستن در لحظهٔ اکنون است
علی
بیشترمان هنوز باید یاد بگیریم چطور از تن مادی‌مان مراقبت کنیم. باید یاد بگیریم چطور آرام شویم و چطور بخوابیم. باید یاد بگیریم چطور بخوریم و مصرف کنیم تا تنمان سالم و سبک و آسوده باشد. اگر با دقت گوش دهیم، صدای تنمان را می‌شنویم که مدام می‌گوید چه‌چیزی نیاز دارد و ندارد. ا
رافائل
راهی برای رسیدن به شادی وجود ندارد؛ شادی، خودش راه است.
علی
ما مجموع هرآنچه هستیم که می‌اندیشیم و می‌گوییم و انجام می‌دهیم.
Baharee
یک روایت ذن دربارهٔ شاگردی وجود دارد که حس می‌کرد عمیق‌ترین جوهرهٔ آموزه‌های استادش را دریافت نکرده؛ برای همین سراغش رفت تا از او سؤال کند. استاد جواب داد: «سر راه که می‌اومدی، درخت سرو رو توی حیاط دیدی؟» احتمالاً شاگرد هنوز چندان آگاه نشده بود. آن استاد می‌گفت اگر سر راه برای دیدن معلممان، از کنار درخت سرو یا درخت آلوی زیبا و پرشکوفه‌ای رد شویم و آن را درست نبینیم، آن‌گاه وقتی نزد معلم برسیم، او را هم نخواهیم دید. نباید هیچ فرصتی را برای دیدن درخت سرومان از دست بدهیم. هر روز از کنار شگفتی‌های زندگی می‌گذریم؛ اما آن‌ها را درست ندیده‌ایم. آن درخت سرو در مسیری که هر روز تا سر کار می‌روید، چیست؟ اگر حتی نمی‌توانید آن درخت را ببینید، چطور می‌توانید عزیزانتان را ببینید؟ چطور می‌توانید خدا را ببینید؟
m_elec1
آنچه در قالب فکر و سخن و عمل تولید می‌کنیم، اثرش روی دنیا می‌ماند. این همان تن تداوم ماست.
m_elec1
خوشحالی چیزی نیست که پستچی برایتان بیاورد. خوشحالی از آسمان به دامنتان نمی‌افتد. خوشحالی چیزی است که با ذهن‌آگاهی، خلق می‌کنیم.
arefe
دست خودتان است که این لحظه شادی‌آفرین باشد یا نه. این لحظه نیست که شادتان می‌کند؛ شمایید که لحظه را شاد می‌کنید.
arefe
رؤیاهای مشترک وقتی رابطه‌ای را با کسی شروع می‌کنید، باید از عمیق‌ترین رؤیایش هم باخبر شوید. باید از او بپرسید دوست دارد با زندگی‌اش چه‌کار کند. باید این مسئله را قبل‌از ازدواج بفهمید، نه بعدش. اگر با کسی زیر یک سقف بروید اما هریک دنبال ایدئالِ متفاوتی باشید، هرگز نمی‌توانید ارتباط عمیقی با یکدیگر بگیرید. پس باید وقت بگذارید و بنشینید و این سؤال‌ها را مطرح کنید. اگر او را دوست دارید، باید هم درکش کنید، هم کمکش کنید که شما را درک کند. فاجعه است که با کسی زیر یک سقف بروید اما رؤیاهای متفاوتی داشته باشید. حرف‌زدن با شریک زندگی‌تان دربارهٔ رؤیاهایتان، راهی برای عمیق‌کردن ارتباط و پیوندتان است تا هر دو با هم در یک جهت حرکت کنید.
علی
ورزش نمی‌کنم که تناسب‌اندام یا سلامت بیشتری داشته باشم؛ این کار را انجام می‌دهم تا از زنده‌بودن لذت ببرم.
علی
ما می‌خواهیم زندگی کنیم، نه اینکه فقط دوام بیاوریم.
Saba
ژان پل سارتر، فیلسوف فرانسوی، نقل‌قول معروفی دارد: «بشر مجموع اعمالش است.» ما مجموع هرآنچه هستیم که می‌اندیشیم و می‌گوییم و انجام می‌دهیم.
Saba
اگر رنج یا اندوه یا افسردگی‌تان مدت زیادی ادامه داشته، لابد یک‌چیزی دارد تغذیه‌اش می‌کند. ما هر روز فکرهایمان را مصرف می‌کنیم، تلویزیون و فیلم و موسیقی و گفت‌وگوها و حتی آگاهی جمعی و محیط اطرافمان را هم مصرف می‌کنیم. هریک از این‌ها ممکن است سمی باشد.
علی
ازدست‌دادن لحظهٔ اکنون یعنی ازدست‌دادن تنها فرصتمان برای مواجهه با زندگی.
m_elec1
راه خروج، از درون می‌گذرد.
m_elec1
ما عادت داریم دنبال چیزها بدویم. این عادت را از نیاکان و والدینمان به ارث برده‌ایم. ما اینجا و اکنون حس رضایت پیدا نمی‌کنیم؛ برای همین دنبال انواع چیزهایی می‌دویم که خیال می‌کنیم خوشحال‌ترمان خواهند کرد. زندگی‌مان را فدای رسیدن به تمناها و عطش موفقیت در کار یا پژوهش‌هایمان می‌کنیم. دنبال رؤیای زندگی‌مان می‌دویم؛ اما خودمان را در میانهٔ مسیر گم می‌کنیم. حتی ممکن است در تلاش برای ذهن‌آگاهی یا سالم‌بودن یا کاستن از رنج دنیا یا روشن‌بینی، شادی و آزادی‌مان را از دست بدهیم. چشم بر شگفتی‌های لحظهٔ اکنون می‌بندیم و خیال می‌کنیم بهشت و واقعیت محض برای آینده‌اند، نه حالا.
m_elec1

حجم

۱۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۱۳۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۹۵,۰۰۰
۲۸,۵۰۰
۷۰%
تومان