بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سرزمین مامورهای مخفی؛ داستان‌هایی از پشت دیوار برلین | طاقچه
تصویر جلد کتاب سرزمین مامورهای مخفی؛ داستان‌هایی از پشت دیوار برلین

بریده‌هایی از کتاب سرزمین مامورهای مخفی؛ داستان‌هایی از پشت دیوار برلین

۴٫۱
(۴۱)
حافظه، مثل خیلی چیزهای دیگر، غیرقابل اطمینان است. نه تنها به خاطر چیزهایی که پنهان می‌کند و تغییر می‌دهد بلکه به خاطر آن‌چه فاش می‌کند.
Travis
در این سرزمین من خودم را از سکوت بیمار کرده‌ام
Black Sky
به تازگی پژوهش‌ها نشان داده است که افراد افسرده دیدگاه دقیق‌تری نسبت به واقعیت دارند، هرچند این دقت پشیزی نمی‌ارزد چون افسرده‌کننده است و افراد افسرده عمر کوتاه‌تری دارند. خوش‌بینان و افراد باایمان در زندگی غیرواقعی خود خوشحال‌تر و سالم‌ترند.
yazdaan
تو جمهوری دموکراتیک یه زن می‌تونست تنها تو شب بیرون بره! می‌تونستیم در آپارتمانتون رو باز بذاریم!» فکر می‌کنم ضرورتی هم نداشته، آن‌ها به هر حال می‌توانستند داخل خانه‌ها را ببینند. «این سرمایه‌داری پیش از هر چیزی استثماره!
جواد
در این سرزمین من خودم را از سکوت بیمار کرده‌ام در این سرزمین پرسه زده‌ام و گم شده‌ام در این سرزمین زانو زدم تا ببینم به چه چیزی تبدیل می‌شوم. در این سرزمین خودم را محکم گرفته‌ام تا فریاد نزنم. ... اما فریاد کشیدم، چنان بلند که این سرزمین هم بر سرم فریاد کشید به همان ترسناکی که خانه‌هایش را می‌سازد. در این سرزمین من در خاک کاشته شده‌ام فقط سرم مانده، سرکشانه، بیرون از خاک اما روزی آن هم دفن می‌شود تا عاقبت من را جزئی از این سرزمین کند.
Travis
«بعضی شهرها که می‌رفتیم، تو خیابون اصلی‌ش ساختمونا رو تا نصفه رنگ کرده بودن! بالاش بتن خاکستری لخت بود.» طوری به من نگاه می‌کند که انگار معمایی مطرح کرده است و البته این کار را هم کرده است. «به این خاطر که وقتی هونکر برای بازدید می‌اومد، از صندلی عقب لیموزین فقط تا اون ارتفاع رو می‌دید. اونا رنگ کافی نداشتن که همه‌ی ساختمون رو رنگ کنن!»
erfan
میریام غمگین است. صدایش عصبی است و من نمی‌توانم به صورتش نگاه کنم. شاید آن‌ها با کتک زدن چیزی از او گرفتند که نتوانست پس بگیرد.
alireza
نمی‌فهمم این تهدید است یا تفاخر. همان‌چیزی است که به آن دک‌وپوز برلینی می‌گویند. طرز برخورد است، چیزی است که توی صورت آدم‌هاست.
Book
«من تقریباً خیلی زود متوجه شدم که ما از نظر اقتصادی دوام نمی‌آریم. و وقتی درگیر این پروپاگاندای مسخره‌ی موفقیت جمهوری دموکراتیک شدیم
جواد
به تازگی پژوهش‌ها نشان داده است که افراد افسرده دیدگاه دقیق‌تری نسبت به واقعیت دارند، هرچند این دقت پشیزی نمی‌ارزد چون افسرده‌کننده است و افراد افسرده عمر کوتاه‌تری دارند
رامین
«ما تو تمام حوزه‌هایی که گفتم دنبال دشمن می‌گشتیم؛ تو کارخونه‌ها، تو ادارات دولتی، کلیسا، مدرسه‌ها و غیره. در واقع با گذشت زمان کارای بیشتر و بیشتری داشتیم چون تعریف "دشمن" به مراتب گسترده‌تر شده بود.»
Travis
طی چهل‌سال انتخابات پس از انتخابات برگزار می‌شد و نتایج در تلویزیون اعلام می‌شد؛ همیشه با اکثریت قریب به اتفاق آرا کمونیست‌ها برنده می‌شدند. اکثریت آرا مفهوم باورپذیری را بسط می‌داد؛ ۹۸.۱ درصد؛ ۹۵.۴ درصد؛ ۹۷.۶ درصد.
Travis
تاریخ به سرعت بازسازی می‌شد، با چنان موفقیتی که می‌توان گفت شرقی‌ها احساس نمی‌کردند و هنوز هم احساس نمی‌کنند همان آلمانی‌هایی هستند که مسئول ایجاد رژیم هیتلر هستند. این تردستی تاریخ را باید در رده‌ی یکی از فوق‌العاده‌ترین مانورهای برائت‌جویی قرن قرار داد.
Travis
«اشتباهی که جمهوری دموکراتیک کرد این بود که مردم رو وادار کرد موضع بگیرن. شما یا هوادار مایید یا دشمن ما. و اگه به این نتیجه می‌رسیدین که دشمن هستید باید از خودتون می‌پرسیدین: من اینجا چه کار می‌کنم؟ اونا می‌خواستن همه‌چیز رو تو الگوی محدود خودشون بگنجونن اما زندگی به این سادگیا قالب نمی‌گیره.»
Travis
سرویس داخلی اشتازی برای جاسوسی و تحت نظر گرفتن شهروندان جمهوری دموکراتیک آلمان طراحی شده بود. تنها راه معنادارکردن اسمش، فهمیدن این موضوع است که اشتازی از حکومت در برابر مردم محافظت می‌کرد.
Travis
از خودم می‌پرسم چه کسی در اشتازی این کارها را می‌کرد. این نقشه‌های باج‌گیری به فکر چه کسی می‌رسید؟ آیا آن‌ها را برای تأیید به مقامات بالاتر می‌فرستادند؟ آیا برگه‌های کاغذ با حروف اول اسم و مهر "تأیید شد" برمی‌گشت: به هم زدن یک ازدواج، نابود کردن یک شغل، زندانی کردن یک همسر، گرفتن یک بچه؟ آیا شیوه‌های جدید داخلی را برای هم بازگو می‌کردند: «پنج راه جدید و متفاوت برای شکستن قلب؟»
Travis
جمهوری دموکراتیک آلمان داشت تضعیف می‌شد. «فقط کارگرای ساده نبودن که داشتن می‌رفتن! دکترا، مهندسا و مردم تحصیل‌کرده هم بودن. جمهوری دموکراتیک خرج تحصیل اونا رو داده بود و حالا به خودشون اجازه می‌دادن غرب اونا رو تطمیع کنه.»
Travis
به خاطر سوبسید، قیمت‌ها در شرق پایین‌تر بود اما دستمزدها هم همین‌طور بود. می‌گوید: «قبل از این که دیواری در کار باشه مردم فکر می‌کردن؛ چرا باید تو شرق کار کنم وقتی می‌تونم تو غرب درآمد بیشتری داشته باشم؟ بنابراین هر روز می‌رفتن اون طرف و کارشون رو ارائه می‌دادن، اون هم وقتی ما برای بازسازی‌ها اون‌قدر به کارشون احتیاج داشتیم.»
Travis
آن‌ها جهنم را روی زمین از سر گذرانده بودند؛ آیا سزاوار بهشت نبودند؟ رؤیاهای مردم با رنج صیقل خورده بود و به اشکال تیز و مشخصی درآمده بود.
Travis
دارم تصویرهایی از مردم، اهالی آلمان شرقی می‌سازم که یک نسل بعد اثری از آن‌ها باقی نمی‌ماند. دارم تصویری از یک شهر روی خط گسل کهنه‌ی شرق و غرب نقاشی می‌کنم. این کار علیه فراموشی و علیه زمان است.
Travis

حجم

۳۰۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۷۴ صفحه

حجم

۳۰۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۷۴ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۶صفحه بعد