
بریدههایی از کتاب شر در اندیشه مدرن
۳٫۸
(۵)
فلسفه پنهانکاری نمیکند. این اعتراف پرومته که «یک کلام، از همهٔ خدایان بیزارم» اعتراف خودِ فلسفه است، کلام قصار آن است در مخالفت با همهٔ خدایان آسمانی و زمینی که از به رسمیت شناختن خودآگاهی انسانی بهمثابهٔ الوهیت برتر امتناع میورزند؛ خودآگاهی انسانی بیهمتاست.
- مارکس، رسالهٔ دکتری فلسفه
الف.
«ایدهٔ بنیادی [گوته] این است که اگر خدا دغدغهٔ انسان را داشت، جهان را طور دیگری سامان میداد» (Blumenberg ۳, ۵۵۶).
الف.
اگر روشنگری به معنای جرئت تفکر مستقل است، از جرئت پذیرش مسئولیت جهانی که فرد به درون آن پرتاب میشود نیز حکایت میکند.
الف.
اولین جملهٔ امیل میتواند چکیدهٔ کل اندیشهٔ روسو باشد:
همهچیز وقتی از دست صانع طبیعت درمیآید خیر است؛ همهچیز در دستان انسانها تباه میشود.
الف.
پس از انقلابهای بزرگ علمی، متفکران پیشرو بیشازپیش مفاهیم کلاسیک از مشیت خاص را که مستلزم مداخلهٔ مکرر خدا در امور انسانی بود کنار گذاشتند. اکثر آنها مفاهیمی را اتخاذ کردند که جهان شگفتآورِ تابع قانون و نظمی را تحسین میکردند که مستلزم هیچگونه مداخلهای از جانب خالق آنها نبود.
الف.
این انگاره که خوشبختی و فضیلت باید ارتباطی نظاممند داشته باشند چنان عمیق است که حتی بهندرت بیان میشود، اما به باور کانت در مرکز هر نقد اخلاقی جای دارد. هر گونه احساس یأس در مواجهه با رنج دیگران، هر گونه ابراز خشم با مشاهدهٔ خشونتورزی دیگران، مبتنی بر این باور است که کار جهان باید قاعدهای داشته باشد.
الف.
سویهٔ تصادفی زندگی و مرگ بهواقع خصوصیتی است که در تبیین بقای رژیمهای تمامیتخواه بیشتر از هر خصوصیت دیگری بر آن تأکید میشود. بقا بر رویدادهایی چنان تصادفی مبتنی بوده است که خودِ رفتار عقلانی را زیر سؤال میبرند. عنصر تصادف مرز بین شر اخلاقی و طبیعی را که قرن هجدهم کوشیده بود ترسیمش کند مبهم میسازد؛ زیرا هم بسیار کوچک است و هم فراگیر. بختواقبال میتواند سختترین تلاشهای ما برای اخلاقی بودن را به نبردهایی دونکیشوتوار بدل کند.
الف.
شِکوه و اغراقکردن چنان لذتبخش است که با کوچکترین جراحتی ناله سر میدهی که جهان غرق خون است. فریب خوردهای؟ پس همهٔ انسانها فریبکارند. فردی مالیخولیایی که دچار بیعدالتی شده است جهان را آکنده از افراد ملعون میبیند؛ همانطور که عیاشی جوان، که بعد از اپرا شبی را با معشوقش میگذراند، نمیتواند تصور کند که انسانهای بداقبال وجود دارند. (Voltaire ۶, ۳۸۱)
الف.
فرانسیس بیکن اظهار کرد پیشرفت علمی زمانی آغاز شد که دانشمندان نگریستن به تجربه را آغاز کردند. اما مورخان علم در عصر مدرن اشاره میکنند که اگر از تجربه و بدون پیشفرضهای نظری شروع کنید، به احتمال زیاد مکانیک ارسطو را کشف میکنید نه مکانیک گالیله را.
الف.
زندگی، در امور کوچک و بزرگ، خود را همچون فریبی مداوم نمایان میسازد. اگر وعدهای داده باشد، به آن عمل نمیکند، مگر برای آنکه نشان دهد آن چیزی که وعده داده شده چندان هم مطلوب نبوده است. بنابراین، گاهی امید فریبمان میدهد و گاهی آنچه به آن امید داشتهایم. اگر بدهد، برای آن است که آن را بازپس گیرد. افسونی که فاصله موجد آن میشود بهشتهایی را به ما نشان میدهد که وقتی اجازه دهیم فریبمان دهند، همچون سراب ناپدید میشوند. بر این اساس، خوشبختی همواره در آینده یا چهبسا در گذشته است و زمان حال را میتوان با ابر سیاه کوچکی مقایسه کرد که باد آن را بر فراز مرتعی آفتابی آورده؛ اطراف آن همهچیز روشن است، فقط خودِ آن همواره سایه میاندازد (Schopenhauer, ۲:۵۷۳).
الف.
«چهبسا بهترین و شریفترین افراد در محراب تاریخ قربانی شوند» (Hegel ۵, ۴۳).
الف.
کاری است که شده. این جمله دقیقاً به همان اندازه که درست است با اخلاقیات و امر روحی در تضاد است. مقاومت اخلاقی شامل اعتراض به واقعیت و شوریدن بر آن است، که تنها تا زمانی منطقی است که اخلاقی باشد. هستی اخلاقی مستلزم کنارنهادن زمان است. (Améry ۱, ۱۱۶)
الف.
حجم
۵۴۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۵۴۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
قیمت:
۱۹۰,۰۰۰
تومان