جملات زیبای کتاب صلح امام حسن (ع) | طاقچه
تصویر جلد کتاب صلح امام حسن (ع)

بریده‌هایی از کتاب صلح امام حسن (ع)

۴٫۰
(۴)
او در رفتار خود با معاویه از روش پدرش پیروی کرد. و به‌راستی امام حسن در اوضاع و احوال خاصّی که او را احاطه کرده بود و با دشمنانی که داشت، نمودار کامل پدرش بود. گویی روزگار او قطعه‌ای از دوران امیرالمؤمنین بود که تا پس از وفات آن حضرت ادامه یافته بود.
Seyyed
در راه مکّه از مرکبش فرود آمد و پیاده به راه ادامه داد، در کاروان کسی نماند که بدو تأسّی نجوید و پیاده نشود، حتّی سعدبن ابی‌وقّاص که پیاده شد و در کنار آن حضرت به راه افتاد.
Seyyed
حسن به معاویه نوشت: امّا بعد! جاسوسانت را فرستادی؛ گویا مایلی دیدار کنیم! در این تردید ندارم. پس منتظر باش که آن روز دور نیست. شنیده‌ام که زبان شماتت گشوده‌ای به آنچه شیوهٔ خردمندان نیست که بدان شماتت کنند (اشاره به شادی کردن معاویه به وفات علی (علیه‌السّلام))؛ حالِ تو مناسب این شعر است: «به آن‌کس که در پی مخالفت با آن درگذشته است، بگو: تو نیز آمادهٔ آن‌چنان پیشامدی باش که گویی هم‌اکنون خواهد شد. ما آن‌چنانیم که هرکه از ما بمیرد، همچون کسی است که شب را در جایگاه شبانه به انتظار صبح به سر میبرد.»
Seyyed
‌«ای که نام علی را بردی! من حسنم و پدرم علی است؛ و تو معاویه‌ای و پدرت صخر است؛ مادر من فاطمه است و مادر تو هند؛ نیای من پیامبر است و نیای تو عتبه؛ جدّهٔ من خدیجه است و جدّهٔ تو فتیله. خدا لعنت کند از ما دو نفر آن را که نام و نشانش پست‌تر و اصل و تبارش ننگین‌تر و گذشته‌اش شرارت‌بارتر و سابقهٔ کفر و نفاقش بیشتر است!» راوی گوید: ‌«گروه‌هایی از اهل مسجد فریاد برآوردند: آمین.
Seyyed
اینها به حسن‌بن علی (علیه‌السّلام) به دیدهٔ یک رهبر شکست‌خورده نگریسته‌اند و فراموش کرده‌اند که دربارهٔ علل و موجبات این شکست _ یعنی آنچه آنها شکست میخوانند _ نیز بررسی‌ای به عمل آورند تا بفهمند آنچه واقع شد چیزی جز انعکاس وضع مردمی که حسن (علیه‌السّلام) بر آنان حکومت میکرد، نبود. سرمستی از بادهٔ فتوحات و پیروزی‌های جدید با همهٔ جلوه‌های زیان‌بخش این حالت، آن‌چنان بر نسلی که حسن (علیه‌السّلام) میخواست بر آن حکومت کند تاخته و آنان را فاسد ساخته بود که امید اصلاح مشکل مینمود، و گناه یک رهبر چیست اگر مردمش فاسد و سپاهیانش خائن و اجتماعش فاقد وجدان اجتماعی باشند؟!
Seyyed
با خود به گفت‌وگو پرداختند. یکی از آنان، درحالی‌که متعمّداً صدای خود را بلند میکرد، خطاب به دیگران گفت: «خوب شد، خدا به دست پسر رسول خدا خونها را حفظ کرد و فتنه را خوابانید و آرزوی صلح را برآورده ساخت.» این گفت‌وگو همان فتنه‌ای بود که بدان‌وسیله میخواستند صلح را به زور و جبر، به دست آورند.
Seyyed
«همانا آن دو امامند، بنشینند یا قیام کنند.». این حدیث به‌ظاهر همین اندازه میفهماند که آن دو امامند، لیکن در ورای این ظاهر پیشگویی صادقی نهفته است که به سیرهٔ این دو امام اشارت میکند و به زبان تلویح میفهماند که یکی از آن دو قیام خواهد کرد و دیگری خواهد نشست یا اینکه یکی از آن دو یا هریک از آن دو نوبتی قیام خواهد کرد و نوبتی قعود و در این هر دو حالت، امام و پیشوا است و مخالفت با سیرهٔ او جایز نیست.
Seyyed
ای اباسعید! اگر من از جانب خدای تعالی، امام و پیشوایم، نمیباید که نظر و رأی مرا در هرچه پیش میگیرم _ جنگ یا متارکه _ باطل انگارید، هرچند حکمت آن کار بر شما پوشیده باشد. نشنیده‌ای که خضر چون کشتی را سوراخ کرد و آن پسرک را کشت و آن دیوار را ساخت، موسی از کار وی خشمگین شد. چون حکمت آن کارها بر وی پوشیده بود. تا آنگاه که او موسی را از حقیقت آگاه ساخت و موسی راضی شد. من نیز همان گونه‌ام. شما بر من خشم گرفتید، چون حکمت کار مرا درک نکرده بودید. اگر من این کار را نمیکردم یک تن از شیعیان ما بر روی زمین جان به در نمیبرد، همه را میکشتند.
Seyyed
‌«حسن فرزند همان کسی است که هرجا میرفت مرگ نیز پابه‌پای او قدم برمیداشت. بچّهٔ شیر همانند او است و حسن نیز پدر خود را مثل و مانند است. اگر حلم و درایتش را بتوان وزن کرد باید گفت همچون «یَذْبُل» و «ثَبیر» است.»
Seyyed
یکی از این دو روایت، همین روایت است که مردم پس از شنیدن سخنان امام حسن از همه سو فریاد برآورده و خواستار امضای صلح شده‌اند و دیگری روایت شوریدن مردم بر امام حسن است در مدائن به‌عنوان اعتراض بر قبول و امضای صلح!
Seyyed
معاویه باید اوّلین سخنران میبود. لذا به‌سوی منبر پیش رفت و بر فراز آن نشست. و خطابهٔ مفصّل خود را که مآخذ تاریخی به‌جز چند فراز برجستهٔ آن را ضبط نکرده‌اند، ایراد نمود. یکی از فرازهای این نطق را یعقوبی این‌طور ضبط کرده: ‌«... و پس از این‌همه، بی‌گمان در هر امّتی که بعد از پیغمبرش اختلاف پدید آمد، باطل بر حق پیروز گشت!» یعقوبی میگوید: «ناگهان معاویه دانست که این سخن به زیان او است، لذا افزود: مگر در این مدّت که حق بر باطل غلبه یافت!»
Seyyed
امام جعفربن محمّد صادق فرمود: «اشعث در خون امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) شرکت داشت؛ دخترش، حسن را مسموم کرد و پسرش محمّد دست به خون حسین آلود.»
Seyyed
فاخته همسر معاویه که دختر قرظة‌بن عمروبن نوفل‌بن عبد مناف بود از غرفهٔ خود بیرون آمد و گفت: خدا شادمانت بدارد ای امیرالمؤمنین! چه خبری شنیده‌ای که این‌چنین شادمانی؟ گفت: خبر مرگ حسن‌بن علی. فاخته صدا زد: انّا لله و انّا الیه راجعون. آنگاه درحالی‌که میگریست گفت: سرور مسلمانان و زادهٔ دختر پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) از دنیا رفت. معاویه گفت: چه کار بجا و خوبی کردی، شکّی نیست که او چنان بود که میگویی، سزاوار است که بر او بگریند.»
Seyyed

حجم

۵۷۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۷۳ صفحه

حجم

۵۷۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۷۳ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
تومان