
بریدههایی از کتاب خان بالا
۴٫۸
(۱۷)
برنده کیست؟ آنکه نترسد، آنکه با فکر جلو برود، آنکه خون جلوی چشمانش را نگرفته باشد، آنکه ذهنش باز باشد، آنکه فقط به جلو نگاه نکند و آنکه بداند چه میکند.
ali bahari
تقصیر تو نیست. دنیا همینه. شکستها همیشه بیشتر به چشم میان. نکات منفی همیشه تو دیدن.
ali bahari
با خود میگفت که دشمن فکر همه جایش را کرده و تمام عیار به مصافش آمده اما او چه؟ دقیقا کاری را میکند که رقیب میخواهد. خود را وارد بازی خصم خبیث کرده و پشت سر هم ضربه میخورد
aliyan
دنیای بچهها متلاشی شد. از عنفوان کودکی باید مرد میشدند. بچگی پر کشید و رفت.
aliyan
در غم خود دست و پا میزدند و به فردا فکر میکردند. به لحظهی اعدام. به تاثیری که روی بچهها میگذارد. به واکنش مردم. به زندگی پس از شاهرخ. به دنیای بی او. به راه امرار معاش. به تربیت وارثانش. به خانهاش. به حرفهایش. به کردارش. به رفتارش. به هیبتش. به معرفت و مردانگیاش. به بدبختی و بیچارگیاش. به آرزوهایی که در سر میپروراند. به رؤیایی که برای خانوادهاش داشت.
aliyan
خودخوری میکنی. میسوزی و نمیسازی، میبینی و میبازی. این بارِ سنگین درد، این حجم حجیم غم، این سیل ناخوشی، این طوفان بیرحمی یک مردِ کامل را به زانو در میآورد. چقدر باید ظرفیت داشته باشی تا در کودکی با این همه غصه، دق نکنی؟!
aliyan
روستا در آرامش بود ولی نگران از افولش. در آسایش بود ولی لرزان از سقوطش. احساسات رعیت محسوس نبود. کک گُنگی به جان مردم افتاد. خوشحال بودند از اینکه خوی خصمانهی شاهرخ عیان شد ولی ناراحت از عاقبت نفرت بارش. خوشحال بودند از اینکه قضاوتهایشان در رابطه با حیدر اشتباه از آب درآمد ولی ناراحت از فقدانش.
کاربر ۸۹۶۹۵۵۵
غریزهی پسران حکم میکرد بکشند. اگر نمیکشتند زنده نمیماندند. آدمی در این شرایط لحظهای شک به خود راه نمیدهد. میکشد و میکشد و میکشد تا زنده بماند.
کاربر ۸۹۶۹۵۵۵
کشته شدن را میپذیرفت اما ذلت را نه. با خود میگفت این مردمان را چه شده؟ چه دنیای کثیفیست. تا دیروز قهرمان یک جامعه بودی ولی حالا به قصاصت حکم میدهند.
He11
حجم
۱۵۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه
حجم
۱۵۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۱۸ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان