مهارت کسی که در زندگی ترک شده در این است که هیچ وقت اجازه ندهد دلتنگ کسی شود که رفته
ghazal
چرا یه تیر و دو نشون، وقتی میتونی دوازده نشون رو بزنی؟»
کاربر ۸۹۶۰۸۵۹
اِست اونوس اکس نوبیس. نوس دفندات ایوس.»
اون یکی از ماست. ما از او محافظت میکنیم.
کاربر ۱۶۲۰۱۴۴
روی کارتپستال بعدی نوشته بود:
هانای عزیز، که از هر دو سو یکی هستی
کاربر ۱۶۲۰۱۴۴
«توی حرومزاده.» کلمات طوری تاریکی را شکافتند که از زمانی که اینجا بودم، هیچ چیز دیگری این کار را نکرده بود. دوباره صدای جیمسون بود، ولی این بار بلندتر، تیزتر، مانند تیغۀ چاقو. «اون داشت میمرد و تو فقط همون جا وایستاده بودی! و بهم نگو از شوک بوده.»
کاربر ۱۶۲۰۱۴۴
جیمسون وقت تلف نکرد. «شفیلد گریسون پدر گرِیه؟»
اسکای جرعهای نوشید. «نه اونطوری که اهمیت داشته باشه.»
جیمسون اصرار کرد: «ژنتیکی؟»
کاربر ۱۶۲۰۱۴۴
«یهکم بیشتر نمیمونین؟ خیلی دوست دارم شما رو به دوست جدیدم معرفی کنم.»
جیمسون تکرار کرد: «دوستت؟» نگاهش به لیوان دوم جلب شد.
اسکای جرعهای از شامپاینش را نوشید و گفت: «وارث کوچولوت اون رو میشناسه.» منتظر شد تا این حرفش جا بیفتد، منتظر شد سردرگمی واقعاً جاگیر شود و بعد لبخندی زد و سراغ شاهرگ رفت. «پدرت مرد خیلی دوستداشتنیایه، ایوری.»
کاربر ۱۶۲۰۱۴۴
«بعضی از مردم باهوشان. بعضی از مردم خوبان.» چشمهایش را باز کرد و دستهایش را روی شانههای من گذاشت. «و بعضی از مردم هر دو تاشان.»
کاربر ۸۹۶۰۸۵۹