جملات زیبای کتاب بی پروا (جلد دوم) | طاقچه
تصویر جلد کتاب بی پروا (جلد دوم)

بریده‌هایی از کتاب بی پروا (جلد دوم)

نویسنده:لورن رابرتس
انتشارات:نشر داهی
امتیاز
۴.۰از ۴۰ رأی
۴٫۰
(۴۰)
برای تمام وقت‌هایی گریه می‌کنم که فکر می‌کردم نباید گریه کنم. تمام زمان‌هایی که فکر می‌کردم این کار نشان از ضعف است.
N
قرار بود، او برای همیشه مالِ من باشد. حالا با چشمان خودم می‌بینم مال کس دیگری می‌شود. چراکه دیو نمی‌تواند دلبر را داشته باشد.
N
به‌راستی که تاب‌آوردن چقدر زیباست؛ اینکه به‌رغم تمام سختی‌ها همچنان بخندی.
N
قدرت باید به تصویر کشیده شود و احترام باید طلبیده شود.
N
اگر چیزی مانده باشد که برای آن بسوزد، برای امید زنده می‌ماند.
N
لبخندی می‌زند: «عزیزم، من هیچ‌وقت نیاز نداشتم تظاهر کنم تو رو می‌خوام.»
کاربر ۹۸۶۰۲۵۰
لِنی به‌نرمی می‌گوید: «بس کن، این حرف رو نزن. فقط زندگی نکن برای‌اینکه یک روز بمیری. بمیر برای‌اینکه به‌اندازهٔ کافی زندگی کردی.»
*Fatima*
آیا مرگ تعلق‌خاطرِ دیرینه‌ای را بر من آشکار ساخته است؟ انگار نمی‌توانم تفاوت میان اندوه را با عشق و احساس گناه بفهمم.
N
«من همیشه زخمی هستم. همیشه تاحدودی درهم‌شکسته هستم.»
اناستازیا
«من همیشه زخمی هستم. همیشه تاحدودی درهم‌شکسته هستم.»
اناستازیا
لبخندی پهن و درخشان می‌زند درست مثل آسمان شب که بالای سرمان است. باور دارم او می‌تواند با ستاره‌ها رقابت کند.
کاربر ۹۸۶۰۲۵۰

حجم

۴۴۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه

حجم

۴۴۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۴۹۶ صفحه

قیمت:
۱۱۵,۰۰۰
تومان