بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عطر اقاقی | طاقچه
تصویر جلد کتاب عطر اقاقی

بریده‌هایی از کتاب عطر اقاقی

نویسنده:حسن حیدری
انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۳ رأی
۴٫۷
(۳)
عشق، دشمن نمی‌شناسد حتی اگر آن سوی سیم‌های خاردار ایستاده باشی و من این‌سو استوارترین سربازِ هنگِ مرزی باشم.
heidarih63
مانده‌ام دل را به کدامین آتش بسوزانم در پسِ پردهٔ عشقش پروانه را پروایی از آتش نیست نوری اگر بیند و شوقی جامِ آتشِ عشق را به جان می‌نوشد.
heidarih63
گفتی: چرخشِ روزگار لبخندت را ندزدد روزگار چرخید، رفتی و لبخندم - که خودت بودی – گُم شد.
heidarih63
مبادا مبادا بر قلبِ سرخِ عاشقت دری از پولاد قفلی از آهن یا که زنجیری زنی گاهی مهمانِ قلبِ سرخِ تو - عشق – دیر دیر در می‌زند...
heidarih63
تردید برق از نگاهمان رُبود دوستت دارم‌ها ترجیع بندِ قلب‌هایمان و سکوت سکوت سکوت ردیفِ لب‌هایمان شد.
heidarih63
چشم به راه کیستی؟ قایقِ پیرِ به گِل نشستهٔ مردابِ انتظار! بر پهنهٔ خُشکرودِ تَفیده از جفا چشمِ وفا مَدار راهی دگر گُزین کاینجا اهلِ وفا را به ریشخند می‌دهند جواب.
heidarih63

حجم

۶۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۹ صفحه

حجم

۶۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۹ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان