ما معمولاً از نگاه اولشخص به خاطرات بد نگاه میکنیم و وقایع را دوباره از زاویهٔ دید خودمان میبینیم. اینجاست که به دام میافتیم و با تجربهٔ دوبارهٔ اتفاقی که رخ داده و احساساتی که در آن لحظه داشتهایم، خود را در گذشته و هیجانات آن اسیر میکنیم. در واقع با این کار، هیجانات منفی را بازسازی و تجربه میکنیم و اغلب درگیر جزئیاتی میشویم که ازلحاظ هیجانی بهشدت برانگیختهمان میکنند و نشخوار فکری دربارهٔ اتفاقات آغاز و احساسات منفیمان تشدید میشود. هنگامی که میخواهیم به رویدادهای تلخ گذشته فکر کنیم، میتوانیم این کار را از دیدگاه سومشخص و از جایگاه ناظری بیرونی انجام دهیم و به مشکلات و کشمکشهای خود، از چشم فرد دیگری، کسی که خارج از گود ایستاده و در ماجرا نقشی ندارد، نگاه کنیم.
soheil
تصور بر این است که ما نمیتوانیم گذشته را تغییر دهیم. به همین دلیل است که بسیاری از مردم تلاش میکنند گذشته را فراموش کنند و همیشه از یادآوری خاطرات تلخ و آزاردهندهشان پرهیز میکنند. بااینحال، یادآوری آگاهانه و مواجهه با خاطراتی که قلبتان را به درد میآورند و روحتان را آشفته میکنند، سودمند و اثربخش است. بهجای فرار از واقعیت، اگر خاطرهای در ذهنتان منشأ رنج و ناراحتی است، کافی است یاد بگیرید چگونه آن را دوباره در ذهنتان تفسیر و بازسازی کنید، برخی ابعاد آن را تغییر دهید و خودتان تعیین کنید که چگونه خاطره را به یاد آورید.
soheil
گاهی اوقات رشد شخصیت اصلی داستان از دستیابی به هدف و پیروزی در لحظات بحرانی هم مهمتر است. به زبان ساده، اگر قهرمان در طول داستان رشد کند، این رشد و پیشرفت در آینده هزاران پیروزی دیگر برای او رقم میزند.
soheil