بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شب چهلم، زندگینامه شهید زنده غلامرضا عالی | طاقچه
تصویر جلد کتاب شب چهلم، زندگینامه شهید زنده غلامرضا عالی

بریده‌هایی از کتاب شب چهلم، زندگینامه شهید زنده غلامرضا عالی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۰ رأی
۴٫۴
(۱۰)
مسئول مربوطه گفت: آقای عالی شنیدم گرد و خاک کردی! با عصای زیر بغل مأمورهای سعودی رو می‌زنی و... خندیدم و گفتم: لطف خدا بود. ما هیچ کاره‌ایم.
دِلنشان
چه تعداد از جوانان ما فدا شدند تا انقلاب پیروز و حفظ شود و اکنون، ایران ما به امن‌ترین کشور خاورمیانه تبدیل شود؟ آنان برای حفظ اسلام و ایران ما چه کردند؟
مریم
آهسته‌آهسته از پله‌ها بالا آمدم. در را باز کردم و بیرون آمدم. دیگر کسی در داخل حرم نبود. دو نفر از خادمان حرم که من را دیدند، با تعجب پرسیدند: کجا بودی؟ گفتم: یکی از خادمان که قد و هیکل درشتی داشت و کلاه سبز بر سرش بود، در را باز کرد و مرا به سرداب فرستاد. بعد ادامه دادم: الان ایشان هست که ازش تشکر کنم؟ خادم حرم گفت: معلوم هست چی می‌گی؟ ما چنین شخصی رو در میان خدّام نداریم. کلید درب سرداب هم فقط در اختیار چند فرد مشخص است که شما آن‌ها را نمی‌شناسی. بعد گفت: درب سرداب هم ده ساله که بسته است. از زمان حمله‌ی صدام به بعد کسی از مردم پایین نرفته.
لبیک یا صاحب زمان
در تمام این سال‌ها خاطرات تلخ و سنگین زندگی‌ام را فقط به این دلیل مکرراً بر زبان می‌آورم که نسل جدید بدانند، برای به ثمر رسیدن این انقلاب، چه خون‌ها داده شد و چه انسان‌ها سلامت خود را از دست دادند و خانواده‌هایشان آسیب دیدند. می‌گویم تا قدر استقلال، آزادی و امنیت، حاصل از این انقلاب را بیشتر بدانند.
مریم

حجم

۲۹۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

حجم

۲۹۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۴۰ صفحه

قیمت:
۱۲,۰۰۰
تومان