بریدههایی از کتاب غلامرضا
۴٫۹
(۲۶)
از همان نوجوانی اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی لازم است.
میـمْ.سَتّـ'ارے
برای آن دسته از جوانانی که کوچکترین شکست، یأس و ناامیدی در رگ و ریشه خود جایگزین میسازند موضوعی را در میان میگذارم...
در برابر مصائب زندگی استقامت کنید و از وسوسههای بیجا و خانمان برانداز دور باشید.
بیایید این افکاری که در خود جمع کردهاید مثل یأس و ناامیدی و ترس از شکست را دور بریزید،
فقط تلاش کنید تا مفید به حال خویش و جامعهٔ خود باشید. من اگر در کار خودم استقامت نشان نمیدادم، بدون تردید امروز نمیتوانستم به مقام قهرمانی برسم.
تنها در عالم ورزش چنین قانونی حاکم نیست، در همهٔ امور زندگانی چنین است.
ツAlirezaツ
رژیم شاه میخواست مرگ او را خودکشی معرفی کند، اما همان زمان بود که یکی از مجلات، علت مرگ او را دقیقتر از همه گفت: «تختی را خودکشی داده بودند».
و برای مشایعت او تا جایگاه ابدی، نزدیک به نیم میلیون نفر آمدند. به قول جلال آل احمد: «... از آن همه جماعت هیچ کس حتی برای یک لحظه به احتمال خودکشی فکر نمیکرد!
آخر جهانپهلوان باشی و در بودن خودت، جبران کرده باشی نبودنهای فردی و اجتماعی دیگران را، و آنوقت خودکشی کنی!؟
این قهرمان که خاک «خانیآباد» را خورده بود هرگز به ناامیدی نمیاندیشید؛ آخر امید یک ملت بود، ملت ایران.
Dexter
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
ツAlirezaツ
رژیم شاه میخواست مرگ او را خودکشی معرفی کند، اما همان زمان بود که یکی از مجلات، علت مرگ او را دقیقتر از همه گفت: «تختی را خودکشی داده بودند».
و برای مشایعت او تا جایگاه ابدی، نزدیک به نیم میلیون نفر آمدند.
محمدحسین
میگویند هر که به هر جا میرسد نتیجهٔ ادب اوست. ادب در مقابل دوستان، بزرگترها، پدر و مادر و از همه بالاتر در برابر خداوند.
ツAlirezaツ
غلامرضا در سالهای بعد مدالهای رنگارنگی از آوردگاه جهان و المپیک کسب کرد.
اما آن چیزی که تختی را تبدیل به «اسطورهٔ پهلوانی» کرد مدالهایش نبود!
تختی معنای درستِ پهلوان و پهلوانی بود. او میدانست با مردم چگونه روبهرو شود.
میفهمید با آنهایی که با دیدنش نمیدانند چگونه ابراز علاقه کنند، رفتار کند. تختی تابلوی کامل انسانیت و مردانگی بود.
ツAlirezaツ
به قول جلال آل احمد: «... از آن همه جماعت هیچ کس حتی برای یک لحظه به احتمال خودکشی فکر نمیکرد!
آخر جهانپهلوان باشی و در بودن خودت، جبران کرده باشی نبودنهای فردی و اجتماعی دیگران را، و آنوقت خودکشی کنی!؟
محمدحسین
همیشه میگفت: «مدال طلا چیزی به من اضافه نکرد! فقط فهمیدم برای اینکه مدال طلا را بر گردنم بیاویزند باید کمی بیشتر (از روی سکو) خم شوم (کنایه از اینکه تواضع من باید بیشتر شود)».
محمدحسین
او تمرین کشتی را آغاز کرد. در آن سالها کسی به غلامرضا امید نداشت. همه به او میگفتند: «خودت را بیخودی شکنجه میدهی، تو اصلاً به درد کشتی نمیخوری!»
ツAlirezaツ
رژیم شاه میخواست مرگ او را خودکشی معرفی کند، اما همان زمان بود که یکی از مجلات، علت مرگ او را دقیقتر از همه گفت: «تختی را خودکشی داده بودند».
ツAlirezaツ
درخواست مرخصی یکماهه کرد. ولی با این درخواست موافقت نشد. لذا استعفای خود را تقدیم شرکت نفت کرد!
علاقهٔ (تختی به مادرش در این نامه) کاملاً مشهود است. آنجا و در متن استعفا نوشت: «بسیار متأسفم از اینکه مقام ریاست کارگزینی شرکت نفت مسجدسلیمان با مرخصی یکماههٔ این جانب موافقت نفرمودهاند.
از نظر آنکه من برای مادر خودم ارزش فراوانی قائل هستم و او از من خواسته است که به دیدارش بروم و چارهای جز اطاعت امر او نمیبینم و با مرخصی من نیز موافقت نشده است، خواهشمند است با استعفای من موافقت فرمایید.»
ツAlirezaツ
هر بار وارد خانه میشد با ادب در مقابل مادر مینشست و میگفت: «من نوکر شمایم».
|قافیه باران|
یک بار خبرنگاران داخلی و خارجی از او پرسیدند: با ارزشترین مدالی که تا کنون گرفتهای کدام است؟
گفت: «بزرگترین پاداش و عالیترین هدیهای که گرفتم مدال یا نشان طلا و نقره نبود! قلب یک انسان بیش از هزاران مدال طلا برای من ارزش دارد. من میدانم که هزاران هزار نفر از مردم حقشناس میهنم در قلب مهربان خودشان جای کوچکی هم برای من ذخیره کردهاند».
zahra_gharnein
حضرت موسی (ع) سؤال زیبایی از خداوند متعال پرسید، مبنی بر اینکه: «خداوندا، اگر شما جای بندگان بودی، چه میکردی!؟»
سؤال بسیار زیبا و به جایی بود. خیلیها میخواهند جواب این مطلب را بدانند. در روایت هست که در جواب آمد: «خدای مهربان میگوید: (اگر من به جای شما بودم بعد از عبادات) به خلق خدا خدمت میکردم.»
ツAlirezaツ
خانم زری امیری مستخدم هتل آتلانتیک اولین کسی است که جسد تختی را پیدا کرد.
danesh
«مدت نُه سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانیآباد قرار داشت درس خواندم، ولی تنها خاطرهای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچ وقت شاگرد اول نشدم!
اما زندگی در میان مردم و برای مردم، درسهایی به من آموخت که فکر میکنم هرگز نمیتوانستم در معتبرترین دانشگاهها کسب کنم.
ツAlirezaツ
او در هر دو رشتهٔ آزاد و فرنگی در کشور اول شد! با کسب این مقام، امید به آینده در دل قهرمان جوان ریشه دواند و رؤیای بزرگش جان گرفت. با این حال، در روحیه و رفتار متواضعانهٔ غلامرضا هیچ تغییری به وجود نیامد.
این را میشد از جملهای که او بعد از قهرمانیها در دفترچهاش نوشت فهمید: «متوجه شدم هیچ کاری نکردهام! چیزی هم به من اضافه نشده! فقط آنهایی که به من سلام میکردند، بیشتر شدهاند!»
ツAlirezaツ
برای آن دسته از جوانانی که کوچکترین شکست، یأس و ناامیدی در رگ و ریشه خود جایگزین میسازند موضوعی را در میان میگذارم...
در برابر مصائب زندگی استقامت کنید و از وسوسههای بیجا و خانمان برانداز دور باشید.
بیایید این افکاری که در خود جمع کردهاید مثل یأس و ناامیدی و ترس از شکست را دور بریزید،
فقط تلاش کنید تا مفید به حال خویش و جامعهٔ خود باشید. من اگر در کار خودم استقامت نشان نمیدادم، بدون تردید امروز نمیتوانستم به مقام قهرمانی برسم.
تنها در عالم ورزش چنین قانونی حاکم نیست، در همهٔ امور زندگانی چنین است.
کاربر ۸۵۳۰۶۷
«تختی وقتی میآمد باشگاه، دو تا لُنگ با خودش میآورد، یکی برای تمرین، یکی برای نماز.
همین که تمرین غلامرضا تمام میشد، مهر و لُنگ مخصوص را میدادم دست او، بعد بیاعتنا به کسانی که او را زیرچشمی میپاییدند، میایستاد به نماز. من هم در کنار او نمازم را میخواندم.
دلالباشی ادامه داد: در آن روزگار ما با نگاه مخصوص دیگران مواجه بودیم! ولی تختی توجهی به این مسائل نداشت.
بعضی روزها پس از تمرین، با او به مسجد هدایت میرفتیم و نماز جماعت میخواندیم و پای صحبت آیتالله طالقانی مینشستیم.»
این در حالی بود که تبلیغ بر ضد دین در آن دوران بسیار شدت گرفته بود.
کاربر ۱۲۲۱۷۵۸
آن چیزی که تختی را تبدیل به «اسطورهٔ پهلوانی» کرد مدالهایش نبود!
Ali
اما زندگی در میان مردم و برای مردم، درسهایی به من آموخت که فکر میکنم هرگز نمیتوانستم در معتبرترین دانشگاهها کسب کنم.
Sajjad Nikmoradi
وفادار به تختی گفت: من ساکن یه شهر کوچیک هستم. اگه دو سال دیگه هم لطف کنید، تا من بازوبند پهلوانی را بگیرم، آن موقع حقوق برایم تعیین میکنند.
تختی هم که بسیار انسان با ادبی بود قبول کرد و گفت: چشم.
تختی تا دو سال در کشتی پهلوانی کشتی نگرفت. وفادار در این دو سال بازوبند پهلوانی را دریافت کرد.
|قافیه باران|
لحظاتی بعد سیراکوف از جا بلند شد. او میدانست که تختی میتوانست او را ضربه کند اما به خاطر اینکه او آسیب نبیند کشتی را رها کرد.
برای همین منتظر رأی داور نشد! جلو آمد و خودش دست تختی را گرفت و به عنوان کشتیگیر برنده بالا برد!
|قافیه باران|
بیایید این افکاری که در خود جمع کردهاید مثل یأس و ناامیدی و ترس از شکست را دور بریزید،
فقط تلاش کنید تا مفید به حال خویش و جامعهٔ خود باشید. من اگر در کار خودم استقامت نشان نمیدادم، بدون تردید امروز نمیتوانستم به مقام قهرمانی برسم.
تنها در عالم ورزش چنین قانونی حاکم نیست، در همهٔ امور زندگانی چنین است.
Taekwondo
این فشارها ادامه داشت تا اینکه یکی از دوستان قدیمیاش از طرف دستگاه سلطنت برای او پیغام آورد و گفت: اگر دست از روش خود برنداری تو را نابود میکنند! فکر نکن تو را میکشند یا زندانی میکنند تا برای مخالفان اسطوره شوی!
آنها تو را و شخصیت تو را از بین میبرند! تو را در چشم همه منفور میکنند! یک تصادف، مسمومیت، خودکشی و... برایت به وجود میآورند و از صحنهٔ روزگار تو را محو میکنند.
غلامرضا به همهٔ این صحبتها لبخند زد. یعنی من کاری که میدانم صحیح است را انجام میدهم.
محمدحسین
و در آخرین مصاحبهاش، رمز موفقیت خود را، تأسی به ائمهٔ اطهار (ع) دانسته و میگوید: «من از علی (ع) آموختم که در مقابل ناملایمات باید ایستادگی کرد و برای پیروزی باید تلاش نمود و با اتّکال به خدا به میدان رفت و پیروز شد و من چنین کردم و پیروز شدم». تختی بیشتر شبهای جمعه برای زیارت به حضرت عبدالعظیم (ع) میرفت و ارادت خاصی به ائمهٔ اطهار (ع)، به ویژه حضرت ثامنالحجج امام رضا (ع) داشت.
کاربر ۱۲۲۱۷۵۸
«من از قهرمانیهای پسرم خبر نداشتم! در خانه معمولاً حرفی از این مسائل نمیزد. تا اینکه یک بار من را به دکتر برد. در پیش پزشک بودیم که دیدم عدهٔ زیادی از جوانان دور غلامرضا را گرفتهاند!
اول ترسیدم. نکند بلایی سر پسرم بیاورند! بعد دیدم که همه او را دوست دارند و با او عکس میگیرند. آنجا فهمیدم پسرم قهرمان جهان شده و... ».
آر-طاقچه
«مؤسسه تیغ ناست» از تختی خواست تا در ازای یکصد هزار تومان در فیلمیبرای مصرف تیغ مزبور حضور یابد اما تختی قبول نکرد. قابل ذکر است که حقوق یک کارمند در آن زمان کمتر از هزار تومان بود. و حقوق تختی بابت قهرمانی جهان در آن زمان هزار تومان بود.
آر-طاقچه
یکی از وسایلی که در همهٔ سفرها در ساک تختی وجود داشت، مُهر و جانماز بود.
مشهدی علی دلالباشی سرایدار سالن ورزشی نقل میکند: «تختی وقتی میآمد باشگاه، دو تا لُنگ با خودش میآورد، یکی برای تمرین، یکی برای نماز.
همین که تمرین غلامرضا تمام میشد، مهر و لُنگ مخصوص را میدادم دست او، بعد بیاعتنا به کسانی که او را زیرچشمی میپاییدند، میایستاد به نماز. من هم در کنار او نمازم را میخواندم.
danesh
حجم
۹۳۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۹۳۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان