
بریدههایی از کتاب ازخودبیزاری
۵٫۰
(۲)
این افراد به معنای واقعی کلمه «زشت» نیستند: آنها در برههای مهم و تأثیرگذار از زندگیشان مورد بیمهری و بیتوجهی قرار گرفتهاند، بیتوجهی و بیمهریای که هرگز درست درکش نکرده و برایش سوگواری نکردهاند. آمدنشان به دنیا بعضی از کسانی را که باید، چندان شاد نکرده و بنابراین آنها بیشتر نیاز به شفقت، همدردی و تصدیق عاطفی دارند تا ابزار آرایش و پیرایش ظاهر. احساس زشتی کردن از کمبود عشق ناشی میشود، نه کمبود زیبایی.
سمانه انصاف جو
زمانی که زیادی درگیر بعضی ویژگیهای ظاهری خود میشویم -بینیای که زیادی بزرگ است، چشمهایی که بیش از اندازه از هم فاصله دارند، موهایی که آنطور که باید و شاید براق نیستند- نکتهای کلیتر و بااهمیتتر دربارهٔ رابطهٔ خود با ظاهرمان را نادیده میگیریم: اینکه چقدر احساس زیبایی میکنیم ارتباطی با شکل عینی صورت و بدنمان ندارد؛ ارزیابی ما از ظاهرمان تحت تأثیر عشق یا تحقیری است که نسبت به خود احساس میکنیم.
سمانه انصاف جو
به شکلی متناقض، ممکن است هم به خاطر خودمان افسرده باشیم و هم از افسرده بودنمان غافل و ناآگاه.
rana
در انتهای این طیف غمانگیز، افرادی قرار میگیرند با ظاهری کاملاً مقبول که مطمئناند ظاهرشان تحملناپذیر است و گوششان به هیچ استدلال منطقیای دربارهٔ ظاهرشان بدهکار نیست
rana
حسادت درماننشده. ممکن است عجیب به نظر برسد، اما والدین ممکن است به این موضوع حسادت کنند که فرزندشان میتواند کودکی بهتری در مقایسه با آنها داشته باشد و ناخودآگاه دست به کارهایی بزنند تا اطمینان حاصل کنند چنین نخواهد شد.
Faezeh Nazari
کودکان خردسال به طور طبیعی آسیبهایی را که به آنها وارد شده است تبدیل به نفرت از خود میکنند. به جای پرسیدن این پرسش که «چرا والدم آنطور که باید از من مراقبت نمیکند؟» از خود میپرسند که «چه کردهام که این شخص تحسینبرانگیز را رنجانده و ناامید کرده است؟»
nia
پذیرش خود با این باور آغاز میشود که انسان بودن یعنی خطا کردن، شکست خوردن، کارهای احمقانه کردن، زشتیهای خاص خود را داشتن، اشتباه کردن، پیر شدن و درنهایت مردن و در عین حال در تمام طول مسیر زندگی آگاه بودن به اینکه مضحک بودن، حماقت کردن و بلاهت هرگز چندان از انسان دور و ناممکن نیست.
Faezeh Nazari
بزرگسال واقعیای که الگوی بیباکی و فضیلت باشد وجود ندارد. آنچه هست تعداد زیادی افراد بزرگسال است که میکوشند علیرغم ویژگیهای روانشناختی عجیب و غریب خود، آرامششان را حفظ کنند و بیشتر اوقات ظاهری مقبول از خود به نمایش میگذارند اما گاهی نیز دواندوان خود را به خانه میرسانند تا در خلوتشان زار بزنند، مأیوس شوند، وحشت کنند و فریاد بزنند.
Faezeh Nazari
باید تخیل بسیار قدرتمندی داشته باشید تا متوجه شوید در پس ظاهر مشتری فریادزن و خشمگینی که صورتش از فرط خشم کبود شده، ممکن است کودک ترسانی باشد که ابداً دلش نمیخواهد یک بار دیگر به او یادآوری کنند چقدر بیاهمیت است.
Faezeh Nazari
کودکان خردسال به طور طبیعی آسیبهایی را که به آنها وارد شده است تبدیل به نفرت از خود میکنند.
Faezeh Nazari
کودک برای دریافت توجه والد سالم نیازی به دستاوردهای مختلف ندارد.
Faezeh Nazari
نباید خود را با کسانی یکسان بپنداریم که علیرغم داشتن شباهتهای ظاهری، مانند سن و سوابق تحصیلی، درنهایت حیات روانی خود را از نقطهای بسیار متفاوت نسبت به ما آغاز کردهاند.
Faezeh Nazari
ممکن است در پس کمرویی چیزی عجیبتر، مخربتر و تکاندهندهتر پنهان شده باشد: گونهای سوءظن نسبت به خود که باعث میشود همیشه این احساس را داشته باشیم دیگران حق دارند دوستمان نداشته باشند، دید خوبی نسبت به ما نداشته باشند، انگیزههای اعمالمان را زیر سؤال ببرند و مسخرهمان کنند. به همین دلیل کمکم نوعی ترس از دنیا در وجودمان ریشه میکند، با صدایی آهسته صحبت میکنیم و جرئت ظاهر شدن در گردهماییها و مناسبتهای اجتماعی را نداریم، چون میترسیم سوژهای ایدئال برای ریشخند و تحقیر باشیم. رفتار محجوبانه و خجالتی ما موضعی است پیشگیرانه در برابر ضرباتی که احساس میکنیم دیگران میخواهند به ما وارد کنند. کمروییمان ریشه در نوعی احساس بیارزش بودن دارد.
nia
نیازی نیست برای صدمین بار با خودمان مرور کنیم آیا حرف اشتباهی زدهایم یا کاری کردهایم که کسی را رنجانده باشد. میتوانیم ذهن آگاهمان را به موضوعی دیگر معطوف کنیم و از خود بپرسیم چرا بخشی از وجودمان این اندازه تمایل دارد بخشی دیگر را عذاب دهد و نگران کند. شاید جهانی که در آن زندگی میکنیم آنقدرها هم ترسناک نباشد، شاید ما چنین پرورش یافتهایم که به شدت علیه خود باشیم و این همان زخمی است که باید از این پس هدف بررسی هوشمندانه و یگانه نگرانی حقیقیمان باشد.
nia
به خود اجازه دهیم تصور کنیم از همان ابتدا شایستهٔ پذیرش بیقید و شرط بودهایم و اگر رفتاری خلاف این با ما کردهاند نمیتوانیم تا ابد در ذهنمان خود را مقصر بدانیم. کوشش برای اثبات حق موجودیتمان وظیفهٔ ما نیست.
nia
انسان باید نفرتی غیرعادی از خود داشته باشد که بتواند اصرار کند همه باید به حرفش گوش کنند، کسی نباید با او مخالفت کند و همیشه باید مهمترین فرد حاضر در جمع باشد.
nia
اگر به قدر کافی عشق به خود درونمان وجود داشته باشد، انتقاد به چشممان چیزی بیشتر از ایرادگیریای بیاهمیت نمینماید؛ تا غروب هنگام صرف شام یا حداکثر تا آخر هفته از خاطرمان رفته است. احتمالاً با کمی چاشنی شوخطبعی میپذیریم محبوب قلب همه نیستیم، همهٔ کارهامان بینقص نیست و چه بسا یکی- دو دشمن هم داشته باشیم که در روز روشن و در ملأ عام آرزوی نیستیمان را بکنند، و حال آنکه با بیشتر افراد رابطهای نسبتاً بیدردسر داریم. اینکه چند نفری با شک و بدبینی به ما بنگرند نه عجیب است و نه وحشتناک.
nia
آن دسته افرادی در میان ما که آسیبپذیرتر از دیگراناند، لاجرم هر انتقادی را تجاوزی به حق وجود و حیات خود قلمداد میکنند. آنچه ما افراد آسیبپذیرتر میشنویم سرزنشی ملایم دربارهٔ بخشی از کارمان نیست؛ احساس میکنیم کسی به ما گفته نیست و ناپدید شویم. به گمان ما کسانی که مسخرهمان میکنند یکی-دو نفر نیستند، تمام جهان است که دارد به ریشمان میخندد. نمیتوانیم هرگز ارزیابی منفیای را که شنیدهایم هضم و فراموش کنیم. نفرتمان هرگز فروکش نخواهد کرد.
nia
حجم
۲۳۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۲۳۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان