جهنم دیگر مردمان نیستند، آنطور که ژانپل سارتر ادعا میکند. درست برعکس است. (جهنم) گیر افتادن ابدی در کسالتآورترین و به طرز وحشتناکی خستهکنندهترین همراه همهٔ آدمهاست: خود.
Behrouz
شر مستلزم جداییِ بدن و روح است؛ میان ارادهای انتزاعی به سلطه و ویرانی و تکه گوشت بیمعنایی که این اراده در آن ساکن است.
Behrouz
برای دستیابی به امر بیکران و بینهایت (پروژهای که کموبیش، از جمله، به رؤیای امریکایی معروف است) باید از بدنهای رنجور ناتوانمان بیرون بجهیم. آنچه سرمایهداری را از دیگر شکلهای تاریخی زندگی متمایز میکند این است که مستقیماً به سرشت با خود متناقض و بیثبات نوع بشر میآویزد. امر بیپایان و بینهایت ــ کشش بیپایان به سود، پیشرَوی توقفناپذیر پیشرفت فناورانه، قدرتِ همواره بسطیابندهٔ سرمایه ــ همواره در معرض خطر در هم کوبیدن و برگذشتن از امر کرانمند و محدود است. ارزش مبادله، که به گفتهٔ ارسطو به صورت بالقوه نامحدود است، بر ارزش مصرف تأثیر میگذارد. سرمایهداری نظامی است که برای سر پا ماندن به پویش و حرکتِ دائم نیاز دارد. فرارویِ پیوسته در ذات اوست.
Behrouz