- طاقچه
- دفاع مقدس
- کتاب بر فراز آسمان
- بریدهها
بریدههایی از کتاب بر فراز آسمان
۴٫۶
(۱۵)
میدانستند بیشتر ناکامیهای ارتش عراق زیر سر اوست! برای همین مبلغ بسیار زیادی برای سر اکبر جایزه گذاشته بودند!
در بازجویی از افسران اسیر عراقی معلوم شد که صدام هم به خوبی شیرودی را میشناسد!
|قافیه باران|
«شیرودی اولین نظامی بود که من در نماز به او اقتدا کردم.»
|قافیه باران|
واقعاً بیباک بود طوری که برخی از همرزمانش میگفتند ما میترسیم با او پرواز کنیم.
|قافیه باران|
احمد چیزی را گفت که بعد از تحقیق مطمئن شدیم. میگفت: حقوق آمریکاییها به دلار پرداخت میشود. همراه حقوق آنها چیزی به نام «حق توّحش» پرداخت میشود. یعنی اینکه این آمریکاییها در میان یک عده وحشی زندگی میکنند!!
احمد که مطالعاتش بسیار بالا بود ادامه داد: نوزده هزار آمریکایی در ارتش ما هستند. کارهایی انجام میدهند که نیروی سادهٔ ما هم میتواند انجام دهد. اما آنها آمدهاند تا بگویند ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!
محمد
آقا از اینکه در این شرایط نماز جماعت برگزار میشود خیلی خوشحال شدند و فرمودند: خیلی عالیه، من هم پشت سر خلبان شیرودی نماز میخوانم.
هر چه منتظر شدیم شیرودی وارد نشد. رفتم و دیدم که اکبر خودش را پشت بچهها مخفی کرده!
گفتم: اکبر کجایی، آقا میگن میخوام پشت سر شیرودی نماز بخوانم. اکبر گفت: نه، نمیشه! بگو آقا نماز رو شروع کنن.
اما حضرت آقا خیلی محکم گفتند: بگویید شیرودی بیاید و نماز را بخواند.
خلاصه به اصرار آقا بود که شیرودی را آوردیم جلو. هر چی شیرودی اصرار کرد حضرت آقا قبول نکرد.
خلاصه با خجالت و معذرتخواهی جلو ایستاد و مشغول نماز شد. حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای هم پشت سر اکبر ایستاد و نماز را به جماعت خواندند!
کتاب یار مهربان
تا به حال، بالگردش چهل بار مورد هدف قرار گرفته! اما از همهٔ آنها جان سالم به در برده.
karbasi
تا قبل از جنگ ایران و عراق، رکورد پروازهای عملیاتی در دست خلبانان آمریکایی بود که در جنگ ویتنام شرکت داشتند.
ولی میگویند حالا او در دنیا رکورددار است و کسی به اندازهٔ او در پروازهای جنگی شرکت نداشته!
karbasi
اکبر گفت: «نیاز امروز ما ایثار است، نه مهربانی».
karbasi
حضرت آقا بعدها نیز به این موضوع اشاره کردند و فرمودند: «شیرودی اولین نظامی بود که من در نماز به او اقتدا کردم.»
کتاب یار مهربان
اکبر رادیوی خودش را روشن کرد و گفت: «اون پایین رو نگاه کنید! دیدید گفتم این آب و هوا جون میده برا عملیات!»
راست میگفت. فکر این را نکرده بودیم. باران باعث شده بود که سنگرهای تانک پر از آب شود و عراقیها تانکها را بیرون بیاورند.
به علیپور و آمندخت گفت: آمادهٔ شلیک باشید. من میرم جلو.
علی میلان و اکبر روی سر دشمن مانور میدادند و بالگردهای ضد تانک به شکار مشغول بودند. پس از مدتها یک دل سیر تانک شکار کردیم.
زمین به شدت گلآلود و باتلاقی بود. تانکها توان حرکت نداشتند. ساعتی بعد زمین از تانکهای سوخته پر شده بود.
باران همیشه رحمت خدا بود و این بار برای تیم آتش هوانیروز بیشتر از قبل باعث رحمت شده بود. اما از همه عجیبتر نبوغ اکبر بود. او به خوبی تشخیص داد که بهترین زمان برای حمله به تانکهای دشمن است.
کتاب یار مهربان
حجم
۹۱۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۹۱۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان