
بریدههایی از کتاب عبور از سختی های زندگی
۵٫۰
(۴)
اگر بخت با ما یار باشد، زمانی که احساس میکنیم دیگر قادر به ادامه نیستیم پرچم سفید را بالا میبریم. وضعیت ما نادر نیست و هیچچیز خجالتآوری در آن وجود ندارد. بیمار شدهایم، مانند بسیاری پیش از ما و بعد از ما. لزومی ندارد بیماریمان را با حس شرمندگی ادغام کنیم. این اتفاقیست که برای گونهٔ آسیبپذیر انسان رخ میدهد که با شرایط رنجآور، هشداردهنده و همواره نامطمئن هستی مواجه است. بهبودی درست زمانی آغاز میشود که درماندگیمان را تصدیق میکنیم.
احسان رضاپور
اگر بتوان تنها یک مزیت برای پشت سر گذاشتن بدترین نوع بحرانهای روانی قائل شد، آن مزیت این است که در آن سوی سفر، بهجای اتکا بر هنجارهای عادی، قادریم زندگی خود را براساس معیارهای خودمان انتخاب کنیم. ما، همان کسانی که از دل ظلمت بیرون خزیدهایم، شاید به صدها محرومیت دچار شویم، ولی حداقل بهجای همرنگی با جماعت یا پیروی از افکار موروثی، باید برای زندهماندن دلایل خاص خود را پیدا کنیم. هر روزی که به زندگی ادامه میدهیم روزیست که از مرگ پس گرفتهایم. شادیهایمان راستینتر و قدردانیمان عمیقتر خواهند بود چون آگاهانه به این نتیجه رسیدهایم.
Fatemeh yousofi
دلسوزی برای خود یا خشم دیوانهوار نسبت به والدینی که فقط تلاش کردهاند بهترین کار را در حق فرزندشان انجام دهند لازم نیست. کافیست آگاهانه درک کنیم تنها راه غلبه بر مشکلات گذشته، شناختن و رسیدگی به آنهاست. باید سعی کنیم به یاد بیاوریم، نه به منظور حسرتخوردن برای گذشته بلکه برای اینکه بتوانیم یک بار و برای همیشه همهچیز را فراموش کنیم.
Fatemeh yousofi
والدین خوب میدانند چطور بازی کنند چون قوه تخیلشان رهاست: عروسک میتواند شاهزادهخانم باشد، کاناپه میتواند کشتی باشد و شام میتواند بدون جارو جنجال نیم ساعت به تأخیر بیفتد.
faezeh fazeli
ما با همان وحشت دوران کودکی و با همان وضعیت بیدفاع، به استقبال مشکلات دوران بزرگسالی میرویم. در واقع کاری که در این فرایند انجام میدهیم جایگزینی درد یادآوری گذشتهٔ سختمان با دلواپسی در مورد آینده است. فاجعهای که از رخدادنش میترسیم قبلاً رخ داده است.
faezeh fazeli
غم و اندوه دیگر بهجای اینکه مانند همیشه منصفانه با ماهیت خود پذیرفته شود، به نوعی نفرین فردی تبدیل شده است: غم زمانی ویژگی اجتنابناپذیر زندهبودن بود.
faezeh fazeli
شاید به تلنگری نیاز داشته باشیم تا در میان همه مشکلات مکثی کرده و چند لحظه به اطرافمان نگاه کنیم. مسائل بزرگ بهسرعت حل نمیشوند. باز هم با اضطراب و افسردگی به زندگیمان ادامه خواهیم داد. ولی دلیلی ندارد دقایق و چیزهایی را که میتوانند موجب تسکینمان شوند نادیده بگیریم.
faezeh fazeli
در رمان ابله اثر فیودور داستایوفسکی، یک زندانی ناگهان محکوم به اعدام میشود و به او میگویند فقط پنج دقیقه وقت زندگی دارد. او با حیرت میگوید، «اگر قرار بود نمیرم چه! اگر زندگی دوباره به من بازگردانده میشد - چه ابدیتی!...هر دقیقه را به یک قرن تبدیل میکردم...» زندانی فلکزده حال که با آخرین لحظات زندگیاش روبهرو شده درمییابد هر دقیقه با قوه تخیل و ادراک قوی میتواند به زمانی بیپایان تبدیل شود.
خواستهٔ زندگی طولانیتر برای انسان منطقیست. ولی مفهومی که از طولانی در ذهن داریم اشتباه است. شاید هزار سال زندگی کنیم و باز هم شکایت کنیم که چقدر زود گذشت. باید مانند آن طفل پنجساله با آزاداندیشی و قدرت پذیرشی متواضعانه زندگی را طولانی کنیم. مکث کنیم و در چهرههای یکدیگر بنگریم، آسمان را دریابیم، با دیدن پیچوتاب و رنگهای رودخانه حیرت کنیم و جرئت پرسیدن سؤالهایی را به خود بدهیم که ذهن دیگران را باز میکنند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
قدمهایی که باید در جهت خودشناسی برداریم چندان پیچیده نیستند. باید دستکم روزی یک بار وقت بگذاریم و جایی در خلوت خود، احتمالاً در تخت یا شاید وان حمام دراز بکشیم، چشمهایمان را ببندیم و توجهمان را بهسوی یکی از بسیار موضوعات پیچیده و مبهمی که سزاوار تأملند معطوف سازیم: همسر، مشکلی در محل کار، یک دعوت، سفری که در راه است، رابطه با فرزند یا والدین. برای شناسایی دقیق دغدغههای واقعیمان به کمی زمان نیاز داریم. سپس باید منفک از رکود معمول، به مسئله فکر کنیم و با صداقتی غیرمعمول از خود بپرسیم: در اینجا و این لحظه چه افکاری به ذهنم خطور میکنند؟ صبورانه به همسر، مشکل کاری، دعوت یا اختلافهایتان فکر کنید و با خودتان زمزمه کنید: من واقعاً چه فکر میکنم؟ مشکل واقعی من چیست؟ ماجرای اصلی چیست؟ چه چیزی واقعاً در معرض خطر است؟
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
والدین خوب قضاوتها را به تعلیق درمیآورند و قطعیتهای خود را زیر سؤال میبرند.
faezeh fazeli
یکی از مسائلی که تحمل توجه دیگران را برایمان توانفرسا میسازد دلسوزی ضعیفنوازانهای است که زیر مهربانی ظاهریشان پنهان شده است. آنها، حتی کسانی که با حسننیت کنارمان میآیند، قصد کمک دارند ولی متوجه میشویم بهشدت به وجود تفاوت اساسی بین هچلی که ما در آن افتادهایم و موقعیتی که خودشان فکر میکنند دارند، معتقدند. ما دیوانهایم و آنها همواره پرچم سلامت، عقل و تعادل را به اهتزاز درمیآورند. از ساحل سلامت خودشان برایمان تأسف میخورند: ما همانهایی هستیم که مجازاً در حال غرق شدنیم و آنها از خشکی شاهد بدبختی ما.
faezeh fazeli
بخشی از تفکر صحیح آگاهی از زمانی است که باید از فکرکردن دست برداریم.
faezeh fazeli
بسیاری از رنجهای ما از حقارتمان در مقابل دنیایی سرچشمه میگیرد که احترام و سپاسی را که تصور میکنیم مدیونمان است به ما عطا نمیکند. یکی از راههای تسکین حس ناچیزبودن، کوچکپنداری خود از طریق درک نیروی خللناپذیر و شکوهمند چیزیست که بهوضوح از هر انسان دیگری قدرتمندتر است.
faezeh fazeli
عشق صادقانه و پرشور درواقع برخوردیست میان دو کودک آسیبپذیر که مانند بزرگسالان در نقاب زدن بر چهره مهارت ندارند.
faezeh fazeli
شکایت در روابط عاشقانه، مهارتی اصیل و شرافتمندانه است که اغلب با غرزدن اشتباه گرفته میشود. شگفت اینجاست که شکایتهای هدفمند و سریع تأثیر کاملاً مثبت دارند. صداقت، عشق را حفظ میکند و خصوصیات جذاب و خوشایند همسرمان را همیشه در چشم ما زنده نگاه میدارد.
faezeh fazeli
ما رؤیای رسیدن به سرزمین موعودی را میبینیم که اضطراب، بیقراری، پرسش و تردید در آن به پایان میرسد.
البته که هرگز به آن دست نمییابیم. این مقصد واقعی نیست و قطعاً نقطهٔ پایانی هم وجود ندارد. تنها چیزی که هست، خودِ سفر است- مفهومی که گرچه بُعدی غمبار نیز دارد رهایمان میسازد تا از ارزش واقعی زندگی بهرهمند شویم: دقایق.
بدون سرزمین موعود، از دقایق غیرمنتظرهٔ شادی و نشاط و اعجاب لذت میبریم، هرچند گذرا. شادیمان را باید در لحظات جستوجو کنیم نه در سالها.
faezeh fazeli
هدف هنر چیست؟ این سؤالیست که گاهی در جوامع مطرح میشود. پاسخ در اینجا ساده است: هنر اسلحهایست در مقابل افسردگی و نومیدی. ابزاریست برای برطرفساختن حس طاقتفرسای انزوا و یکتایی. هنر زمینهساز ملاقات غم درون من با غم درون شما به طریقی هوشمندانه و متین است.
احسان رضاپور
نومیدیها و افسردگیها نباید ما را سرافکنده سازند، اینها بخش اجتنابناپذیر زندگیاند.
احسان رضاپور
هر چه روزهایمان بیشتر با تجربههای جدید، پیشبینیناپذیر و تفکربرانگیز پر شود، زمان طولانیتر به نظر میرسد. و بهعکس، هر چه روزها بیشتر شبیه هم باشند سریعتر و مبهمتر سپری میشوند.
sara
وجود پدری بیمحبت و عبوس یا مادری بیتوجه کافیست تا سطح بالایی از اضطراب یا خودبیزاری را در کودک ایجاد کند که بر هشتاد سال بعدی زندگی او سایه میاندازد.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
دوم، والدین خوب رابطهٔ عاطفی نزدیکی با فرزندشان دارند: با دقت به حرفهایی که آن موجود کوچک سعی دارد به آنها بفهماند گوش میدهند.
این به معنای زانوزدن در مقابل آنها و توجه به پیامهایی است که گاهی بهشدت عجیب به نظر میرسند. شاید کودک سعی دارد بگوید بسیار غمگین است، حتی با وجودی که روز تولدش است و والدین برای جشن تولد و هدیههای او زحمت زیادی کشیدهاند. شاید میخواهد بگوید از دست معلمش عصبانی است، گرچه در واقع تحصیل بسیار مهم است و برای ورود به آن مدرسه با مشکلات بسیاری مواجه بوده است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
والدین خوب آنقدر درمانده نیستند که دائماً نیازمند اطاعت فرزند باشند. آنها گاهی میتوانند احمق خواندهشدنِ خود را تاب بیاورند، چون مدتها پیش غرورشان را از دست دادهاند. آنها آنقدر بیعدالتیهای زندگی را دیدهاند که برایشان مهم نباشد فرزندشان، بهخصوص فرزند نوجوانشان گاهی دقدلی خود از همهچیز را بر سر آنها خالی کند. آنها نیاز ندارند ترس و وحشت به فرزندشان القا کنند. آنها آنقدر اعتمادبهنفس دارند که وقتی دوران رشد کودک ایجاب میکند، نادیدهگرفتهشدن ازسوی او یا بیاعتنایی و بیحوصلگی او نسبت به خود را تحمل کنند.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
غمگینیم و با غم خود منزوی و تنها، چون فرهنگ حاکم بر جامعه مدام بیرحمانه به ذهنمان القا میکند که میتوانیم همسر مناسبمان را بیابیم، که کار میتواند باعث رضایت شود، که سرنوشت عادلانه است و زاری ما بر وضعیت زندگیمان دلیل موجهی ندارد. ولی مهمتر این است که هیچیک از ما مجبور نیستیم به اجبار لبخند بزنیم. ما مجازیم تا جایی که میخواهیم اشک بریزیم، بدون اینکه به ما حکم کنند مثبتگرا باشیم. حق واقعی و نادیدهگرفتهشدهٔ ما درنهایت حق شادبودن نیست، حق بیچاره بودن است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
ما نیازی به افزودن به سالهای زندگیمان نداریم، فقط باید زمانی را که برایمان باقی مانده با آگاهانه زندگیکردن غنی سازیم- و این کار را میتوانیم از طریق ترفندهایی ساده و آنی انجام دهیم. میتوانیم به همهٔ آن چیزهایی که تابهحال فقط دیدهایم، از این پس توجه کنیم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
دردکشیدن در این دنیای ظاهراً نویدبخش و باطناً غمانگیز، عادیست، بسیار عادی. و مهمتر اینکه هرگز فکر نکنید این تنها شما هستید که حالتان خوب نیست.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
اگر بخت با ما یار باشد، زمانی که احساس میکنیم دیگر قادر به ادامه نیستیم پرچم سفید را بالا میبریم. وضعیت ما نادر نیست و هیچچیز خجالتآوری در آن وجود ندارد. بیمار شدهایم، مانند بسیاری پیش از ما و بعد از ما. لزومی ندارد بیماریمان را با حس شرمندگی ادغام کنیم. این اتفاقیست که برای گونهٔ آسیبپذیر انسان رخ میدهد که با شرایط رنجآور، هشداردهنده و همواره نامطمئن هستی مواجه است. بهبودی درست زمانی آغاز میشود که درماندگیمان را تصدیق میکنیم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
سلامت روان معجزهایست که تا زمانی که از کفمان میرود متوجه آن نمیشویم - و تنها در آن زمان است که به موهبت نظم عاقلانه و آرامشبخش افکار پی میبریم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
ذهنی که در وضعیت سلامت است، در پسزمینه، یکسره در حال انجام مجموعهای از مانوورهای نزدیک به معجزه است که پایه و اساس روشنبینی و هدفمندی ما را تشکیل میدهند. بهمنظور درک سلامت روان و نقطهٔ مقابل آن، باید کمی از وقتمان را صرف بررسی اتفاقهایی کنیم که در ذهن سالم رخ میدهند:
- ابتدا و پیش از همه، ذهن سالم ذهنی ویرایشگر است، ذهنی که میتواند از میان هزاران فکر غیرواقعی، ناخوشایند یا هولناک، افکار و احساساتی را غربال کند که ما را بهسمت زندگی مثبت و کارآمد هدایت میکنند.
- این شامل کنارگذاشتن قضاوتهای منتقدانه و مجازاتگرانه هم میشود که دائم به ما میگویند چه موجودات خجالتآور و منزجرکنندهای هستیم
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
وقتی به مصاحبه کاری شغل جدیدی میرویم یا با کسی قرارملاقات میگذاریم، ذهن سالم وادارمان نمیکند به صداهای منفی درون گوش دهیم که مُصرانه میخواهند متقاعدمان کنند بیارزشیم. ذهن سالم به ما اجازه میدهد با خودمان مانند یک دوست صحبت کنیم.
- در عین حال، ذهن سالم اجازهٔ مقایسههای ناعادلانه را به ما نمیدهد. اجازه نمیدهد دستاوردها و موفقیتهای دیگران ما را از مسیر اصلی زندگی خارج کنند و باعث ایجاد حس تلخ بیکفایتی در ما شوند. ما را با مقایسهٔ مدامِ موقعیتمان با کسانی که در شرایط متفاوتی بزرگ شده و مسیرهای متفاوتی را در زندگی طی کردهاند، عذاب نمیدهد. ذهنی که عملکردی سالم دارد میداند تقصیریابی در خود عمل بیهوده و بیرحمانهای است که در حق خود انجام میدهیم.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
ذهن سالم قطرهقطرهٔ ترس را عاقلانه تحت سلطه دارد. میداند در زندگی مسائل بسیاری موجب نگرانی و ترسمان میشوند: بستهشدن یک رگ، رسوایی بهبارآمدن، جداشدن بالهای هواپیما از بدنهاش... ولی به خوبی میتواند بین آنچه احتمالاً رخ میدهد و اتفاقی که احتمال رخدادن آن بیشتر است تمایز قائل شود.
- بدینترتیب، ذهن سالم در ارتباط با طیف گستردهٔ پیشامدهای سرنوشت به ما اطمینان و آرامش میبخشد که این پیشامدها یا اتفاق نمیافتند یا در صورت رخدادن میتوان بهطریقی با آنها مقابله کرد. ذهن سالم از تصورات فاجعهبار اجتناب میکند: میداند بین خودش و فاجعه، مسیری عریض با پلههای سنگی وجود دارد، نه شیب و سرازیری لغزنده.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
قیمت:
۱۶۲,۰۰۰
تومان